نام پدر : مرتضی
تاریخ تولد :1346/01/24
تاریخ شهادت : 1365/10/19
محل شهادت : شلمچه

وصیت نامه

*وصیت نامه شهید محمد رضا محمدزاده*

 

بسم الله الرحمن الرحیم

ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

گمان نکنید آنانی که راه خدا کشته شده اند مرده اند، بلکه زنده اند و در نزد خدای خویش روزی مطلبند.

حسینیان همواره با یزیدیان در نبردند

مـــا در ره عشـــق نــقص پــیمان نکــنیم              گـــر جــان طـــلبند دریغ از جــان نکنیم

دنـــیا اگــــر از یـــــزید لبــــریز شـــود              مـا پشــت بـه سـالــار شــهیـدان نـــکنیم

ببوسم دستت ای مـــادر که پروردی مرا آزاد              بیــا بـابـا تماشا کن که فرزند تو شد دامــاد

به حجله میروم شادان ولی زخمی یه تن دارم             به جای رخت دامادی کفن خونین به تن دارم

 

با سپاس بیکران به بر خداوند یکتا که به ما هستی بخشید و با درود و سلام بر پیام آوران الهی بویژه پیامبر بزرگ اسلام که ما را به راه راست هدایت فرموده و با درود و سلام بر شیعیان دین از حضرت علی (ع) و سالار شهیدان امام حسین (ع) و از سالار شهیدان به منجی عالم بشریت آقا امام زمان (عج) تعالی فرج الشریف و با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران پیر جماران امام خمینی و با درود و رحمت خداوند به تمامی شهداء و شهدای انقلاب اسلامی ایران و سلام این حقیر به تمامی رزم جویان صحنه نبرد و رزم آوران سنگر توحید و با درود و سلام به شما امت شهید پرور و مبارز خطه خون رنگ مازندران بویژه به شما مردم شهید پرور و مبارز بهشهر و حومه اینک وصیت نامه ام را بالسان قلم آغاز می کنم.

ابتدا باید به عرضتان برسانم که برای انجام تکلیف شرعی و الهی و به دستور امام عزیزمان رو به جبهه آوردم و بطور داوطلب به خدمت مقدس سربازی مشغول شدم من نمی دانم که برای شما شهید پرور آزادگان و مولای آزاد مردان حسین بن علی (ع) به یادگار مانده است و ما باید به پیروی از مولایمان و به فرموده رهبرمان راه شهیدان را ادامه دهیم و بر هر فرد مسلمان مردن حق است چه بهتر که مردن در راه خدا باشد حال چگونه مردن و چگونه زیستن را باید از ائمه اطهار سر مشق یگیریم و بر هر فرد مسلمانان واجب است که در مقابل ظلم و ظالم ایستادگی کند و اگر هر عکس العملی از خود نشان ندهند مانند او ظلم است همچنین که در قرآن کریم فرموده است که هر کس به ذره ای کار شر انجام دهد به کیفر اعمالش خواهد رسید و هر کس کار خیر کند به اجر و پاداش خود خواهد رسید و برای اسلام چیزی سهل است مثل قطره ای آب در برابر دریا است و شما ملت هوشیار و همیشه در صحنه باید جبهه ها را پر کنید و پشت جبهه ها را محکم کنید نگذارید که این اجنبی های داخلی که در داخل مملکت به افشاگری مشغولند و شما با همت و پشتکاری خود باید جلوی آنها را بگیرید و انها را به ارگانهای انقلابی تحویل دهید و سعی کنید به عنوان نیروی پشتیبان جبهه همیشه در صحنه حضور داشته باشید. . اما پیام به خانواده ام من چه بوده ام و کجا و بوده ام چشم گشوده ام و چهره ترا دیدم مادر تو مرا به وجود آوردی و برای من زیبای آوردی و خوردن و خوابیدن و آسایش را در خود حرام نموده ای و بس رنج و بلا کشیده ای تا مرا به حد رشد رسانیده ای و از من ثمره ای بدیدی مادرم امیدوارم که به بزرگی خود که با تمام نیروی که در بدن داشته ای  و از موقع طفولیت مرا به این جا رسانده ای و با صبر و استقامت و رنج و بلا مرا در دامان پاک خود پرورندای و تحویل جامعه داده ای و نگذاشتی که به دنبال کارهای زشت و بیهوده بروم و دیگر اینکه فرزند خود را که همچون امانتی از طرف خدا در دست تو بود و حالا موفع آن رسید که امانت را به صاحبش هدیه کنی و باید شکر به جای آوری که من در راه اسلام قدم بر داشته ام و در این راه به شهادت رسیدم مادرم اکنون که به چنین درجه ای نائل گردیده ام شیرت را بر من حلال کن و مرا ببخش که نتوانستم زحمات ترا جبران کنم و

