خواهرش «سکینهخاتون» در مورد تقیدات دینی برادرش میگوید: «یک شب در منزلمان مهمان بود. نیمههای شب، همسرم متوجه شد که شخصی در باغمان است. کمی جلوتر رفت، فکر کرد شاید کسی دارد میوه میچیند. اما دید ابراهیم در گوشهای از باغ، دارد نماز میخواند.»
«ابوالفضل مستشرق» ـ دامادش ـ بُعد دیگری از شخصیت او را به تصویر میکشد: «هرگز ندیدم در عملیاتها یا غیر از آن، جلوتر از نیروهایش برگردد. نسبت به شرایط رزمندههای زیردستش، خیلی دلسوز بود. این اخلاقش برایم اهمیت زیادی داشت. اینکه یک فرمانده، آنقدر خودش را موظف بداند که آخرین نفر از قرارگاه باشد که برگردد.»
با استناد به گفته خانواده، اوصاف اخلاقی ابراهیم را چنین بر میشمریم: «احترام ویژهای برای پدر و مادرش قائل بود و دوست داشت بیشتر به آنها خدمت کند. همیشه این مسئله را ذکر میکرد که من شرمنده هستم از اینکه نمیتوانم زحمتهای شما را جبران کنم.»