به گفته همرزمش «نوروزعلی سعادتی»، «ما در بهمن 1359 همراه چند تن از دوستان، جهت تک ایذائی، راهی سرپلذهاب شدیم. نیمههای شب راه افتادیم و قبل از طلوع آفتاب، بهخاطر عدم شناسائی و غافلگیری، به محل اصلی خود برگشتیم. ناگهان دیدیم که یک نفر از سمت جبهه دشمن در حال آمدن به سوی ماست. بعد از نزدیک شدن، متوجه شدیم که قربانعلی به دلیل ادای نماز شب و قرائت قرآن، از برگشت بچهها بیاطلاع بود.»
کلام مادر نیز در این باره خواندنی است: «هیچوقت نماز جماعت را ترک نمیکرد. حتی برای حضور در جمع نمازگزاران، نزد آیتالله ایازی در رستمکلا میرفت. در خانه هم به اتفاق پدر و خواهران و برادرانش، نماز جماعت بر پا میکرد.»