*وصیتنامه شهید ابراهیم نادری *

بسم الله الرحمن الرحیم

ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد. (امام خمینی)

انالله و انا الیه راجعون

بدرستی که همه از او هستیم و بازگشت همه بسوی اوست اینک که شماها را  بخاطر خدا و رسول خدا ترک کردم و عازم جبهه جنگعلیه کفار می باشم اما بدانید که قلبم با شماست و همواره با شما خواهم بود و آنگاه که بوسیله گلوله های دشمن تکه پاره می شوم در آن موقع نیز با شما خواهم بود ولی در آن وقت فقط روح منست که با شادابی و خرمی با شما خواهد بود و این است حیات جاویدی که خدا وعده داده است و بدانید که این سعادتی است از برای من و پدرم و مادرم اما مادرم کجاست من که فرزندی تربیت ندادم که حسین وار در راه خدا و بخاطر خدا و قرآن و رسول خدا شهید می شوم تا آنجا می توانم می کنم که دشمن اسلام را نابود که کرده باشم و اسلام را به پیروزی رسانده باشم و اگر نتوانستم می میرم که شهیدم و این را خدا قرار داده است و امیرالمومنین (ع) درباره اش گفته است که شهادت دری از درهای بهشت است که فقط بسوی اولیای خاص خدا باز می شود (البته اگر من گناهکار سعادت آنرا داشته باشم).

پدر و برادرم نگران من نباشید که راهم انتخاب کرده ام و خوب راهی است و بین برادران دیگریدستور خدا (جهاد) این راه را انتخاب کرده اند خوشحال هستیم اما پدرم کمی دلم شور می زند و آن این است که فکر می کنم که شما ناراحتید که من ناراحت می شوم ولی بدانید که همین کار باعث خجل شدن من و شما پیش فاطمه زهرا (ع) در روز قیامت خواهد شد البته اگر ناراحتی برطرف نشود زیرا من که از پسر زهرا بهتر و بالاتر نیستم و طبق گفته قرآن کل نفس ذائقه الموت همه کس چشنده مرگند چه بهتر مرگی که جهاد در راه خدا باشد صبر را پیشه خود سازید که طبق فرموده قرآن ان الله مع الصابرین و به خدا توکل کنید که ان الله یحب الموکلین. و از فضل خدا ارتزاق بجوئید روزی مادی و معنوی که او دارای فضل عظیم است و من به اجابت این آیه قرآن این راه را انتخاب کردم که می فرماید تجاهدون به انفسکم و اموالکم فی سبیل الله همچنین ان الله یحب الذین قاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص. از شایعه پراکنان که دشمنان انقلاب اسلامی عزیز ما هستند دوری کنید که ایمانتان را سست میکند و به تبلیغ اسلام بپردازید و در این کارتان خدای را به کمک خواهید به تمام اعضای خانواده و به تمام فامیلان و آشنایان و خواهران و دامادان و برادر و بخصوص برادران انجمن اسلامی[] و بسیج و همکلاسان سلام می رسانم و به برادران بگویید مواظب مدرسه ها باشند همانطور که امام فرمود مدرسه سنگر دوم است سنگرها را حفظ کنید ونماز مرا آقای جباری بخواند و مرا پیش لطیفی در تکیه امام دفن کنید.

خداحافظ  - ابراهیم نادری

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی:

1-نام و نام خانوادگی، نام مستعار:

محمدابراهیم نادری رستمی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

تیرماه سال 1343. رستمکلا شهرستان بهشهر

3- نام و شغل پدر:

اصغر ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

ربابه پاکدامن ـ خانه  دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

 دارای یک برادر ـ سه خواهر

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی:

اقتصادی:  دارای اوضاع اقتصادی خوبی نبودند و از راه کشاورزی امرارمعاش می کردند.    

اعتقادی: در کودکی نسبت به مسائل مذهبی علاقه مند بود و نماز و روزه اش را انجام می داد، اهل قرآن بود. نسبت به مسئله ی حجاب حساس بود و خواهران را به حفظ حجاب سفارش می کرد، نمازش را سر وقت می خواند و به ائمه ارادت و علاقه داشت و در اکثر مراسم های مذهبی شرکت می کرد.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب،کلاس قرآن،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده): ــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان: ــــــــــــــ

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی:

مدرسه راهنمایی شهید صحرایی، رستمکلا شهرستان بهشهر (3 سال)

3- نام مدرسه، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان: ـــــــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی، رشته و نام دانشگاه: ــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟چه کاری و چه مدت: ـــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل: ـــــــــــــــ

پ)سربازی:

1- خدمت سربازی: ــــــــــ

2- یگان اعزام کننده:  ـــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی: ــــــــــــــ

ت) ازدواج:

1-وضعیت تاهل:  

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج: ــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

مادرش را از دست داد و بیش ترین ارتباط اش، برادرش محمدعلی بود که تنها برادرش بود. با اعضای خانواده رفتار خوب و صمیمانه ای داشت.

ث)شغل شهید:

1- شغل رسمی و شغل فرعی: ــــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت: ــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی:

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند: ــــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد، خانواده یا گروه اشاره دارد: ــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی:

در تظاهرات و راهپیمایی شرکت می کرد و در پخش اعلامیه هم فعالیت داشت.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه:

عضویت بسیجی داشت و در نگهبانی های شبانه هم فعالیت می کرد.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت، با بیان اتفاق آورده شود: ـــــــــــــ

ح) سوابق جبهه:

1- حضور در جبهه:  

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها، یگان اعزام کننده، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد:

در تاریخ 60/10/8 از سپاه بهشهر، لشکر 25 کربلا با عضویت بسیجی به منطقه ی رقابیه اعزام شد.

3- مجموع مدت حضور در جبهه:

 سه ماه

4- مسئولیت در جبهه:

 تک تیرانداز

5- دفعات، مکان و نحوه ی مجروح شدن: ـــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد: ـــــــــــــ

7- مکان، زمان، عملیات و نحوه‌‌ی شهادت:

در تاریخ 61/1/2 در رقابیه بر اثر اصابت ترکش به فیض شهادت رسید.  

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری:

در تاریخ 61/1/15 تشییع شد و در گلزار شهدای تکیه امام خمینی رستمکلا شهرستان بهشهر دفن گردید.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره، ویژگی های شهید (توجه: حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد.)

محمدعلی برادر شهید:

در اولین اعزام یک روز صبح زود که من از کارخانه برمی گشتم دیدم به نزدیک من آمد و گفت: من الان از بسیج بر می گردم و بسیج اعزام نیرو دارد و گفتگوهای آخرش را با من انجام داد و به او گفتم که من بزرگ ترم و باید به جبهه بروم و او گفت آیا زمانی که حضرت ابوالفضل العباس زنده بود آیا می گذاشت حسین شهید شود؟

فرامرز فرحی همرزم شهید:

یکی از خاطرات ایشان قبل از شب عملیات این بود که اول با ما روبوسی کرد و بعد فرمود: خوشابه حال تان که اگر شهید شوید مادری دارید که به شهادت شما انتظار کند و برای شما گریه کند زیرا ایشان از داشتن مادر محروم بود و این گفته ی شهید باعث ناراحتی ما شد و آن شب به یادماندنی شد.