نام پدر : شعبان علی
تاریخ تولد :1336/01/12
تاریخ شهادت : 1362/12/05
محل شهادت : دهلران

وصیت نامه

 

*وصیت نامه شهید احمد ملایی کوایی*

 

بسم رب الشهدا و الصدقین

 

یاران همه سوی عشق رفتند / بشتاب  که تا ز ره نمانیم

یاران همه به سوی رزم رفتند/ برخیز صلاه خون بخوانیم

اللهم اجعلنا من التوابین – اللهم اجعلنا من المخلصین – اللهم اجعلنا فی زمرة  الشهداء و  الصذقین

 اللهم احفظ و انصرو ابدامامنا الخمینی – اللهم احفظ  و النصر  و ابد علمائنا الربانین -  اللهم انصر جیوش المسلمین

اللهم انصر عساکر الموحدین -  ربنا افرغ  علینا  صبرا و ثبت اقدامنا و انصر علی القوم الکافرین

اللهم انصرنا علی القوم الضالمین- اللهم انصرنا علی قوم المنافقین-  اللهم عجل فی فرج مولانا ( صاحب الزمان) " عج"

 

 اگرچه من کوچکتر از آنم  که موعظه  گر چنین  امت مخلص و حزب اللهی باشم . ولیکن  بحسب  وظیفه  شرعی  و بر اساس   امر به معروف و نهی از منکر برخودم لازم می دانم که نکاتی  از برداشت های  شخصی خویش  را به عرض  همشریان  مسلمان  و متعهدم برسانم  و اگر  به نظر شما گفته  های بنده  مطابق  باموازین  شرعی  و عقلی  بود استدعا دارم  مورد توجه قرار دهید .

هوالذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانو من قبل  لفی ضلال مبین. ( قرآن سوره جمعه).

  قال رسول الله ( ص) : انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق

از آیات و روایات معتبر چنین استنباط می شود که در اسلام بر تزکیه و خودسازی و  بطور کلی  بر اخلاقیات بنا  نهاده شده است حتی می توان گفت که جنگ و مبارزه هم بصورت اصل نمی باشد  بلکه هدف کلی اسلام  و انقلاب شکوهمند اسلامی عبارتند است از:

متخلق شدن انسانها به اخلاق الهی و در نتیجه :  حاکمبت معیارهای اخلاقی و ارزش های اسلامی -  انسانی در جوامع  بشری.

برادران و خواهران ایثارگر!

 ای کسانی که در راه خدا و فقط برای رضای خالق از جان و مال و فرزندان و از تمام هستی خویش گذشته اید  تا اینکه  تحت ولایت امام عادل و ولی فقیه زمان؛ امام خمینی  دین خود را بر جتمعه  حاکم نموده و در نتیجه راه را برای ظهور منجی عالم بشریت مهدی موعود(عج) هموار نمائید، بهوش باشید؛ بیدار باشید مبادا خدای نا کرده از خلاقیات اسلامی غافل باشید و تمامی مجاهدتها و رنج ها و زحمات خویش را به  هدر دهید !

 امروزه  دیگر تمامی مستکبران و ابر جنایتکاران دنیا، و تمامی آنهایی که بخاطر مناقع مادی خویش به هر جنایت و خیانتی دست می زنند دیگر مسئله را درک کرده اند که این امت شهید پرور همیشه درصحنه را  نمی توان  از لحاظ  نظامی شکست داد؛ زیرا رهبری این انقلاب با سلاله پاک رسول الله و نایب بحق امام زمان؛ امام خمینی؛ می باشد و همچنین فرماندهی امام زمان و امدادهای غیبی الهی در تمام جبهه و پشت جبهه ها کاملا یارو یاور رزمندگان می باشد.

  و همچنین فرماندهی امام زمان و امدادهای غیبی الهی در تمامی جبهه ها و پشت جبهه ها کاملا یار و یاور رزمندگان اسلام می باشد و این عوامل باعث شدند که دلاوران ایثارگر ما در صحنه های نبرد  نظامی خواب را بر کلیه متجاوزین به حرم اسلام وضد انقلابیون داخلی و خارجی حرام کرده اند. اما خطر در آنجاست که خدای ناکرده  با تمامی این مقاومت ها و فتوحات  خودمان  را اصلاح نکرده باشیم و نتوانیم معیارهای اخلاقی اسلامی را در جامعه حاکم نمائیم.

