نام پدر : خیر الله
تاریخ تولد :1336/09/05
تاریخ شهادت : 1362/12/05
محل شهادت : جزیره مجنون

وصیت نامه

 *وصیت‌نامه شهید شعبان مصیبی*

 

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله و اشهد انّ علیّاً ولیّ اللَّه

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ.

 

  ای آنانی که ایمان آوردید آیا راهنمایی کنم شما را به داد و ستدی که شما را از عذابی دردناک رهایی بخشد ؟ به خدا و پیغمبرش بگروید و در راه خدا بوسیله ثروت و اموالتان و هم به نیروی جسمانی جان بر کف جهاد و کوشش کنید . این از هر تجارتی اگر دانا باشید شما را بهتر است گذشته از آنکه از عذاب و رنج رهایی یابید خدا از گناهانتان درگذرد و در بوستانهایی که زیر درختانش نهرها و جویها روان است داخل می‌گرداند و مسکنهایی پاکیزه در بهشت‌های جاودان مقیم گرداند این است رستگاری بزرگ سوره صف آیات 10-11-12

شهادت در راه خدا چیزی نیست که بتوان آنرا با سنجش‌های بشری انگیزه‌های عادی  ارزیابی کرد و شهید در راه حق و هدف الهی را نتوان با دیدگاه امکانی به مقام والای آن پی برد که ارزش عظیم آن، معیارهای الهی و مقام والای این دید ربوبیتی{} دارد و نه تنها دست ما خاک نشینآن  از آن و این کوتاه است که افلاکیان نیز از راه یافتن به کنه آن عاجزند.     (امام خمینی)

با سلام و درود بر خاتم الانبیاء حضرت محمد(ص) و ائمه معصومین و سلام و درود بر آخرین ستاره درخشان ولایت و امامت امام‌زمان(عج) تعالی فرجه و سلام بر نایب بر حقش امام خمینی و سلام و درود بر خانواده شهدا و معلولین و مجروحین و اسرای جنگ تحمیلی.

پیام من بعنوان یک پاسدار شهید که خونش را می‌دهد تا پیام خونبارش بر دل شما امت مسلمان بنشیند. این است که تداوم انقلاب اسلامی بستگی به صدور تمامی ملل دارد، اکنون که استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا با دستاویز قرار دادن صدام بعثی به مملکت الله ‌اکبر برای خاموش کردن ندای الله‌ اکبر تجاوز کرده است، به فضل خدا این نعمت نیز نصیب من شد که بتوانم خود را در جنگ با کفار به آزمایش بگذارم ما انقلاب نکردیم که فقط استقلال و آزادی کشورمان را به دست آوریم. ما برای نجات بشریت از جهل گمراهی، برای نجات مظلومان از ظالمان برای نجات مستضعفین از مستکبرین و برای حاکم کردن دین خدا در تمام جهان قیام کردیم و ادامه این قیام نیاز به خون دارد ای مردم مهربان و شهیدپرور ایران نکند نسبت به سرنوشت خلق خدا بی‌تفاوت باشید و ظالم ظالمان را بر مظلومان  تماشا کنید ما در اسلام تماشاچی نداریم مثل مردم کوفه.
"إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ"                   (سوره نور آیه 19)

آنان که دوست می‌دارند درمیان  جامعه اسلامی کارهای ناشایست اعمال زشت رواج گیرد و به فساد وزشتیها  دامن زدنند. چنان کسانی را در دنیا و آخرت عذابی دردناک خواهد بود.

برادران و خواهران هم فکرم! تقوا را پیشه کنید و محور اعمال خویش قرار دهید. و متحد و یکصدا از خون شهیدان و خط امام پاسداری کنید و در راه گسترش اسلام و حاکمیت قرآن بکوشید همیشه به یاد خدا باشید و همه اعمالتان و گفته‌هایتان فعالیت‌هایتان برای رضای خدا باشد قرآن را بخوانید و صفوف نماز جمعه را هر چه بیشتر پر کنید موفقیت تان حتمی است یک لحظه در دعا‌هایتان برای ظهور مولایمان امام مهدی(عج) غافل نشوید تا هر چه زودتر حکومت جهانی واحد و عدالت در تمامی جهان برقرار شود.

ای خواهران! ای یاران زینب! با شما سخن می‌گویم شما که در صف تظاهرات مشت محکمی بر دهان تمامی استکبار جهانی زدید باید هوشیارتر از هر زمان دیگرباشید. حجاب، حجابتان را حفظ کنید سنگرهای پشت جبهه مال شما خواهران است با بی‌حجابی شماها باید مبارزه کنید تا آنها خود را بپوشانند برای آسودگی آنها بهتر است.

قرآن در سوره احزاب، آیه 59 می‌فرماید: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيْمَاً.

