نام پدر : شعبان
تاریخ تولد :1345/06/09
تاریخ شهادت : 1365/10/04
محل شهادت : ام الرصاص

وصیت نامه

 *وصیتنامه شهید قدرت الله رضازاده جویباری*

 

بسم الله الرحمن الرحیم

انا الله و انا الیه راجعون

همه از خداییم و به سوی خدا باز می گردیم. « ان حسبتم ان تدخلوا الجنه و لما یعلم الله الذین جاهدوا منکم و یعلم الصابرین.»

گمان مکنید به بهشت داخل خواهید شد بدون آنکه خدا امتحان کند و آنان که جهاد در راه دین کرده و آنها که در سختی ها صبر و مقاومت کنند مقامشان را به عالمی معلوم گرداند. « قرآن کریم سوره آل عمران آیه 141».

درود بر امام خمینی ابراهیم زمان و حسین دوران و درود بر حزب الله که از 15 خرداد تاکنون یار و یاور امام بوده و هستند سلام بر عاشورا و شهیدان روزهای عاشورا از 15 خرداد تا 22 بهمن تا کربلای امروز از غرب و جنوب کشور اینجانب قدرت رضازاده فرزند حاج شعبان دارنده شماره شناسنامه 7124 متولد سال 1349 به صاحب اختیار دو جهان خدای بخشنده و مهربان اعتقاد کامل داشته و این جنگ را جنگ بین اسلام وکفر می دانم... قاموس شهادت چه دریای بی کرانی از معنویات که دل عاشقان الله را به هیجان آورده و آنان را در صراطی مستقیم که می روند امیدوارتر و پای بر جای تر می کند دشمنان انقلاب اسلامی ما بی توجه بوجود شهادت در مکتب حیات بخش اسلام از هر طرف بر ما هجوم آورده و بر جنایات خویش می افزایند و در این موقعیت طبقه ای حامی انقلابند که انقلاب را پاسداری می دهند.

بنابراین من می روم تا بار دیگر پاسداری از انقلاب را در بعدی دیگر آغاز کنم و در عاشورایی از عاشوراهای تاریخ و در کربلائی از کربلاهای ایران در هنگام جهاد به آروزی نهایی خویش برسم.

ای خوشا با فرق خونی در لقای یار رفتن                              سر جدا پیکر جدا در محضر دلدار رفتن

جان چه باشد که نثار قدم دوست کنم                                 این متاعی است که هر بی سر و پایی دارد

خداوندا مرا ببخش که نتوانسته ام کاری نیک انجام دهم و نتوانستم خدمت بزرگی به تو بکنم بنده بی زبان و بی دست و بی پا جلو تو چه کاری از دست من ساخته است خداوندا مرا ببخش که تمام عمرم را با گناه سر کرده ام خدایا، خداوندا شاهد باش که از تمامی مظاهر مادی بریدم تا به تو بپیوندم خدایا شاهد باش به عشق تو در مسیر تو حرکت کردم و اینک فقط پیوستن به تو را انتظار دارم. خدایا من خواهان شهادتم نه به این معنی که از زندگی خسته شده ام و یا خواسته باشم که از این دنیا فرار کنم، بلکه می خواهم گناهانی که انجام داده ام بوسیله رنج کشیدن در راه تو و ریختن خونم به خاطر تو پاک گردد. می خواهم شهید شوم تا اگر زنده ام موجب رشد دیگران نشد، خونم بتواند این موضوع را جبران کند و درخت انقلاب را آبیاری نماید. می خواهم شهید شوم تا خونم به علی علیه السلام و حسین علیه السلام گواهی دهد که رهرو راهشان بوده ام ای بهترین دوستها و ای خدای توانا مرا دریاب من جوانی گنهکار و غافل هستم، از دیار عاشقان خسته می آیم که شاید مرا بپذیری. ای معشوقم مرا فراخوان که دیگر نمی توانم صبر کنم. پروردگارا مرا به درگاه خود برمن بپروران و برکات خود بر من نازل فرمای. بار الها نیت مرا به لطف خودم وفور گردان و یقینم را به آنچه نزد توست صبح فرما و به قدرت خود آنچه از اخلاق من تباه شده باشد اصلاح کن خدایا خداوندا اگر چه ذات و توشه ام در سفربه سوی تو اندک است و ناچیز ولی حسن ظن و اعتمادم بر تو بسیار است و اگر جرمم مرا از جزایت می ترساند ولی امیدی که به کرمت بسته ام مرا نوید ایمنی از انتقامت را می دهد پروردگارا پروردگارا از تو می خواهم به حق پاکیهای ذات و اموار مقدست آنچه را که آرزو دارم و می خواهم از درگاه لطف وکرم خویش بهره مندم سازی خدایا خدایا از عفرت و حشمت به سوی رضا و خوشنودیت می گریزم و از تو به درگاه خودت پناه می برم و بر بخششهای تو اعتماد نموده و نیازمند و محتاج به سرپرستی و حمایت تو می باشم بار الها کامل نما آنچه را که از فضل خویش بر من عطا کردی از من نگیر آنچه را که به واسطه کرمت بر من بخشیدی و آنچه از گناهانم را به بردباریت پوشاندی آشکار مکن و اعمال زشتی را به آنها آگاهی بر من ببخشای پروردگرا بر روی زمین هیچ کافری را باقی نگذار همانا که اگر تو آنان را باقی گذاری بندگانت را گمراه سازند و جز گنهکار بسیار کافر نعمت و ناسپاس نزایند و بر ستمگران جز تباهی میفزا و جز گمراهی مخواه.