1-    بزرگترین عامل پیروزی انقلاب اسلامی در تمامی مراحل رهبر بیدار و هوشیار انقلاب  اسلامی؛ فقیه آگاه به امام زمان ، مرجع بزرگ جهان تشیع، نایب بحق امام زمان (ع)؛ فرزند فاطمه و علی(ع) یعنی  امام خمینی می باشد و یقینا ما و انقلاب اسلامی ما هرچه داریم از ایشان داریم زبرا ایشان ولّی بر حق  این امت می باشند و تبعیت بدون چون و چرای این امت از خط امام  بوده که انقلاب شکوهمند اسلامیان تمامی موانع و مشکلاتی را که از قدرتهای  شیطانی خارجی و مزدوران داخلی وابسته به آنها  جهت شکست و یا انحراف کشانیدن این انقلاب بوجود آورده بودند به خواست خدا با پیروزی کامل پشت سر نهاده و هم اکنون شعله های فروزان انقلاب اسلامی تمامی مستضعفین جهان را تحت الشعاع خویش قرار داده است اینها همه از برکت وجود رهبرمان  می باشد.

پس اگر می خواهیم که این انقلاب به راه پاک واصیل خود تا  ظهور حضرت  مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ادامه  بدهد باید محکمتر و مصمم تر از همیشه گوش به فرمان اماممان باشیم و در مشکلات و مسائل مختلف همیشه نظریات امام را مورد توجه قرار داده و به آن عمل نمائیم، حالا که اهمیت وجود چنین رهبری برای ما روشن شد باید همیشه و در همه حال مخصوصا -  نمازهای یومیه   و نماز شبهایتان اولین دعا و اولیّن خواسته مان از خداوند متعال و سلامتی و طول عمراین شخصیت ملکوتی باشد.

-            الهی – حتی القیام المهدی – احفظ لنا الخمینی

2-     باید این نکته مهم راهمیشه به خاطر داشته باشیم که این انقلاب شکوهمند با برپا  داشتن شعائر اسلامی { }گرفت و در راه تدوین این انقلاب نیز  باید  هرچه با شکوه تر و پرشورتر و مخلصانه تر این شعائر  مذهبی را بپا  داریم؛  یعنی باید نماز جمعه ها شکوه و عظمتش هر هفته بیش از هفته گذشته باشد. زیرا میعادگاه نماز جمعه در واقع تجلیگاه عوامل وحدت  امت اسلامی می باشد و وحدت کلمه در سایه رهبری امام  است که تداوم  این انقلاب را ضمانت می کند. و خوشا به حال شما مردم  بهشهر که در این سنگرمهم از امام جمعه ای شجاع و دلسوز برای اسلام و متعهد به اسلام و منادی وحدت  برخوردار هستید که این  خود نعمتی می باشد ان شالله خداوند روز به روز بر این انسجام و وحدت  اسلامی  شما  مردم  شهید پرور بیفزاید .

همچنین سعی کنید نماز های یومیه را اول وقت و بصورت جماعت اقامه نمائید زیرا این مسئله را پیغمبر و ائمه معصومین  وامام امت  بسیار  تاکید می فرمایند و در این زمینه خوب است که یادی از شهیدی گرانقدر؛ شهید رجائی بنمائیم که ایشان نذر کرده بود که هرگاه نماز اول وقت نخواند بخاطر جبران آن یک روز روزه بگیرد. همچنین به مجالس بزرگداشت رسول اکرم (ص) و اهل بیت  عصمت و طهارت شهدای اسلام اهمیت داده وحتما در این مراسم شرکت نمائید.

شرکت در راه پیمائی های امت اسلامی  را فراموش نکرده وسعی کنید همیشه فعالانه در این راه پیمائی ها شرکت کنید چون انعکاس این راه پیمائی های میلیونی کاخ ستم  جباران را به لرزه درخواهد آورد و تجلی بخش عزت و  عظمت  اسلام  خواهد بود زیرا :  ولله  العزه  وللرسول  و للمومنین.

 

3-    ارتباط معنوی و سیاسی خودتان را با روحانیت اصیل اسلام مخصوصا با جامعه مدرسین و روحانیت  اصیل حوزه  قم هر روز بیشتر از  پیش نموده و هر جا  به مشکل  برخورد کرده و در آن مسئله  امام نظر صریح  خود را  ابراز نفرمودند  شما-  به نظر این  افراد و همچنین  فقهای دیگر که در خط امام هستند  بسیار اهمیت داده و عنان خود را به دست روشنفکران  غربزده و شرق زده نسپارید و بخاطر این که  هیچ گاه از خط اصیل  اسلام فقاهتی منحرف نشوید. همیشه زندگی و حرکات و الگو های این دو  جریان که یکی جریان اسلام فقاهتی در خط ولایت فقیه و دیگری  جریان اسلام  التقاطی روشنفکرانه  غربزده و شرق زده  است را بخاطر آوریدکه الگوی جریان اوّلی شهید مظلوم بهشتی الگوی جریان دیگر بنی صدرخائن و رجوی  ملعون  می باشند .

