نام پدر : یحیی
تاریخ تولد :1343/12/01
تاریخ شهادت : 1363/12/26
محل شهادت : جزیره مجنون (شرق دجله)

وصیت نامه

 

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

متن وصیت‌نامه پاسدار رشید اسلام و قرآن برادر شهید غلامحسین غلامی

الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ

درود بر محمد(ص) آخرین رسول الهی نجات دهنده انسان‌ها از تاریکی‌ها به نور درود بر ائمه اطهار از علی علیه‌السلام تا امام قائم حضرت بقیه ‌الله آخرین منجی انسان‌ها و بر پا این ‌کننده عدل و عدالت در جهان و درود به ولی فقیه رهبر و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی که با رهبری پیامبر گونه خویش جهان مستضعفین را به شوق و جهان مستکبرین عالم را به خشم آورده است و با درود به شهیدان.

شهیدانی که با نثار خونشان درخت اسلام را پربار کرده‌اند. و مستضعفان جهان را به پیروزی امیدوار ساخته اند.

پدر و مادر و برادران و خواهران عزیزم شما را سفارش می‌کنم که تا آخرین قطره خون خود از ولایت فقیه ادامه ‌دهنده راه پیامبران و امامان است از رهبری انقلاب اسلامی و جمهوری پشتیبانی کنید.

همان طوريکه برادران متعهد و مسلمان ما با ایمان و اعتقاد قلبی به خداوند تبارک و تعالی راهی جبهه‌های حق می‌گردد و با نثار خون پاکشان غرب و جنوب کشورمان را لاله گون می‌سازد چگونه می‌توانم آرام باشم و با بی‌تفاوتی تمام در محل به گردم هرگز چنین کاری را نخواهم کرد.

چنانکه امام ما سيدالشهدا تن به چنین ذلتی نداد و فریاد (هیهات من الذله) را سر داد و نیز به پیروی از او حرکت می‌کنم.

تا اینکه ان‌شاالله به یاری خداوند قادر متعال با سایر جندا...... این مزدوران وابسته به اجانب و نوکران دست به سینه شرق و غرب را نابود نموده و راه ورود به کربلا و قدس را هموار نماييد.

حال اگر در این راه گشایي خداوند به ما لطفی نمود و ما را از شما گرفت از شما می‌خواهم  که گریه نکنید. و با گريه کردن خودتان دشمنان داخلی و خارجی را خوشحال نکنید بلکه مانند والدین ساير شهدا سرافرازو با چهره‌ خندان رو به درگاه بی‌نیاز او آورده و این همه لطف که به خانواده‌مان ارزانی داشت سپاسگزاری کنید که حملاتش را نصیب این بنده کوچک و سرباز راه قرآن و امام زمان نموده  و زندگی جاودانه را به من عطا کرد كه:

وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ

پدر و مادر عزیزم امیدوارم که در زندگی خود را خدا و پيامبر موفق باشید و همواره به یاد حسین و علی اصغر و علي اكبر حسين بگوييد كه .......... به آنها گريه بر تمامي شهيدان و مظلومان تاريخ است پدر و مادر خوبم سعي كنيد در تربيت اسلامي برادران و خواهرانم كوشا باشيم و به آنها از كوچكي با قرآن آشنا كنيد مجددا به خواهران و برادران ايماني توصيه ميكنم كه روحانتيت عزيز اسلام را كه حافظ دين و مرز جان اسلام و قرآن و رهبران جامعه اسلامي هستند حمايت كنيد و امام اين پير توانا و برومند را ياري نمائيد كه پيروزي و غلبه ما بر كفار و ملحدين و شياطين داخلي و خارجي مديون و زحمات طاقت فرساي ايشان و رهبريهاي پيامبر گونه ايشان است.

سلام مرا به دوستان و آشنايان برسانيد و از همه انها كه براي پيروزي  

دعا نمائيد و از آنها مي خواهم كه با حضور دائم خود در جبهه ها راه شهيدان را ادامه داد و پرچم پر افتخار و خونين لا اله الا الله را در سراسر جهان به افراز. 