و اینک در مقام وصیت نامه وصیت نامه مرا با سخنان گوهر بار امام امت شروع می کنم که فرمود (اگر ما تسلیم آمریکا و ابرقدرتها می شدیم ممکن بود امنیت و رفاه ظاهری درست می شد و قبرستانهای ما پر از شهدای عزیز ما نمی گردید ولی مسلماً استقلال و آزادی و شرافت ما از بین می رفت.) ای برادران بسیجی و سپاهی و ای امت حزب الله این را بدانید که امام حجت را بر ما تمام کرده و فرموده است هر کس توانائی جبهه رفتن را دارد و هر کس توانایی بلند کردن سلاح را دارد به جبهه ها بشتابید. ای برادران امروز مسئولیت سنگینی بر گردن ماست امروز ما وارثان خون هزاران شهید و مجروح و معلول هستیم و فردای روز قیامت از ما سوال می کنندکه برادر آیا مشکلات برای خانواده من پیش آمد شما رفع کردید مادر جواب چه می توانیم بگوییم که آری من به جبهه رفتم و یا کمک به جبهه کردم و یا شهدا وصیت می کنند که ای خواهران شما حجابتان را حفظ کنید حجابتان از خون شهید برنده تر است آیا می توانید به دروغ بگوئید که ما حجابمان را حفظ کردیم نه ابدا هیچ کس در آن دنیا نمی تواند دروغ بگوید چون که در آن دنیا تمام اعضاء و جوارح بدنمان بر علیه ما گواهی خواهند داد. پس خواهران سعی کنند که حجابشان را حفظ کنند و شما مردم حزب الله از شهر و دیار خود هجرت نمائید و در راه خدا جهاد کنید همانطور که امام عزیز ما فرموده به جبهه ها بروید و امیدوار و منتظر رحمت خدا باشید چون خدا بشارت می دهد به اهل ایمان در سوره بقره:

ان الذین امنوا و الذین هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله اولئک یرجعون رحمت الله و الله غفور الرحیم.

آنان که بدین اسلام گرویدند و از وطن خود هجرت نموده و در راه خدا جهاد کردن اینان امیدوار و منتظر رحمت خدا باشند که خدا بر آنها بخشاینده و مهربانست. «سوره بقره آیه 215».

بار خدایا تو خود می دانی که این قیام و نهضت ما برای سلطنت یا بدست آوردن این دنیای دون نیست بلکه هدف ما اینست که تعالیم و معارف دین تو بر پا شود. جامعه مسلمین اصلاح شود. حق مظلومان گرفته شده و آنان در امنیت بسر برند به فرایض و سنن و احکام تو عمل شود. و اما وقتی می بینیم که دست جنایتکار امپریالیسم غرب از آستین صدام کافر بیرون آمده وگلوی مؤمنین خدا را می فشارد و پنجه بر سرزمین شهید پرور اسلام گذارنده به نبرد با این دیوصفتان می روم و ماندن در پشت جبهه را (بدون تحرک) یک ننگ بزرگ می شمارم می روم تا گورصدام و صدامیان را در این آب و خاک مقدس بکنم، و آنها را در این گورهای جای دهم، می روم تا دشمنان اسلام را نابود کنم و جمهوری اسلامی را به آنان بفهمانم، چون خداوند فرموده است « ان جندنا هم الغالبون» سربازان خدا بر کفر غلبه می کنند. حال که حدود هشت سال از پیروزی انقلاب اسلامی این فجر نوین رهائی مستضعفان جهان می گذرد و فصل تازه ای در مبارزات حق طلبانه ملتها در راه استعمار و استکبار زدایی آغاز می شود کینه عمیق و دیرین مسلمانان با ستمگران که از ژرفای بینش اسلامی و عشق سوزان آنان به ولایت و امامت نشأت می گیرد و نیز اعتقادشان به است استقرار حکومت جهانی اسلام که تبلور آن در سینه های ملتهب مسلمانان در انتظار ظهور حضرت مهدی (عج) خلاصه می شود آنان را وا داشته تا درتمامی جبهه های نبرد حق بر علیه کفر پیشتازی راستین با عشق به شهادتی حسین وار باشند از این روست که می بینیم هر جاقناسان و شیاطین به توطئه می نشینند کوبیدن جبهه اسلام و مسلمین در صدر مقاصدشان قرار می گیرد.