4-    به حمایت و پشتیبانی همه جانبه خود از رئیس جمهور مکتبی و امام جمعه متعهدمان آقای خامنه ای  و آقای رفسنجانی و دولت مکتبی و مجلس شورای اسلامی و کلیه  نهاد های انقلابی و اسلامی در خط امام همچنان ادامه دهید تا ان شاالله این حکومت جمهوری اسلام را تحت رهبری امام به زمان(عج) تحویل دهید .

5-     امّت شریف و ایثارگر و فداکار بدانید و آگاه باشید! اگر پشتیبانی های بی دریغ شما از جبهه های  جنگ مکمل ایثار گری های فرزندان دلاورتان در جبهه های رزم نبود یقینا نصرت الهی شامل این انقلاب نمی شد و این پیروزی ها به دست نمی آمد،  قدر ارزش این کمک های شما را در جبهه ها می توان دریافت. لذا جهت تداوم پیروزی های درخشان رزمندگان اسلام لازم است که هم چنان به پشتیبانی های بی دریغ مادی و معنوی از جبهه های نبرد ادامه دهید ان شاالله این خدمات ارزنده شما و این اعمال صالح شما که فقط برای رضای خداست مورد قبول حق تعالی قرار گیرد .

( تا اینجا در زمان  عملیات  بیت  المقدس  در اردیبهشت  ماه 61 نوشته  شده و در عملیات رمضان در تیر  ماه 61 تکمیل گردیده است ) 

 نقطه خطر در همین جاست! خطر تفرقه و تشتت و پراکندگی  نیرو های خط امام!

به نظر بنده عواملی که باعث  ایجاد و تقویت  خطر فوق  می باشند عبارتند از :

 دیگر که همگی به نوعی  باعث تفرقه و جدائی  نیروهای خط امام از یکدیگر می گردد.من به روایات و آیاتی که شدت  گناهان فوق را می رساند متذّکر نمی شوم و می توانید از افراد آگاه و متعهد و مسئول و همچنین از کتب معتبر  اخلاقی از جمله کتاب با ارزش معراج السعادة مضرات گناهان فوق را دریابید.

فقط به عنوان یک برادر کوچک همه شما و به عنوان کسی که بارها مرتکب گناهان فوق گردیده ام  و ان شاالله توبه این حقیر سرا پا تقصیر با دعاهای خالصانه شما مورد قبول خداوند غفار واقع گردد؛ از شما مردم مسلمان حق پذیر ملتمسانه  می خواهم که اگر چنین مسائلی را تا به امروز رعایت نکرده و اهمیت نمی دادیدتصمیم بگیرید از همین امروز به خاطر رضای خدا و به خاطر وحدت و هماهنگی   کلیه نیروهای خط امام و به خاطر حاکم کردن فرهنگ اسلامی در جامعه و مهم تر از همه به خاطر  اینکه  اعمالتان بیهوده به  هدر نرفته  بلکه  مورد  قبول حق تعالی  قرار گیرد از همین امروز این مسائل  را در خود و در جامعه رعایت کنید و مصداق « المومن مرات المومن » آیینه همدیگر باشیدو اگر برادری می خواهد مرتکب چنین افعال ناپسندی گردد شما براساس وظیفه اسلامی و رعایت امر به معروف ونهی از منکر ایشان را هشدار بدهید تا ان شاالله  هم خود را بسازید و هم در جهت اصلاح  جامعه قدمی بر داشته  باشیدکه مورد رضای خداوند قرار گیرد.

 سفارشم به شما برادران جان برکف سپاه این است که نظم  و انضباط  تشکیلاتی را بسیار بسیار اهمیت  دهید و سعی کنید در تمام کارها از کانال ولایت فقیه حرکت کرده و سیستم ولایت را حاکمیت بخشید. همیشه و در همه  حال سعی کنید که هر کارو خودتان  باشد  بدون  رعایت  ضوابط  تشکیلاتی  خود سرانه انجام دهید. چون این اعمال باعث لطمه زدن به تشکیلات خواهد شد و در نتیجه به ضرر انقلاب اسلامی می باشد. در مورد نظم  و انضباط  به روایت  زیر استناد می نمایم : اوصیکم  بتقوی  الله  و نظم امرکم.