ای پیامبر به همسران و دخترانت و به زنان مؤمنین بگو که خویشتن را هنگام خروج از خانه به چادرهایشان فرو پوشند که این کار برای آنکه به عفت و پاکدامنی شناخته شوند و مورد تعرض و آزار ناپاکان قرار نگیرند نزدیک‌تر است و خداوند آمرزنده و مهربان است.

ای پدر و مادر مهربانم! اینکه مرگ فرزند جوان برای پدر و مادر غمگین و دردناک است و می‌دانم با شنیدن شهادتم قلبتان دردمند و غمناک است اما چه کنم مادرجان و پدر جان! من یک پاسدار هستم من متعلق به شما نیستم من متعلق به خدا هستم و به شناخت رسیدم که دریابم متعلق به خدا هستم.

انا لله و انا الیه راجعون من از شما می‌خواهم پدر و مادر یک پاسدار شهید باشید تا یک فرزند شهید برای این که رسالت همه پاسداران بر مبنای انقلاب الهیش است. ای برادران پاسدار! با شما سخن می‌گویم ای یاران حسین(ع)! ای یاران امام زمان(عج)! ارواحنا الفدا ای یاران خمینی بت شکن!

إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلآئِكَةِ مُرْدِفِينَ  (سوره انفال آیه 9)

به خاطر آورید زمانی را که در جنگ (بدر) از شدت ناراحتی از پروردگارتان تقاضای کمک کنید و او تقاضای شما را پذیرفت و فرمود من شما را با هزار فرشته که پشت سر هم فرود می‌آیند یاری می‌کنند. ای برادران من شما که در صحرای کربلای ایران ای خدا را.

إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ  (سوره محمد آیه 7) اگر خدا را یاری کنید مکتب و راه اولیا را تقویت نمایید خداوند هم شما را یاری می‌کند حتی از راه‌هایی که خود انسان هم به فکرش نمی‌رسد.

و اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا. (سوره احزاب آیه 9)

به یاد آورید نعمتی را که خدا به شما عطا کرد وقتی که لشگر بسیاری از کافران علیه شما جمع شدند پس ما به کمک و یاری شما بادی تند و سپاهی بسیار (از فرشتگان) که به چشم نمی‌دیدند فرستادیم.

لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ.  ( سوره بقره آیه286 )

انسان هر کارنیکی انجام دهد برای خود انجام داده هر کار بدی کند به زیان خود کرده.

 إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاَقِیکمْ   (شورای جمعه) همانا مرگی را که از آن فرار می‌کنید شما را ملاقات خواهد کرد

ای برادران پاسدار! ای عاشقان شهادت! جایگاهتان را قلب ملت قرار دهید که بهترین حصارها است به شما بگویم اگر از قلب ملت بیرون رفتید در هر دژ محکم جا بگیرید شکست می‌خورید این را بدانید اگر با ملت خوب رفتار نکردید اگر با خدا نبودید اگر مکتبی نشدید اگر دل ملت ایران رفتید در هرحصاری بخواهید جا بگیرید شکست می‌خورید. اگر بخواهید شکست نخورید در دل ملت بمانید و اگر بخواهید در دل ملت باشید مکتبی باشید مذهبی باشید با خدا باشید امام صادق(ص) می‌فرماید : الاسلام و ایمان و التقوا و الیقین.

قدم اول اسلام  قدم دوم ایمان قدم سوم تقوی و قدم چهارم که قله کمال انسانیت می‌رسد نام قله  آخر یقین است.

برادران خوبم! ای انسان‌های پاک! ای مردان با خدا! ای فرزندان اسلام! و ای پیروان روح ‌الله!  معارفهای اسلامی را فرا بگیرید و دریاب و روحت را زنده کن سعی کن با خدا بیشتر باشید قرآن بخوانید رساله بخوانید مطالعه‌هاتان را زیاد کنید کم بخوابید با خدا راز و نیاز زیاد کنید زیاد به خانه خود دل خوش نکنید قرآن و محبت اهل بیت و مقام رهبری را در بهترین جای دل خود قرار دهید اگر در دلتان اینها رشد نکند بدان که راهی که میر‌وی راهی بس اشتباه است. باید اعتقاد داشته باشید دل ببندی عشق پیدا کنی باید باور کنی باید تقوا پیشه کنی باید هوشیار باشی که گناه نکنی کشور چون بر خودت ظلم می‌کنی پس انسان باش تا خداوند اجرت را زیاد و روزیت را در این دنیا زیاد کند.

قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ پیامبر به مردم بگو ایمان {} که تو خیال می‌کند زمان آن است که انسان خودش را ببازد و روح خودش را ببازد کمال تواضع با مردم رفتار کنید مردم فکر نکنند که شما تکیه به قدرت دارید نباید حس کنند که شما از مقام قدرت حرف می زنید. مردم نباید حس کنند که شما اعتماد به این دارید که من سپاه هستم اسلحه دارم ژ-3 دارم و زور دارم. نه برادر مردم باید در کیفیت رفتارشان شما را ببینند که بفهمند شما سوء استفاده از مقام نمی‌کنید و مطمئن باشند که از مقامتان سوء استفاده نخواهید کرد. برادران عزیزم! ای یاران حسین(ع)! و ای برادران پیامبر(ع)! به مالک اشتر بنگرید که وقتی توی کوچه و توی خیابان و به توی بازار راه می‌رود آنقدر متواضع است خیال می‌کند که گدایی دارد راه می‌رود حتی یک نفر بازاری که این مرد خدا از جلوی دکانش رد می‌شد و تف می‌اندازد به طرف او و از او بدش می‌آید بهش می‌گویند آقا این مالک است این فرمانده بزرگ لشکر است این صاحب قدرت است این جزو سپاه علی(ع) است حالا بقیه اش را خود برادران بهتر می‌دانید باید این طور باشیم باید از اصحاب و اهل بیت مان یاد بگیریم این کیفیت روش تک سرباز علی ابن ابی طالب(ع) است و شما باید این چنین باشید . شما باید متواضع باشید شما باید اگر چنان ‌که یک فردی هم به شما زور بگوید ظلم هم بکند نسبت به حق شخصی‌تان باید بگذارید حدیثی است محمد رسول خدا(ص) باید همدیگر را ببخشید تا کینه‌هایتا ن از میان برخیزد.

 برادران! بروید در بین مردان و در یک جا حالت سکون پیدا نکنید و وقتی چیزی یاد  گرفتید به دیگران بیاموزید و این نشان دهنده آن خواهد شد تا روح بیدار و تجلی پیدا کند و سخنان امام امت را ده‌ها بار گوش و از سخنانش خسته نشوید و اگر از کارهایتان خسته شدید بدانید در شما نور ایمان و تقوا و هوای نفس در شما زود نفوذ پیدا می‌کند و همیشه سراغ کسانی ‌روید که انسان باشند و در خط امام هستند علمای، مؤمنین  در راه خدا نوشته‌اند بهترین صفات انسان صفت تواضع است . باید متواضع باشید در برابر احکام خدا خاشع باشید در برابر گفتار انبیا تواضع کنید در برابر بزرگان دین و اولی الامر{} سر به فرود آورید ما باید از آنها درس یاد بگیریم باید پشت سر آن‌ها بر علیه مستکبرین عالم بجنگیم درس های خداشناسی و اخلاق را از آنها بیاموزیم و منتظر آن نباشیم که آنها دنبال ما بیایند بلکه ما باید دنبال آن‌ها برویم چون انسانی که نخواهد خودش را بسازد نمی‌تواند دیگری را بسازد.

ما باید خودمان را کاملاً بدون قید و شرط در اختیار روحانیون در خط امام امت قرار دهیم. تا توان داریم باید استفاده‌های معنوی و روحی را از آنها یاد بگیریم. 


زندگی نامه

*زندگی نامه شهيد شعبان مُصيّبي ركني‌كلا*

 

نام پدر: خيرالله

در سال 1336 در روستای «قره‌طغان» از توابع بهشهر متولد شد و با آمدنش، گرمایی دوباره به جمع خانواده بخشيد؛ نوزادی برخاسته از دامان پرمهر «خیرالله و زهرا»، که با کسب روزی حلال، روزگار می‌گذراندند.

به جهت مهاجرت خانواده به بهشهر، دوره ابتدائی «شعبان» در  دبستان «نظامي»[1] این شهر سپری شد. سپس با گذر از مقطع راهنمایی در مدرسه «كمال‌الملك»،دوران متوسطه خود را در دبيرستان «آيت‌الله كوهستاني ره » همین دیار طي كرد.

او که در تمامی امور، رضایت والدین را مدنظر داشت، همواره در انجام کارهای خانه، کمک‌حال‌ آن‌ها بود.

در بیان تقیدات دینی‌اش، همین بس که به واسطه توجه و تربیت پدر و مادر، در ادای فرائض واجب و مستحب، اهتمامی خاص داشت. با قرآن، این مصباح هدایت بشر نیز، مانوس بود و در عمل به آن، کوشا.

مادر،آن روزها را چنين مرور مي‌كند: «هر روز صبح زود، اول پدرش به سر كار مي‌رفت و بعد، من مي‌رفتم. من روي زمين كشاورزي مردم كار مي‌كردم. شعبان هم به كارهاي خانه رسيدگي مي‌كرد. آن‌قدر دقيق زمان آمدن ما را مي‌دانست كه چاي را همان زمان براي‌مان آماده مي‌كرد.»