سازمانهای کثیف بین المللی که دستخوش سرپنجه های کثیف قدرتها و ابرقدرتها می باشند. بلی حالا ما با افتخار می توانیم بگوئیم این مائیم (ملت ایران) که بر اراده استوار خود با نفی شرق و غرب که حاکی از خودباوری اعتماد به نفس و بازگشت به خویشتن مان است این جبهه نوین را پیش روی مستضعفین جهانی گشوده ایم و باز مائیم که این راه را همچنان تا برافراشتن پرچم مقدس انقلاب اسلامی (لااله الاالله) در سراسر جهان ادامه خواهیم داد. و ای ملتهای دنیا حالا شما هم از خواب غفلت بیدار شوید و بر علیه کفار بشورید که ظهور حضرت امام زمان مهدی موعود (عج) نزدیک است و اما دیگر وصیتم بر شما مردم حزب الله این است که در برابر دشمنان اسلام چه داخلی و چه دشمنان خارجی طبق آیه (اشداء علی الکفار) برخورد قاطع داشته باشید و در خط امام که خط اصیل اسلام است حرکت کنید تا پیروزی نهایی اسلام و شکست قطعی کفر جهانی به سرکردگی آمریکا و شوروی متجاوز و مزدوران داخلی آنها انشاءالله.

و ما انسانها باید بدانیم که جهان محل آزمایش انسانهاست و ما باید سرمشق زندگانی پیامبران و امامان را سرمشق زندگانی خودمان سازیم، ما باید از زندگی و رسالت آنها بیاموزیم که چگونه در راه انجام وظیفه باید ایمان و صبر و استقامت داشت هنگامی که می بینیم موسی و برادرش هارون با لباس بسیار ساده و عصا به درگاه پرتجمل فرعون می روند و او را به پیروی حق و اجرای عدالت دعوت می کنند به یاد می آوریم که ما نیز باید در دعوت به حق از هیچ قدرتی جز قدرت خدا نترسیم زندگی پیامبران باید سرمشق زندگی ما انسانها باشد و دیگر وصیتم این است که از پدران و مادران عزیز می خواهم که جلو فرزندانشان را نگیرند. باید بدانید که راه اسلام راهی است که باید رفت باید علی اکبر ها داد و قاسم ها داد چه راهی بهتر از این راه خداست و چه بهتر که انسان در چنین راههایی که راه خداست برود و امیدوارم که کلیه برادران و خواهران و پدران و مادران مسلمان مواردی که امام امت به عنوان اتمام حجت و شهداء برای امت بازگو می کنند مو به مو به اجرا در آوردند و اما وصیتم بر شما برادران پاسدار و بسیجی حزب الله در کارهایتان زیرک و استوار و در رفتار و اعمالتان تقوا را در نظر بگیرید و همواره صبور باشید و آن کسانی که بر شما تهمت می زنند شما دلسردی در خود راه ندهید و همچون اول انقلاب پر توان و مقاوم باشید و بر دهن این منافقان بزنید حال هر که باشد در هر لباس و پست و مقامی باشد و اما یک سخن با منافقین سخنم با منافقین که از کفار هم بدتر هستند و بویی از انسانیت نمی برند این است که ای مزاحمین خلق ای فرزندان شیطان و ای نوادگان ابلیس این را بدانید که مملکت اسلامی جای شما نیست شما در روی زمین خداکبر می کنید در صورتی که هیچ نیستید وای گروهی که در محل کارهای نامشروع انجام می دهید و دم از اسلام هم می زنید آیا فکر این را کرده اید که شما را چه کسی آفریده است که شما اینقدر خودنمایی می کنید و یا به برادران بسیجی و سپاهی تهمت می زنید و یا به روحانیون خط امام تهمت می زنید و فحش و ناسزا می گویید و مانع سر راه برادران حزب الله می شوید. آیا این فکر را کرده اید که یک روزی برای این کارهایتان باید پاسخی داشته باشید. و عمر خود را در جهل و نادانی بسر نرسانید و به یاد آن زمان باشید که در چنگال مرگ گرفتار آیید و در برابر خداوند خواهید ایستاد و اعضاء و جوارح بدنتان بر علیه شما گواهی خواهند داد من هیچ دوست ندارم آنهایی که بر علیه قوانین جمهوری اسلامی کار می کنند و برادران بسیجی و سپاهی را به باد تهمت و افترا قرار می دهند در تشییع جنازه ام شرکت کنند. اما وصیتم به شما پدر و مادر عزیزم صحبت زیاد داشتم که برگردم. در سر فرصت محبت و مهربانی شما را تحسین نمایم می دانم که فرزند خوبی برایتان نبودم زحمات زیادی برایم کشیدید و حتی یک سر سوزن زحمات شما را جبران نکردم ولی همیشه از قلب دوستتان داشتم پدر و مادر عزیزم برادران و خواهران عزیزم از شما می خواهم که مرا در پایان عمر حلال کنید و من از همه شما شرمنده ام از اینکه نتوانسته ام زحمات شما را جبران کنم امیدوارم که مرا ببخشید خانواده عزیزم شما ای پدر و مادر عزیزم سعی کنید که در شهادت من گریه و زاری نکنید و شما ای برادران عزیزم همیشه و در همه حالات حق را بگوئید و در خط حزب الله باشید و بسیج محل خودمان را ترک نکنید و شما برادرم آقا محمد هر طور که خود صلاح دانستی که درمورد کفن و دفن من و در مورد نماز و یا نماز قضا تصمیم بگیرید و شما ای خواهران عزیزم همیشه سعی کنید در همه حالات حجاب اسلامیتان را حفظ کنید چون حجاب شما از خون شهید هم کوبنده تر است از همه شما خانواده عزیزم می خواهم که در پایان عمر حلالم کنید و در ضمن آن دسته از برادران که بر من بدی کرده از من بر آنهایی که بر گردن من حقی دارند به بزرگواریشان این بنده حقیر را ببخشند برادران و خواهران عزیز این را هم بدانید که شهید عزادار نمی خواهد شهید پیرو می خواهد.

