نام پدر : میر نقی
تاریخ تولد :1329/02/05
تاریخ شهادت : 1365/01/10
محل شهادت : فاو

وصیت نامه

*فرازی از وصیت نامه شهید سیدتقی موسوی*

 

ای امت فداکار! همیشه به فکر محرومان باشید و در کارهای نیک از هم سبقت بگیرید و از امام حمایت کنید و تا آخرین قطره ی خون از اسلام و رهبری دفاع کنید.

سفارش دیگر من این است که به مساجد بروید و این مکان مقدس را خالی نگذارید.                                                                    


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی:

1-نام و نام خانوادگی، نام مستعار:

سید تقی موسوی  

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1329/2/5 ـ بهشهر ـ روستای تروجن

3- نام و شغل پدر:

میرنقی ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

کلثوم صابری

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

7 فرزند ـ شهید فرزند دوم بودند.

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی:

در کانون خانواده ای مومن و سخت کوش با اوضاع اقتصادی نامطلوب که باکار پدر در مزارع کشاورزی فراهم می شد به رشد و شکوفایی رسید.  

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب،کلاس قرآن،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده): ـــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــــ

  

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان:

 بهشهر ـ شهیدآباد ـ دبستان شهدا (تاج تروجن سابق) ـ 5 سال

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی:

بهشهر ـ مدرسه ی راهنمایی سعدی ـ 3 سال

3- نام مدرسه، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان:

 بهشهر ـ دبیرستان انوری ـ 4 سال ـ رشته ی علوم طبیعی

4- تحصیلات دانشگاهی، رشته و نام دانشگاه:

 ساری ـ دانشگاه عالی مقدماتی ـ 3 سال

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟چه کاری و چه مدت: ــــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل: ــــــــــــــــ

 

پ)سربازی:

1- خدمت سربازی:

 انجام داد

2- یگان اعزام کننده:  ـــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی:

تهران ـ با فرمان امام از سربازخانه بیرون آمدند.

 

ت) ازدواج:

1-وضعیت تاهل:  

متأهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج:

 حبیبه تقی پور ـ 1356

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

 5 فرزند ـ سبیکه ـ ام کلثوم ـ ام لیلا ـ ام البنین ـ سیدهادی

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادر خیلی علاقه داشت خصوصاً به مادر می گفت اجازه نمی دهم کسی به شما حتی یک اف بگوید. به خانواده و همسر و فرزندان علاقه داشت و به همراه آنان در جلسات قرآن و نماز جمعه شرکت می کرد و با آنها بسیار مهربان و دلسوز بود.

 

ث)شغل شهید:

1- شغل رسمی و شغل فرعی:

 رسمی ـ کارمند

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت:

 آموزش و پرورش

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:

معلم.

 

ج) فعالیت های انقلابی:

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند:

به روحانیت علاقه ی خاصی داشت و آشنایی با افکار و عقاید امام باعث تحول فکری اش شد. ارتباط زیادی با روحانیون خصوصاً آقای دانشمند، آیت ا... ایازی و فرزند آیت ا... کوهستانی داشتند و به مطالعه ی کتابهای شهیداستاد مطهری علاقه داشت.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد، خانواده یا گروه اشاره دارد:

برادر شهید میراصغر موسوی می گویند. مسئولیت هایی که به این جانب محول می شود را با جان و دل انجام می دهم و مملکت خود را مانند خانه ی خود دوست دارم و برای آن زحمت می کشم و این ها همه را از نشانه های حضور معنوی شهید در زندگی خود می دانم.

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی:

اعلامیه های امام را در زمان انقلاب پخش می کردند پدر شهید می گوید: شبی در منزلمان نشسته بودیم ساعت 12 شب بود 5 نفر با اسلحه وارد خانه شدند و دنبال او می گشتند ایشان به همراه شهید حاج مصطفی موسوی اعلامیه پخش می کردند. وقتی دیدند ایشان نیستند سئوال کردند که کجا هستند. گفتم نمی دانم در حالی که غروب به خانه ی خواهرش رفته بود. بعد آنها تمام خانه را گشتند  و مقداری دفتر و چند برگ کاغذ از پشت بام جمع کردند به من گفتند فردا باید به شهربانی بیائید. فردا به شهربانی رفتم و آنها گفتند این کاغذها چیزی نیست می توانید بروید و هیچ مدرکی از او نگرفتند.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه:

عضو بسیج بودند و در فعالیتهای مربوط به بسیج شرکت می کرد.  

