نام پدر : رمضان
تاریخ تولد :1340/11/25
تاریخ شهادت : 1361/01/04
محل شهادت : دشت عباس

خاطرات

برادرش «رحمت» می‌گوید: «یک بار مهمان یکی از بستگان بودیم. علی‌حسین تا غذایش را خورد، از خانه بیرون رفت. وقتی من به دنبالش رفتم، دیدم کنار پارک ملت، مردم زیادی دور او جمع شدند. گویا بچه‌های مذهبی، گروه‌های ضد انقلاب را در قائمشهر تار و مار کرده بودند و برگشته بودند. علی‌حسین هم در آن شب، همه مجله‌های مربوط به منافقین را در مجله‌فروشی خیابان امام خمینی بهشهر جمع کرد و آتش زد.»

 
برادرش در ادامه نقل می‌کند: «زمانی که در مریوان برای بچه‌های بسیجی تدریس می‌کرد، ما یک شلوار خریدیم و برایش فرستادیم؛ اما او آن را پس داد. می‌گفت: وقتی بچه‌ها کفش و لباس ندارند، من چگونه این شلوار را بپوشم و به کلاس بروم. او تا زمان شهادتش، حتی یک بار هم حقوق خود را برای پدرم نفرستاد؛ آن را صرف محرومین می‌کرد. حتی آرد و گندم را از خانه می‌آورد و به آن‌ها می‌داد.»
 
 
خواهرش «طیبه» اذعان می‌دارد: «یک بار که به خانۀ شهید افشار رفت و مادرش را دید، فقط گریه کرد. آن بنده خدا هم گفت: علی جان! چرا گریه می‌کنی؟ جواب داد: چرا گریه نکنم؟ پسر تو لیاقت داشت و شهید شد، ولی من لایق نبودم و به شهادت نرسیدم.»

اقدامات جهادی سازنده و گسترده علی‌حسین در آن سال‌ها نیز، در خور توجه است.

خواهر در ادامه با اشاره به این موضوع، چنین سخن می‌راند: «همراه نیروهای مردمی در ساخت پل، جاده و برداشت محصول کشاورزان شرکت داشت. در روستای خودش هم، به عنوان هسته اصلی این فعالیت‌ها بود. پولی را هم که از طریق انجام این کارها دریافت می‌کرد، صرف خدمت به محرومان می‌نمود.»