نام پدر : خیر الله
تاریخ تولد :1336/09/05
تاریخ شهادت : 1362/12/05
محل شهادت : جزیره مجنون

خاطرات

مادر،آن روزها را چنين مرور مي‌كند: «هر روز صبح زود، اول پدرش به سر كار مي‌رفت و بعد، من مي‌رفتم. من روي زمين كشاورزي مردم كار مي‌كردم. شعبان هم به كارهاي خانه رسيدگي مي‌كرد. آن‌قدر دقيق زمان آمدن ما را مي‌دانست كه چاي را همان زمان براي‌مان آماده مي‌كرد.»

 

 

دوستش «رحمت‌الله درويشي» روایت می‌کند: «یک بار که «فخرالدین حجازی» در زمین فوتبال بهشهر سخنرانی  داشت، مردم در بیرون از شهر، علیه منافقین تظاهرات راه انداختند. مقر گروهک‌ها در حوالی کارخانه پهباک بود. آن‌ها از بالای ساختمان، صندلی و اشیای دیگر را به سمت مردم پرت می‌کردند. درگیری هم هر لحظه شدیدتر می‌شد. مصیب از پنجره وارد ساختمان شد تا رودررو با نیروهای منافق بجنگد. او به‌ دست منافقین دستگیر و مورد ضرب و شتم واقع شد. تا این‌که مردم، درب ساختمان را شکستند و او را نجات دادند.»

 

اینک با گل‌گفته‌های «فاطمه حسن‌پور»، گذری به خلق‌خوی همسرش می‌زنیم؛ «همه شیفته اخلاق و رفتارش بودند؛ چراکه نسبت به مردم، متواضع و خوشرو بود. به‌گونه‌ای که هنوز با گذشت این همه سال، از او به نیکی یاد می‌کنند.»   

 

بانو حسن‌پور در ادامه مي‌گويد: «شعبان روز ازدواج به من گفت: بزرگ‌ترين آرزويم شهادت است. پس، همين الان خودت را براي جدايي آماده كن. حتی وقتی دخترمان به دنیا آمد، او را نبوسید. می‌گفت: اگر به جبهه برگردم، محبتش در دلم می‌ماند و نمی‌توانم انجام‌وظیفه کنم.»

 

روایت زهرا نیز، درباره فرزندش شنيدني است؛ «هر وقت مي‌خواست به جبهه برود، به او مي‌گفتم: بس است ديگر! چقدر به جبهه مي‌روي!؟ مگر جز تو كس ديگري نيست!؟ اگرچه در نهايت، به رفتنش راضي مي‌شدم. در اعزام آخر، پدرش با اين‌كه بیمار بود، اصرار کرد كه براي بدرقه ‌شعبان برود. شعبان گفت: پدر جان! تو چرا مي‌آيي؟ پاهايت درد مي‌كند. گفت: حس مي‌كنم اين اعزام با اعزام‌هاي ديگر فرق مي‌كند.»

 

«حاج‌علي كاكيان» در این‌خصوص بیان می‌دارد: «بعد از اعلام رمز عمليات در منطقه چيلات، در ميدان مينِ نامنظمي، گير افتاديم. عراقي‌ها ما را از هر طرف محاصره كرده بودند. شعبان در آن شرايط سخت، با اين‌كه تخريب‌چي نبود، آستين را بالا زد و شروع به خنثي‌سازی مين‌هاي والمری کرد. او از همه توانش استفاده كرده بود تا بتواند براي نيروهايش معبري باز كند. سرانجام در حين پاك‌سازي يكي از همين مين‌ها به شهادت رسید.»