نام پدر : میر نجیب(نجف)
تاریخ تولد :1339/03/02
تاریخ شهادت : 1361/04/31
محل شهادت : شلمچه

وصیت نامه

*وصیت‌نامه شهید سید طاهر قاسمی *

 

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان :

فَلْيُقاتِلْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ الَّذينَ يَشْرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا بِالْآخِرَةِ وَ مَنْ يُقاتِلْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتيهِ أَجْراً عَظيماً، وَما لَكُم لا تُقاتِلونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَالمُستَضعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَالنِّساءِ وَالوِلدانِ الَّذينَ يَقولونَ رَبَّنا أَخرِجنا مِن هٰذِهِ القَريَةِ الظّالِمِ أَهلُها وَاجعَل لَنا مِن لَدُنكَ وَلِيًّا وَاجعَل لَنا مِن لَدُنكَ نَصيرًا.                       

سوره نساء  (75 - 74) 

           اللهم الرزقنی شهاده فی سبیلک              

 شهادت فخراولیاء ماست (امام خمینی)

شهید شمع تاریخ است (استاد شهید مطهری)

 

با سلام و درود بر انبیاء خدا از آدم تا ابراهیم(ع) از ابراهیم تا عیسی(ع) و سلام و درود به آخرین پیامبر خدا و آخرین پرچمدار توحید حضرت محمد(ص) با سلام به علی علیه ‌السلام و وصی رسول خدا و فاطمه دختر گرامی پیامبر خدا(ص)، با سلام و درود بر جانشینان حضرت علی(ع) ائمه معصومین.

سلام و درود به مهدی صاحب الزمان(عج) عدالت‌ گستر جهان اسلام و درود بر نایب بر حق حضرت مهدی امام خمینی، سلام و درود به روان پاک تمامی شهدا از صدر اسلام تا کربلای حسین(ع) از کربلا تا انقلاب اسلامی ایران و شهدای جنگ تحمیلی هفت تیر، (کربلا سرچشمه تهران) سلام و درود بر روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه و شما امت حزب ‌الله. تصمیم داشتم وصیت نامه ای ننویسم چون می‌بینم کسانی که شهید می‌شوند از صالحان هستند مگر نه شهدا همه صالحان هستند من حقیر سر تا پا گناه و معصیت هستم هر چه به گذشته می‌نگرم جز گناه چیزی نمی بینم از طرف دیگر نگاهی به رحمت بی‌پایان خدا انداختم رحمت خداوند را زیاد و بی‌نهایت دیدم گفتم خدایا هر چند گناهانم زیاد است رحمت تو بی‌نهایت و تو بخشایشگر هستی، لذا وصیت نامه ای تقدیم  امت حزب‌الله و پدر و مادر عزیزم می‌کنم.

بعد از تصمیم، نگاهی به انگیزه آمدنم به‌ جبهه  انداختم که برای چه انگیزه آمده ام، هدفم چیست ؟ سلاحم چیست؟

هدفم یاری کردن دین خدا و انجام تکلیف شرعی خود است راهم فی ‌سبیل ‌الله راه محمد رسول ‌الله شهادت که خلعت الله اکبر پوشیده است رهبرم خمینی روح‌ الله عضو سپاه جندالله، هوادار این امت حزب‌الله خط امام است.

پس از مشخص شدن هدف و راهم سفارشات را می‌نویسم  اولین سفارشم که زیاد روی آن حساسیت دارم دوست دارم برادران و خواهران حزب‌الله از این مسئله چشم ‌پوشی نکنند از مدرسین حوزه علمیه که بازوی انقلاب اسلامی و امام هستند اطاعت و حرف شنوی داشته باشید و مسائلی که امام نظر خود را اعلام نکردند نظر آنان را ملاک قرار دهید که اینان بحق محافظین اسلام فقاهتی می‌باشند که همانند امام و آیت ‌الله منتظری و شخصیت‌های بزرگوار دیگری را تحویل جامعه دادند و می‌دهند از امام این پیر مرد هشتاد و دو ساله این ابر مردی که سال‌ها عمر خود را در سنگر دفاع از اسلام و تشیع گذراند . این ابر مرد تاریخ اطاعت بی ‌چون و چرا نمایید.

وجود امام را نعمتی بس بزرگ برای خود بدانید که خدا بر ما منت نهاد تا چنین فردی که ما را از فساد و منجلاب که در آن‌ها غرق بودیم نجات داد و اگر سپاسگزاری نکنیم دچار غضب الهی می‌شویم.

امام را بیشتر دعا کنید از این زاهد پارسای شب و شیر غرنده در صحنه نبرد سیاست روز این رزمنده همچون علی(ع) در میدان پیکار سیاست از این نائب بر حق مهدی(عج) اطاعت نمایید. اطاعت از او را بر همه چیز خود بالاتر بدانید و تمام کارهای خود حتی بر زن و فرزند خود ترجیح دهید که امر اسلام و خدا و رسول خدا است.