 همچنین نسبت به مسئولین خوشبین باشید و در نتیجه بخاطر حفظ وحدت در سپاه در بسیاری از مراحل ایثار کرده است و از خودتان گذشت نمائید. چون آنچه که اصل  است سپاه و انقلاب  اسلامی می باشد نه فرد فرد ما.

 از همه کسانی که بنده را می شناسند و از نزدیکان  تا  دوستان  از همه می خواهم که به بزرگواریشان  ما را حلال نمایند .

 در ضمن در چند سال از سال های تکلیفم نماز و روزه را آن چنان که باید و شاید ادا نکرده ام. اگر امکان پذیر بود قضای آن را بجا آورید به نماز اهمیت بسیار دهید همچنین به همه عبادات و تکالیف شرعی اهمیت دهید اگر می خواهید از جندالله و از حزب الله باشید. امام را دعا کنید:  همیشه

 

خدایا! خدایا!  تا انقلاب مهدی  خمینی را نگهدار.

السلام  علیکم  و رحمة الله  و برکاته

 


زندگی نامه

*زندگی نامه شهيد احمد مُلايي كوايي*

 

نام پدر: شعبان‌علي

همگام با دوازدهمين طلوع فروردین 1336، صداي گريه‌اش در کاشانه «شعبان‌علی و حلیمه» طنين‌انداز شد؛ نورسیده ای برخاسته از دیار «بهشهر»، که «احمد» نام گرفت.

پنج سال ابتدائي تحصيلي احمد، در دبستان «توحيد» سابق زادگاهش سپري شد. سپس با گذر از دوره راهنمایي در خيابان امام فعلي بهشهر، به مقطع متوسطه روي آورد و با اخذ ديپلم رياضي در دبيرستان «بهمن»،[1] به تحصيلاتش پايان داد.

در بیان خلق‌وخوی او، همین بس که به سبب خلق نیکو و ملاطفت در گفتار با دیگران، زبانزد بود. نسبت به والدینش نیز، نهایت ادب و احترام را به خرج می‌داد.

«حسین دهقان» در فصل انقلاب دوست دیرینش، این‌گونه روایت می‌کند: «سال 55، 56 در سخنرانی آقای حجازی در آمل بودیم که مورد حمله ماموران امنیتی قرار گرفتیم. هر کدام از افراد به یک سمت فرار کردند؛ ولی من و احمد، در وسط درگیری ماندیم. او همیشه کتانی می‌پوشید و چون فوتبالیست بود، روحیه ورزشکاری عجیبی داشت. در همان درگیری، ناگهان دیدم که او غیبش زد. خودم را به سختی از دل معرکه بیرون آوردم. اما وقتی او را پیدا کردم، دیدم در پارک نشسته است و دارد روزنامه می‌خواند.»

تکثیر و توزیع اعلامیه، شرکت در انجمن جوانان مسجد نصیرخان، تظاهرات مردمی و تهییج و ترغیب دیگران به حضور در صحنه‌های انقلابی به همراه آقایان بنی‌کاظمی و راسخی، از دیگر تحرکات اين مبارز انقلابي در آن ایام به شمار می‌رود.

او که در دوران خدمت، به دلیل فعالیت‌های سیاسی، در تبعید به‌سر می‌برد، با صدور فرمان امام خمینی مبنی بر ترک پادگان‌ها، اقدام به فرار از محل خدمتش کرد.

احمد علی‌رغم قبولی در دانشگاه تهران و رشته مهندسی در دانشگاه اصفهان، بعد از انقلاب از ادامه تحصیل کناره گرفت و بیش از پیش، به مبارزات خود در راستای حراست از قیام سال 1357 استمرار بخشید. از این‌رو، با مطالعه و ارتقای سطح آگاهی نسبت به مواضع عناصر ضد نظام، با مباحثه و مبارزه با آنان پرداخت.

او بعد از به تن کردن جامه پاسداری در اول شهریور 1358، جهت حضور در درگیری‌های كردستان، به مدت شش ماه در آن‌جا به سر برد. سپس، با آغاز غائله گنبد، راهی این خطه شد؛ اما در آن‌جا دچار جراحت گشت.

آقای بنی‌کاظمی می‌گوید: «وقتی از کردستان برگشت، به او گفتم: مادرت مهم‌تر است؛ برو به او سر بزن! گفت: فعلا جنگ مهم‌تر است. مادرم دیگر ساخته شده است. همین‌قدر که بداند به مازندران آمدم، خوشحال می‌شود.»

