نام پدر : فرهاد
تاریخ تولد :1334/11/01
تاریخ شهادت : 1360/10/16
محل شهادت : گیلان غرب (شیاکوه)

زندگی نامه

*زندگی نامه شهيد محمدرضا عرب*

 

نام پدر: فرهاد

طلوع آفتاب زندگاني‌اش در نخستين روز بهمن 1334 در كاشانه «فرهاد و زينب» ، بهاري زودهنگام را براي اين زوج زحمتكش روستايي به ارمغان آورد. پيشه پدر، كارگري بود و هنر مادر، خانه‌داري و فرزندپروري.

خردسالي «محمدرضا» در جمع يازده نفره خواهران و برادرانش و كوچه پس‌كوچه‌هاي «شيرگاه» خاطره شد؛ و هنوز كودكانه‌هايش را در دل به يادگار دارد.

محمدرضا بعد از آموزش قرآن در مكتب‌خانه، راهي دبستان شد. دانش‌آموز پایه دوم مقطع راهنمایي در مدرسه «6 بهمن» شيرگاه بود که به دليل مشكلات اقتصادي آن زمان، از ادامه تحصيل باز ماند و به عنوان شاگرد راننده مشغو ل به کار شد.

اوقات فراغتش نیز، اغلب به ماهیگیری و تهیه هیزم از جنگل می‌گذشت.

به گفته مادر، «در فصل کشاورزی کمک‌حال خویشان بود. علاوه بر آن، هرگاه از ماهیگیری برمی‌گشت، ماهی بزرگ‌تر را بین همسایگان تقسیم می‌کرد و ماهی کوچک‌تر را برای خودمان برمی‌داشت. می‌گفت: باید به همسایه‌ها خوبی کرد تا از ما خشنود باشند و ما پیش خدا شرمنده نباشیم.»

این فرزند نیک‌سیرت که هماره خود را به زیور فضائل اخلاقی می‌آراست، در ادب و تواضع نسبت به والدین، زبانزد بود و مطیع امرشان. به سبب خوش‌روئی و ملاطفت با دیگران نیز، از محبوبیتی ویژه نزد آن‌ها بهره داشت.

در بیان تقیدات او، همین بس که در ادای واجبات و ترک محرمات، با اهتمامی هرچه تمام‌تر می‌کوشید. علاوه بر آن، با الگوپذیری از سیره اهل بیت(ع)، پیوسته در پی کسب کمال معنوی بود.

محمدرضا تحت‌تاثیر اندیشه‌های امام‌ خميني(ره) و آيت‌الله خلخالي، در روزهاي شکوفایی انقلاب با برقراري جلسات سياسي و ديني در منزل، جهت بيداري افكار جوانان نسبت به رژيم پهلوي تلاش مستمری داشت.

او كه از سال 1357 براي اشتغال به تهران رفته بود، در تظاهرات خياباني اين شهر نيز، فعالانه شرکت می‌کرد؛ از جمله شركت در درگيري‌هاي منطقه نازي‌آباد.

محمدرضا از سال 1358، جهت شركت در جنگ‌هاي نامنظم، به گروه دکتر چمران پيوست و در منطقه «شياكوه» گيلان‌غرب، مشغول به خدمت شد.

او بعد از پوشيدن جامه پاسداري در سپاه فيروزكوه، در سال 1360، جهت سرکوب تحرکات عناصر ضد انقلاب به طرح ویژه  جنگل پیوست.

و سرانجام محمدرضا در 16 دی 1360 در منطقه شياكوه به فیض عظیم شهادت نائل آمد؛ اما با گذشت سیزده بهار از تقویم روزگار، با وداع همسرش «شرف‌النساء بنار» و تنها یادگارش «زينب»، تا گلزار شهداي «امام‌زاده حمزه» چالي بدرقه شد.  


وصیت نامه

 

 

 

*وصیت نامه شهید محمدرضا عرب*

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اذا جا نصرالله والفتح و رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا فسبح بحمده ربک واستغفره انه کان توابا

من محمدرضا عرب عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فیروزکوه که به جبهه حق علیه باطل می روم دارای شناسنامه125 ساکن فیروزکوه ودارای زن وصیت می کنم که اگر من در این راه به پرافتخار شهید شدم مرا در زادگاهم شیرگاه ببرید و هیچ گونه ناراحتی از خانواده ام ندارم و مقداری بدهکاری دارم که زنم می داند.

 و وصیت می کنم که زنم وصی ام و خواهرم ناظرم باشد و انشاالله به یاری خدا هرچه زودتر پیروزی را به دست می آوریم.

والسلام

امضا

محمدرضا عرب