از روحانیت مبارز پیرو خط امام حمایت نمایید آنها را در صحنه تنها نگذارید وحدت کلمه را که مبارزه بزرگی علیه دشمنان اسلام است حفظ نمایید. باید با وحدت کلمه همه با هم برای مبارزه با کفر جهانی برویم. به خاطر مسائل کوچک اختلاف به وجود نیاورید. با وحدت کلمه در زیر سایه اسلام و تحت توجهات ولی عصر باید پوزه بزرگ‌ترین دشمنان اسلام را به خاک بمالیم. هرچه و هر چیز و هرکس وحدت شما را از انسجام  به اختلاف تبدیل کند شیطان است و شما هم عاملین به نقشه شیطان، وحدت، وحدت، وحدت زیر سایه اصیل‌ترین مکتب جهانی اسلام. برادران به مسجد بروید مسجد که بفرموده امام سنگر است پایگاه وحدت و مسائل نظامی و سیاسی و اجتماعی خود کنید.

برادران خط فکری افرادی که در رأس هستند و مسئولیت‌هایی دارند و کسانی درون نهادهای انقلابی هستند بشناسید خط فکری آنان راه قبل انقلاب و بعد از انقلاب و جریان مجاهدین ضد خلق و بنی‌صدر فراری و موضع گیری آنان را مورد بررسی قرار دهید. خط فکری آنان را در مورد مسائل مهم سیاسی و ایدئولوژی خود بسنجید. اگر انحرافی دیدید بلافاصله به مسئولین گزارش دهید. مبادا ضربه دیگری مثل ضربه هفت تیر بر پیکر انقلاب و اسلام وارد آید. شما برادران سپاهیم : ای کسانیکه جان و مال خود را به خاطر اسلام در طبق اخلاص گذاشتید خاصیت مکتبی و مردمی خود را بیشتر کنید خاصیت مذهبی شما هرچه بیشتر شود خاصیت مردمی شما هم بیشتر می‌شود با روحانیون و مردم بیشتر رابطه داشته باشید تا مردم اخلاص شما را درک کنند. برادران مطالعات اسلامی بیشتر کنید اخلاق اسلامی و احکام دین را بیشتر از دیگران رعایت کنید اگر خدای نکرده غفلت کنید ضربه به سپاه و اسلام می‌زنید شما سپاه اسلام و سربازان امام زمان(عج) هستید سپاه کارخانه یا شرکت نیست شما کارگر یا کارمند آن باشید بلکه اینجا پایگاه جان باختن یا جایگاه منتظران شهادت است.

جان باختن در راه عشق به الله است شما که عمرتان را در راه اسلام و خداوند فدا میکنید در این راه برای اسلام بیشتر کار کنید بیشتر زحمت بکشید مسائل اسلام را بهتر و بیشتر فرا گیرید. با مجروحین با اخلاق اسلامی برخورد کنید شاید آنها را بدین وسیله به راه آورید . ای برادران سپاهی ام خود را برای تحمل رنجها و مصیبتها و ناکامی ها و ناروایی ها آماده سازید. دل قوی داشته باشید که قادر یکتا متعال پشتیبان و نگهبان شماست . تنها اوست که شما را از دست این دشمنان نجات می بخشد و شما را عاقبت به خیر میکند. ای برادران خودسازی کنید و تقوا پیشه خود کنید تا بتوانید قوانین اسلام را مو به مو درجهان پیاده کنید. فعالیتهای اسلامی خود را بیشتر کنید شما ای پدر و مادرم از شما بخاطر زحمات و زجرها و رنجها که برای بزرگ کردن من  متحمل شده اید و مرا باین درجه رسانده اید و تربیت اسلام را بمن آموختید و از کوچکی مرا نماز خوان و روزه گیر کرده اید و متشکرم از خدا برای شما اجر عظیم می خواهم. پدر و مادرم هر چند میدانم داغ فرزندتان برای شما مشکل است فرزندی که فکر میکردید در پیری عصای دست شما باشد بتواند به شما خدمت کند ولی پدر و مادرم خوشحال باشید که فرزندتان در جوار شهدا خوابیده و به مهمانی حق تعالی رفته است . تحمل و صبر داشته باشید که خدا صابران را دوست دارد. هر موقع خواستید گریه کنید بیاد غریبی حسین(ع) و فرزندان حسین و اسیری زینب (سلام الله علیها) در بعد از ظهر عاشورا بیفتید و گریه کنید. شما ای برادرانم راه برادرانتان را ادامه دهید در هر کجا هستید آنرا سنگر مبارزه علیه استکبار جهانی و منافقان داخلی بحساب بیاورید برای اسلام و به نفع اسلام استفاده کنید نفع خودتان را بر منافع اسلام ترجیح ندهید. در خاتمه از همه کسانیکه در راه هدایت بنده زحمت کشیدند تشکر میکنم مخصوصا از برادر حبیب پوریان و حجت الاسلام کوهستانی و بیاتی و برادر عبداللهی تشکر میکنم. امیدوارم مرا ببخشند از همه کسانی که از من ناراحتی دیدند و خدایی نکرده خلافی دیدند مرا عفو کنند. از فامیلان و دوستان و آشنایان میخواهم بنده حقیر را به بزرگی خود ببخشند. نمازم را حاج آقا سید صابر جباری بخوانند و در نبود ایشان آقای شیخ اسماعیل کوهستانی بخوانند.