هم‌رزمش «یزدان اسدی» نیز، در تکمیل سخنان آقای بنی‌کاظمی، روایت می‌کند: «بعد از جراحتش در گنبد، او را با همان پای گچ‌گرفته به سپاه بردیم. در آن‌جا اتاقی داشتیم با ده، دوازده تخت‌خواب، که محل استراحت بچه‌ها بود. من آن موقع پاس‌بخش بودم. گاهی اوقات که شیفت نبودم، کنار تخت او می‌خوابیدم تا ناراحتی برایش به وجود نیاید. وقتی بیدار می‌شدم، می‌دیدم روی تخت نشسته است. دستش روی زانو و سرش پایین، دارد سعی می‌کند که از شدت درد، آه نکشد تا بچه‌ها بیدار نشوند.»

احمد در 13 آذر 1358، در قصر شیرین حضور یافت.

در تیر و شهریور سال 1359 نیز، به ترتیب، در کسوت فرمانده گروهان در سرپل‌ذهاب و بیجار به دفاع از وطن پرداخت. او همچنین، در سمت  فرماندهی گردان در عملیات بیت‌المقدس، فرماندهی گردان تاسوعا، جانشینی تیپ و معاون واحد عملیات نیز، خدمات ارزنده‌ای از خود ارائه نمود. علاوه برآن، در غائله 6 بهمن آمل نیز، حضور پررنگی در سرکوب تحرکات عناصر ضد انقلاب داشت.

ناگفته نماند که یک بار نیز در جبهه جنوب، دچار جراحت شد.

اما «وجیهه علی‌پور»، همسرش را این‌گونه روایت می‌کند: «ما دو سال زندگي مشترك داشتيم؛ اما او فقط دو ماه در كنارم بود؛ چون يا مأموريت بود يا جبهه. روز اول ازدواج، به من گفت كه زندگي من در جبهه خلاصه شده است. من هم در جوابش گفتم: پس نبايد زياد به همديگر وابسته شويم. آن روز از حرف من خيلي خوشحال شد.»

تقيّد و تهجّد وی نيز، از بيان خانم علی‌پور شنيدني است: «بعد از نماز صبح هرگز نمي‌خوابيد. سر به سجده مي‌گذاشت و ذكر مي‌گفت. يك روز به او گفتم: بين خواندن نماز صبح تا وقتي كه به سر كار بروي، دو ساعت فاصله است. چرا نمي‌خوابي؟ در جوابم گفت: بايد بين‌الطلوعين بيدار بود و سر به سجاده گذاشت و عبادت كرد. خيلي ثواب دارد.»

فرماندهي گردان يا رسول در عمليات والفجر 6، آخرين آوردگاه احمد محسوب می‌شود. او كه هماره در آرزوي شهادت به سر مي‌بُرد، عاقبت در 5 اسفند 1362، در خاك دهلران، به خيل هم‌سنگران شهيدش پيوست. سپس در سال 1374، با وداع تنها یادگارش «مهدی»، در بوستان «بهشت فاطمه» به خاك سپرده شد.  

اینک حکایتی از مادر در باب فرزند شهیدش؛ «می‌گفت: در روز تشییع جنازه‌ام چکار می‌کنی؟ گفتم: یک کارش می‌کنم. گفت: دوست دارم مثل مادرم، فاطمه‌زهرا مفقودالجسد باشم. اگر هم خواست خدا بود که جنازه‌ام به دست‌تان افتاد، در روز تشییع، سلاح به دست، به منافقین بگو: یک فرزند دادم، قوی‌تر شدم. بعد آن را روی قبرم بگذار و بگو: احمد، من دین خود را به تو ادا کردم. خندیدم و گفتم: از کیسه خلیفه می‌بخشی؟ بعد از یازده سال که در حسینیه، مراسم داشتیم، دخترم با گریه آمد و گفت: مادر، مسافرت برگشت. گفتم: خدا را صدهزار بار شکر! جنازه‌اش چند تکه استخوان بود. روز وداع گفتم: پسرم، شهادتت مبارک! سال‌ها قبل، خدا تو را که طفلی قنداقه بودی، در شب ماه مبارک به من داد؛ الان هم تو را به همان اندازه، به خدا پس می‌دهم. روز تشییع، جنازه‌اش را با اسلحه همراهی کردم. بعد، آن را روی مزارش گذاشتم و گفتم: پسرم! من دین خودم را به تو ادا کردم.»

 


[1] . دكتر شريعتي فعلي.