نام پدر : محمد
تاریخ تولد :1341/09/23
تاریخ شهادت : 1361/09/30
محل شهادت : گنبد كاووس - مینودشت

وصیت نامه

*وصیت نامه شهید رضا قاسم زادگان*

 

امام خمینی : اینهایی که شب را به دعا و مناجات برمی‌خیزند، البته در جنگها پیروز خواهند شد.

 

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ

 

ای امام مرا ببخش که فقط یک بار به فرمانت شهید شدم. خانواده عزیزم. خود را برای تحمل رنجها و و مصیبتها و ناکامیها و نارواییها و آماده سازید. و دل قوی دارید که قادر یکتا پشتیبان و نگهبان شماست و تنها اوست که شما را از شر دشمنان نجات می‌بخشد و عاقبت شما را به خیر می‌گرداند و دشمنان شما را به انواع عذابها شکستها دچار می‌گرداند.

این مصیبتها و سخت‌ها زودگذر و تمام نشدنی  است، ولی پاداش این جان‌فشانیها و فداکاریهای به نعمت‌های ابدی و بی‌پایان خداوندی خواهید رسید و بر سر کرامت و بزرگواری تکیه خواهید زد.

اگر می‌خواهید در مقام و عظمت شما خللی وارد نشود. هیچگاه زبان به‌شکایت نگشاید و آنچه را که از قدرت و منزلت الهی شما میکاهد بر زبان نیاوردید.

پدر و مادر، خواهر، همسرم و خانواده شهدا رسالتشان بس سنگین است شما باید زینب گونه پیام ما را به گوش جهانیان برسانید و بگویید که ، ما در دامان کرامت و آقایی پرورش یافته ایم و سیادت و سروری بر روح و جان ما موج می‌زند و عزت و شرافت به ما حکم می‌کند برای مرگ آغوش باز کنیم به خدا سوگند که من همین خانه کوچک در سنگرها را با تمام جهان عوض نمی‌کنم اما سخنی دارم با امت حزب‌الله آنچه ما را به پیروزی رسانید رهبری امام و وحدت ما بود، امام در قلب ماست و روح ماست که دشمنان اسلام هیچگاه نمی‌توانند قلب و روحمان را از ما بگیرند و وحدت ما را در نماز جمعه تجلی می‌کند پس نماز جمعه را با شکوه به جا آورید و صف نماز جمعه را پر کنید.

سخنی با نهادهای انقلابی و امام جمعه محترم بهشهر وحدت را در بین خودتان حفظ کنید که امت پشت سر شماست. خداوند متعال پشتیبان شما و توفیق شما را از درگاه خداوند متعال خواستارم.

در تشییع جنازه ام با لباس سیاه شرکت نکنید و مرا با لباس سپاه کفن کنید و بگویید که من این لباس را کفن خود انتخاب کردم. مرا در پیش دیگر شهدا بهشهر دفن کنید.

 

والسلام‌علیکم و رحمه‌الله و برکاته.

رضا قاسم زادگان

پایگاه بهشتی 61/7/23


زندگی نامه

*زندگی نامه شهید رضا قاسم­زادگان*

 

نام پدر: محمد

در سال 1341در «گرگان» متولد شد.

خانواده مدّتي پس از تولد «رضا»، از گرگان به بهشهر مهاجرت كردند.

پدرش«محمد»، كارگر كارخانه بود و مادرش «خانم­ خانما»، خانه­ دار. این زوج سه فرزند داشتند که رضا آخرين‌شان بود که با آمدنش، صفاي خانه را دوچندان كرد.

او دوره ابتدائي را در دبستان «فارابي» سابق بهشهر به اتمام رساند و برای تحصیل در مقطع راهنمایی، وارد مدرسه «عبادي»[1] سابق شد. پس ازآن، در دبيرستان «شهيد مطهري» بهشهر در رشته اقتصاد ادامه  تحصيل داد.

به گفته خواهرانش: «هرگز ندیدیم كه در مقابل پدر و مادر گستاخي كند. مهربان و خوش­ قلب بود. دوست نداشت دل كسي را بشكند. اگر كسي در كوچه­ ما نفت نداشت و او متوجه  مي­شد، سريع نفت منزل را براي آن­ها مي­بُرد.»

رضا به دلیل تربیت دینی والدین،در ادای واجبات و مستحبات می‌کوشید و ازانجام محرمات دوری می‌کرد. با قرآن نیز مانوس بود و در بهره‌گیری از فرامین آن، کوشا.

در ایام انقلاب، او در تمام راهپيمائي­هاي ضد رژيم شركت داشت. وقتي خبر بازگشت امام را شنيد، هر شب به همراه دوستانش «بيژن و بهداد ملك­پور» اعلاميه­ هاي امام‌خمینی را پخش مي‌كرد.

پس از پيروزي انقلاب، او فعالیت‌هایش را با حضور در پایگاه بسیج و انجام نگهبانی‌های شبانه ادامه داد.

حدود سه ماه نیز، در درگيري جنگل آمل به سر برد.

«رحیم ملک‌پور» از همرزمان شهید که خود نیز بعدها به شهادت رسید، طی خاطره‌ای برای خانواده ی رضا، اذعان می‌دارد: «من و رضا هر دو در گردان ياسر چالوس آموزش ويژه جنگل را ديديم. در عمليات پيروزمندانه 6 بهمن، يادم است که پس از بازگشت، همه فریاد مي‌زديم: روحيه­ ها عاليه! رضاهم براي عوض كردن فضا مي­گفت: ولي شكم­ها خاليه! و همه مي‌خنديدند.»

رضا در سال 60 به عضويت سپاه درآمد.

او در سال 61 با «زينب دانش­ نيا» ازدواج كرد. سه روز پس از ازدواج هم، راهی عمليات محرم شد.

شهيد ملك­پور ادامه می‌دهد:«در عمليات محرم، تيربارچي بود. شب حمله  آن­قدر جلو رفته بود كه صداي صحبت عراقي­ها را مي­شنيد. وقتي به سمت نيروهاي خودي برمي­گشت، فریاد مي­كشيد: من ايراني هستم تا دوستانش به سمتش شليك نكنند. او در آن عمليات زخمي شد. مي‌خنديد و  مي­گفت: من شربت شهادت ننوشيد و قرص شهادت به من رسيد. وی را ابتدا به بيمارستان صحرايي و از آن­جا به بهشهر اعزام كردند. وقتی حالش بهتر شد، به محل كار خود در سپاه گنبد بازگشت. از آن­جا كه به مربي­گري بسيار علاقه داشت، در اردوگاه آموزشي سپاه مينودشت، با عنوان مربي آموزشي مشغول به كار شد.»

و سرانجام، رضا در 30 آذر 1361، هنگام ماموریت در سپاه مینودشت، به درجه والای شهادت نائل آمد.سپس با تشييع اهالی قدردان این دیار، در گلزار«بهشت فاطمه»بهشهر به خاك سپرده شد.

 

 


[1]. «12 فروردین» فعلی.