و اما در پایان وصیت نامه از شما می خواهم که دعا به جان امام و رزمندگان و اسراء و دعا برای شهداء خصوصاً این بنده حقیر را فراموش نکنید در ضمن اگر جنازه ام به دست شما رسید مرا در گلزار شهدای کلاگر محله دفن کنید.

 

برادر قدرت الله رضازاده جویباری

مورخ 2/8/65 در آبادان

 


زندگی نامه

شهيد قدرت رضازاده

فرزند: شعبان

در 9 شهريور ماه سال 1345، نوزادي قدم به كاشانه «شعبان و سكينه» نهاد كه «قدرت» نام گرفت. كودكي، برخاسته از دامان پدر و مادري كشاورز و فداكار در روستاي «كلاگر محله» از توابع جويبار. دوره ابتدايي­اش در دبستان «ايثار» محل طي شد. سپس تحصيلاتش را در مطقع راهنمايي در مدرسه «شريعتي» جويبار ادامه داد.

در توصيف تهعدات و تقيّدات ديني او، همين بس كه در انجام فرايض واجب و ترك محرّمات اهتمامي خاص داشت. علاوه بر آن با قرآن، اين مصباح هدايت بشريت نيز مأنوس بود و در عمل به فرامين آن كوشا. اگرچه اين نوجوان بابصيرت در روزهاي پرفروغ انقلاب از سنّ و سال كمي برخوردار بود، امّا همگام با ديگر تظاهرات­كنندگان فرياد دادخواهي سر داد و خواستار برپايي حكومت عدل شد.

اين فرزند برومند وطن علي­رغم بهره­مندي از سنّ كم، با دست­كاري شناسنامه، راهي مناطق نبرد شد. سپس در 12/4/1364 به عضويت سپاه درآمد و با تعهدي بيش از پيش به دفاع از كشور پرداخت. وي در كِسوت تك­تيرانداز گردان تخريب، كمك تيربارچي، تيربارچي و آر.پي.چي­زن، خدمات ارزنده­اي از خود به يادگار گذاشت. آوردگاه عملياتي والفجر 9 از ديگر ميادين حضور اين پاسدار سرافراز به شمار مي­رود كه منجر به جراحت و انتقال او به بيمارستان فاطمه­الزهرا (س) در آبادان و شهيد بقايي اهواز شد. قدرت در آخرين اعزام، به عنوان نيروي عملياتي به گردان عاشورا پيوست و همراه با غوّاصان خط­­شكن اين گردان، راهي عمليات كربلاي 4 شد.

سرانجام، اين شهيد عزيز در 2/10/1365 در جزيره ام­الرصاص به خيل همسنگران شهيدش پيوست. پيكر پاك­اش نيز بعد از گذشت 12 بهار، با حضور پرشور اهالي قدرشناس جويبار، تا بوستان شهداي كلاگرمحله بدرقه شد.