اما تو پدرم گه باید از تو سپاسگذاری کنم که زحمات زیادی برایم کشیدی و با کار کردن روز مره یک لقمه نانی حلال بدست آوردی تا بتوانی ما را اسیر کنی و ما هم خجالت می کشیدیم که تو همچون پدری بودی که با دستهای پینه بسته خود کار کردی تا ما را بزرگ کنی و به درجه ای برسانی و من نمی توانم در مقابل زحمات شما کاری کوچک انجام دهم و باید با نیروی ایمان صبر و استقامت را پیشه خود کنی تا اسلام را به پیروزی نهایی برسانی و پیامی که برای شما برادران و خواهران دارم که گوش به فرمان امام باشید و دستورات او را به خوبی انجام دهید . شما خواهرم باید زینب گونه زندگی کنی و از آنها سرمشق و زندگی را یاد بگیری و راه اسلام را پیشه کنی و پیام برادرت را به گوش جهانیان برسانی شما برادران عزیزم اگر من شهید شدم تفنگ از دست من افتاد را بگیرید تا با دشمنان خدا که دشمنان اسلام هستند بجنگید که پیروزی از آن شماست و از شماها که بدی از من دیده اید مرا به بزرگواریتان عفو کنید و از شما خواهران و برادران و زن داداش و پسر عموها و همگی مردم طلب عفو می کنم مادرم و پدرم و ای شماهایی که گوش به وصیت نامه ام می دهید شما را قسم می دهم به آبروی حضرت زهرا به پهلوی شکسته حضرت زهرا مرا ببخشید و عفو کنید مادرم امیدوارم که شیرت را برمن حلال کنی. و پدر عزیزم نماز و سخنرانی بر پیکرم را آقای حاج سید صابر جباری امام جمعه محترم بهشهر بر من بخواند و مرا در کنار شهدای بهشت فاطمه دفن کنید.

دعا به جان امام و رزمندگان اسلام.

                                                                                                                                  والسلام.

 


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1- نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

محمدرضا محمدزاده

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1346/1/24، شهرستان بهشهر

3- نام و شغل پدر :

مرتضی، کشاورز

4- نام و شغل مادر:

خدیجه، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

دارای دو برادر و سه خواهر- فرزند چهارم.

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

اقتصادی: ــــــــــــــ

اعتقادی: اهل نماز و قرآن بود و نمازش را سر وقت می خواند. در ماه محرم به دسته روی می رفت، به ائمه علاقه و ارادت داشت.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

قبل از ورود به مدرسه به کلاس قرآن رفته بود.

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان دولتی شاه عباس شهرستان بهشهر.

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ــــــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ــــــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ــــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

به خاطر مشکلات مادی ترک تحصیل کرد.

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام داد.

2- یگان اعزام کننده :

سپاه

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی :

65/6/18 اعزام به سربازی شد.

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

پدرش می گوید : رفتار و اخلاق اش بود، معاشرتی بود. در خانه به من کمک می کرد و بیش تر به من علاقه داشت. به برادرها و خواهرهایش محبت می کرد. ایشان رزمی کار بود و اهل ورزش. خیلی درک و فهم بالایی داشت و نسبت به خانواده احساس مسئولیت می کرد.  هر کاری می خواست بکند کلاً مشورت می کرد، از پدر و مادر تا خواهران و برادران!

ث) شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ــــــــــــــ ، کارگاه آلومینیوم سازی

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــــــ ، آزاد

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: بعد از ترک تحصیل به این شغل مشغول شد.

 

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ــــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

برادرش - رمضان - می گوید : همیشه با هم در تظاهرات شرکت می کردیم و هر وقت در بهشهر یا هر جا تظاهرات می شد با این که کوچک بود همراه ما شرکت می کرد.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

آموزش عمومی بسیج را از 61/6/16 تا 61/7/15 در مرزن آباد گذراند.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

65/6/18 ورود به سپاه

62/9/12 از بسیج بهشهر با عضویت بسیجی به جبهه اعزام شد تا 62/12/25

63/10/14 از بسیج بهشهر با عضویت بسیجی به جبهه اعزام شد تا 64/1/25.

65/6/18 از سپاه بهشهر گردان پدافند، با عضویت پاسدار مشمول به جبهه اعزام شد.

عملیات بدر، والفجر 6 و 8 و کربلای 5 حضور داشته.

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

کمک آر پی جی زن، آر پی جی زن، پدافند چی

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

در شلمچه در تاریخ 65/10/19 در عملیات کربلای 5 بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

65/10/22 تشییع شد و در گلزار بهشت فاطمه شهرستان بهشهر دفن گردید.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

مادرشهید  می گوید : آخرین بار که داشت می رفت گفت: مادرم! من تا عید برای مرخصی به منزل نمی آیم و اگر قبل از عید می خواهم بیایم به صورت پستی می آیم یعنی شهید می شوم و تنها هم نمی آیم، با مردم به حیاط شما می آیم. گفتم: پسرم! ان شاء ا... با دست پر بر می گردی می روی قبر امام حسین (ع) را زیارت می کنی و صدام را نابود می کنید و بر می گردید. گفت: هر چه خدا بخواهد همان است، راضی ام به رضای خدا خلاصه آن شب رفت و نگذاشت بدرقه اش کنیم فقط برادر و دامادش او را بدرقه کردند. وقتی برادرش برگشت خیلی ناراحت و افسرده بود گفتم: چه شده؟ گفت: مادر! فکر نکنم دیگر محمدرضا برگردد و شهید می شود، این بار با دفعات قبل خیلی فرق داشت.