«رزّاق ابراهيم زاده» از دوستش اینگونه ميگويد: «در بانه، يكبار فرمانده چند نفر را براي عملياتي انتخاب كرد. وقتي غلامحسین متوجه شد اسمش در ليست آن چند نفر نيست، خيلي ناراحت شد و به گريه افتاد. تا اينكه فرمانده، نام او را هم در ليست نوشت.»