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت، با بیان اتفاق آورده شود: ـــــــــــــــ

 

ح) سوابق جبهه:

1- حضور در جبهه:

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها، یگان اعزام کننده، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد:

61/4/19 تا 61/6/10 ـ  سپاه بهشهر با عضویت بسیج به جنوب اعزام شد.

62/11/27 تا 63/1/31 ـ  سپاه بهشهر با عضویت بسیج به جنوب اعزام شد.

64/12/6 تا 65/1/11 ـ سپاه بهشهر با عضویت بسیج به فاو اعزام شد.

3- مجموع مدت حضور در جبهه:

6 ماه

4- مسئولیت در جبهه:

تک تیرانداز

5- دفعات، مکان و نحوه ی مجروح شدن:

65/1/10 در جبهه جنوب (فاو) کل بدن شیمیایی شد و مدتی در بیمارستان امام خمینی بستری بود.

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد:

 در عملیات رمضان هم زخمی شدند.

7- مکان، زمان، عملیات و نحوه‌‌ی شهادت:

65/11/11 به خاطر مجروحیت شیمیایی در منزل به درجه شهادت نایل آمدند.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری:

65/11/11 پیکر پاک شهید در بهشهر گلزار شهدای امامزاده حسن(ع) روستای شهیدآباد به خاک سپرده شد.

 

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره، ویژگی های شهید (توجه: حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد.)

میراصغر موسوی (برادر شهید): تقریباً 10 روزی مانده بود به شهادت ایشان که ایشان با همان حال بدی که از عوارض شیمیایی شدن در جسم داشتند. به مدرسه می روند و سعی می کنند در کلاس درس حضور یابند ولی به اصرار همکارانش که او را از رفتن به سر کلاس منع می کردند و با توجه به حال بد خودشان سر کلاس حاضر نمی شوند و با اصرار همکاران به خانه بر می گردند. ایشان به تنهایی و با پای پیاده از راه میان بری که بین بالا محل و پایین محل در کنار مدرسه ی بالا محل می باشد به طرف خانه می روند و وقتی به رودخانه می رسند. با اینکه آب رودخانه خیلی کم بود ولی به دلیل ضعف شدید بدنی در وسط رودخانه زمینگیر می شوند و دیگر قادر به بلندشدن نمی شوند تا اینکه سیدحسن هاشمی ازکارکنان مدرسه از راه می رسند و ایشان را به دوش می گیرند و به خانه می برند که نشان از تعهد والای این شهید در امر تعلیم و تربیت فرزندان این مرز و بوم دارد.

برادر شهید: میراصغر موسوی: حجب و حیا، امانتداری، حفظ اسرار، سعه ی صدر، اخلاق در عمل، صداقت، صفا و صمیمیت، گشاده رویی و استقامت، وقت شناسی، نظم و انضباط، وفای به عهد و ... از ویژگیهای اخلاقی شهید بود و در میان مردم آنقدر محبوبیت داشت که با اینکه سالها از شهادت ایشان می گذرد. هر گاه نامی از او به میان می آید از خداوند بزرگ علوم درجات را برای ایشان خواهانند. به عنوان مثال شهید قبل از انقلاب در یکی از روستاهای ساری معلم بودند. روزی یکی از اهالی روستای حاجی آباد ساری پس از آنکه متوجه شد من برادر سید تقی هستم از من پرسید ایشان کجا هستند. و چه کار می کنند؟ من به ایشان گفتم که او در سال 1365 در جنگ بین ایران و عراق شهید شدند. این فرد با شنیدن این جمله متأثر شدند که شروع به گریه نمودند.