زمزمه‌های انقلاب که در گوشه و کنار شهر پیچید، این مبارز آگاه نیز، چونان قطره‌ای به سیل خروشان انقلابیون پیوست و هم‌نوا با آنان، ندای آزادی سر داد. او به عنوان یکی از پیشگامان در برپایی تظاهرات مردمی بهشهر، نقش به‌سزایی در روشنگری آنان نسبت به اهداف این نهضت اسلامی داشت. علاوه بر آن، در مقابله با عناصر ضد انقلاب نیز، از قاطعیت و شجاعت بالایی برخوردار بود.

دوستش «رحمت‌الله درويشي» روایت می‌کند: «یک بار که «فخرالدین حجازی» در زمین فوتبال بهشهر سخنرانی  داشت، مردم در بیرون از شهر، علیه منافقین تظاهرات راه انداختند. مقر گروهک‌ها در حوالی کارخانه پهباک بود. آن‌ها از بالای ساختمان، صندلی و اشیای دیگر را به سمت مردم پرت می‌کردند. درگیری هم هر لحظه شدیدتر می‌شد. مصیب از پنجره وارد ساختمان شد تا رودررو با نیروهای منافق بجنگد. او به‌ دست منافقین دستگیر و مورد ضرب و شتم واقع شد. تا این‌که مردم، درب ساختمان را شکستند و او را نجات دادند.»

با تشکیل کمیته و بسیج، فعالیت‌هایش را در راستای حراست از دستاوردهای انقلاب تحقق بخشید. سپس، جهت سرکوب تحرکات احزاب ضد نظام، راهی منطقه سیاهکل و لاهیجان شد.

مصیب در اول بهمن 1359 به عضویت سپاه در آمد و مدتی بعد، در کسوت تک‌تیرانداز، راهی مناطق نبرد با دشمن شد.

در سال 1361، او به‌عنوان تخریب‌چی، دوباره در جبهه حضور یافت.

در همین سال (61) به سمت محافظ «سیدحسن کریمی»[2] ـ دادستان انقلاب اسلامی گیلان ـ منصوب شد.

او در طول مدت حضورش در جنگ، یک بار در جزیره مجنون، و بار دیگر در عملیات محرم آسیب دید؛ که به ترتیب در بیمارستان تهران و اندیمشک بستری بود.

اینک با گل‌گفته‌های «فاطمه حسن‌پور»، گذری به خلق‌خوی همسرش می‌زنیم؛ «همه شیفته اخلاق و رفتارش بودند؛ چراکه نسبت به مردم، متواضع و خوشرو بود. به‌گونه‌ای که هنوز با گذشت این همه سال، از او به نیکی یاد می‌کنند.»   

بانو حسن‌پور در ادامه مي‌گويد: «شعبان روز ازدواج به من گفت: بزرگ‌ترين آرزويم شهادت است. پس، همين الان خودت را براي جدايي آماده كن. حتی وقتی دخترمان به دنیا آمد، او را نبوسید. می‌گفت: اگر به جبهه برگردم، محبتش در دلم می‌ماند و نمی‌توانم انجام‌وظیفه کنم.»

روایت زهرا نیز، درباره فرزندش شنيدني است؛ «هر وقت مي‌خواست به جبهه برود، به او مي‌گفتم: بس است ديگر! چقدر به جبهه مي‌روي!؟ مگر جز تو كس ديگري نيست!؟ اگرچه در نهايت، به رفتنش راضي مي‌شدم. در اعزام آخر، پدرش با اين‌كه بیمار بود، اصرار کرد كه براي بدرقه ‌شعبان برود. شعبان گفت: پدر جان! تو چرا مي‌آيي؟ پاهايت درد مي‌كند. گفت: حس مي‌كنم اين اعزام با اعزام‌هاي ديگر فرق مي‌كند.»

حضور در عمليات والفجر 6 به عنوان جانشين گردان، آخرين آوردگاه شعبان به شمار می‌رود.

«حاج‌علي كاكيان» در این‌خصوص بیان می‌دارد: «بعد از اعلام رمز عمليات در منطقه چيلات، در ميدان مينِ نامنظمي، گير افتاديم. عراقي‌ها ما را از هر طرف محاصره كرده بودند. شعبان در آن شرايط سخت، با اين‌كه تخريب‌چي نبود، آستين را بالا زد و شروع به خنثي‌سازی مين‌هاي والمری کرد. او از همه توانش استفاده كرده بود تا بتواند براي نيروهايش معبري باز كند. سرانجام در حين پاك‌سازي يكي از همين مين‌ها به شهادت رسید.»

و اين‌گونه بود كه خاك دهلران، در پنجمين طلوع اسفند 1362، به خونش متبرک شد؛ و اینک بوستان «بهشت فاطمه» سال‌هاست كه ميعادگاه «سمانه»، تنها يادگارش می‌باشد.

 


[1] . «شهيد محمديان» فعلي

[2] . شهید