و السلام و عليكم و رحمه الله و بركاة

خدايا خدايا تا انقلاب مهدي حتي كنار مهدي خميني را نگهدار

مورخه61/5/22

غلامحسين غلامي

(( پايان وصيت نامه پاسدار اسلام و قران برادر شهيد ))


زندگی نامه

شهید «غلام­حسين غلامي گرجي ولاشدي»

نام پدر: يحيي

اوّلين فرزند «يحيي و سكينه» در اوّل اسفند 1343 در «گرجي‌محله» بهشهر ديده به جهان گشود.

پدر در كارخانه بهپاك کار می‌کرد.

«غلامحسین» قبل از سن مدرسه، قرآن را در مكتب­خانه، نزد «حاج­علي» فرا گرفت. از این‌رو، تا شش سالگی با اصول دين و نماز آشنا شد.

او با پایان تحصیلات در مقطع راهنمایی در مدرسه «شهدا»ی زادگاهش، کمک‌حال پدرش در کار کشاورزی شد.

در بیان خلق‌وخوی وی باید گفت که در ادب و تواضع نسبت به والدین، زبانزد بود و در همه‌حال، مطیع‌شان. با دیگران نیز، با ملاطفت و گشاده‌روئی رفتار می‌کرد.

غلامحسین به دلیل تربیت دینی خانواده، در ادای واجبات و مستحبات می‌کوشید واز انجام محرمات دوری می‌کرد. با قرآن نیز مانوس بود و در عمل به فرامین آن، کوشا.

در ایام انقلاب، او نیز پابه­پاي مردم مبارز، در راهپيمائي­ها شركت مي­كرد و هم‌نوا با آنان، ندای آزادی از بند جور سر می‌داد. او همچنین از محضر «آیت‌الله ایازی» نیز بهره‌ها برد.

با ظهور انقلاب و تشکیل بسیج، غلام‌حسین فعالیت‌هایش را در این نهاد از سر گرفت.

در مرداد 1360 به عنوان تک‌تیرانداز گردان جندالله، راهی مریوان شد. سپس در همین سال(60)، در کسوت آرپی‌جی‌زن واحد اطلاعات ـ عملیات و جانشین دسته در گردان امام‌حسین(ع)، به مناطق نبرد عزیمت کرد.

در سال 1361 با همراهی گردان امام محمدباقر(ع)، مجدد مسئولیت دسته را به عهده گرفت.

در 16 اردیبهشت 1362 به عضویت سپاه در آمد؛ و در اسفند همین سال (62)، به عنوان پاس‌بخش در واحد اطلاعات ـ عملیات سپاه بهشهر مشغول به خدمت شد.

غلامحسین همچنین، در واحد عقیدتی سپاه بهشهر نیز، به ادای تکلیف پرداخت.

ناگفته نماند که او در مدت حضور در جنگ تحمیلی، دو بار در شوش و شلمچه دچار جراحت شد.

جمع‌آوری کمک‌های مردمی برای یاری رزمندگان و حضور در جمع خانواده‌های شهدا، از جمله فعالیت‌های غلام‌حسین در پشت جبهه به شمار می‌رود.

«رزّاق ابراهيم­ زاده» از دوستش این‌گونه مي‌گويد: «در بانه، يك‌بار فرمانده چند نفر را براي عملياتي انتخاب كرد. وقتي غلام‌حسین متوجه شد اسمش در ليست آن چند نفر نيست، خيلي ناراحت شد و به گريه افتاد. تا اين‌كه فرمانده، نام او را هم در ليست نوشت.»

و سرانجام، غلام‌حسین در 63/12/26  طی عمليات خيبر در جزيره مجنون، به فیض عظیم شهادت نائل آمد. پيكر پاکش نیز دو هفته بعد، در گلزار شهداي زادگاهش به خاك سپرده شد.