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ جُنْدِكَ فَإِنَّ جُنْدَكَ هُمُ الْغَالِبُونَ وَ اجْعَلْنِي مِنْ حِزْبِكَ فَإِنَّ حِزْبَكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَوْلِيَائِكَ فَإِنَّ أَوْلِيَاءَكَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ.

 

مورخه 19رمضان المبارک هزار وچهار صد و دو هجری برابر  با 61/4/20

والسلام  علیکم

سید طاهر قاسمی تروجنی

 


زندگی نامه

*زندگی نامه شهید سيد طاهر قاسمي­ تروجني*

 

نام پدر: ميرنجف

در خرداد 1339 در روستاي «تروجن» از توابع «قره‌طغان» بهشهر، كودكي ديده به جهان گشود كه بعدها چشم و چراغ اهالي روستا شد. نامش را «سيّد طاهر» گذاشتند.

اگرچه خانواده­اش كشاورز بودند، امّا عشق به قرآن و اهل بيت(ع) در جان­شان موج مي­زد. به همين دليل با رشد فرزندان­شان، اشتياق به فراگيري احكام اسلامي را در دل كوچك­شان مي‌كاشتند.

«ميرنجف و فاطمه» نُه فرزند داشتند که سيّد طاهر، سوّمین آن‌ها بود.

سیدطاهر دوران ابتدائي را در شهيدآباد گذراند و هم­زمان نزد «محسن جعفري» قرآن را فرا گرفت. سپس با پشت سر گذاشتن مقطع راهنمايي در مدرسه «اميري» بهشهر، توانست مدرک ديپلم فنون بازرگاني را از دبيرستان «شهيد عباس­ زاده» فعلی این شهر كسب كند.

برادرش «علي» از خصوصیات اخلاقی او چنین مي­گويد: «نسبت به همه خاضع و فروتن بود. هيچ­گاه خود را برتر از ديگران نمي­دانست. به پدر و مادر، به‌خصوص مادر، ارادت خاصي داشت. در برابرشان نهايت ادب را به كار مي­برد و هر دستوري كه مي­دادند، اجرا مي­كرد. در كار كشاورزي هم كمك‌حال پدر بود. با آن­كه بيمار بود و از درد پا رنج مي­بُرد، مسير مدرسه تا منزل را پياده طي مي­كرد. براي اين­كه بتواند خرج تحصيل خود را در بياورد، تابستان­ها كارگري مي­كرد.»

سیدطاهر به سبب تربیت دینی پدر و مادر، در ادای واجبات و مستحبات می‌کوشید و از انجام محرمات دوری می‌کرد. قرآن را نیز، همیشه چراغ راه خود قرار می‌داد و از آن کمک می‌گرفت.

وقتي صداي شعار مردم را عليه رژيم پهلوي در كوچه و خيابان شنيد، چراغ آگاهي دل­ و جانش را روشن كرد و چشم­هايش را به روي واقعيت­های زندگي گشود. از این‌رو،  به صف انقلابیون  پيوست.

از سال 1356 نوارهاي سخنراني امام و شخصيت­هاي انقلابي را تهيه، و به دوستان علاقمند مي­داد. اعلاميه­هاي حضرت امام را هم تكثير، و بين مردم روستاهای اطراف  پخش مي­كرد.

او اواخر 56، با دوستان جلسه­اي تشكيل داده بود كه به طور متوسط، هفته­اي يك سخنران دعوت مي‌كردند تا در مسجد محل سخنراني كند.

سیدطاهر دوّمين راهپيمائي روستا را در سال 57 به راه انداخت.

با پيروزي انقلاب و تأسيس نهادهاي انقلابي، به عضويت گروه مقاومت بسيج در آمد.

«ابراهیم نبوی» می‌گوید: «با منافقین به شدت مبارزه می‌کرد. معتقد بود ابتدا باید با آن‌ها گفتگو کرد. بعد در صورت ادامه مخالفت با اسلام، رفتار قانونی را در برابرشان پیش گرفت. علاوه بر آن، با انجام فعالیت‌های فرهنگی، باید به جوانان آگاهی داد تا فریب افکار آنان را نخورند.»

سیدطاهر در 3 اردیبهشت 1359 به عنوان تک‌تیرانداز، راهی مریوان شد. هفت ماه بعد نیز، به عضویت سپاه در آمد و در کسوت پزشکیار، در واحد بهداری سپاه بهشهر به ادای تکلیف پرداخت.

در آخرین اعزامش در 11 تیر 1361 به جنوب عزیمت کرد.

و سرانجام در 31 تیر همین سال(61)، طی عملیات رمضان در شلمچه، به جمع یاران شهیدش پیوست. پیکر پاکش نیز با تشییع باشکوه مردم بهشهر در «مسجدالنبی(ص) شهیدآباد» به خاک سپرده شد.