نام پدر : ولی الله
تاریخ تولد :1342/09/12
تاریخ شهادت : 1362/05/25
محل شهادت : مریوان

وصیت نامه

1.    وصیت من به شما برادران این است که گوش به حرف امام بدهید و تا آخرین لحظه جان خود، امام را یاری کنید مسأله بر سر اسلام است. در خط امام حرکت کنید و گوش به شایعات ندهید و در میدان نبرد استوار و مستحکم باشید .

2.    وصیت من به خواهران این است که حجاب اسلامی را کلاً رعایت کنید. زینب وار زندگی کنید و الگوی جامعه باشید .

3.    وصیت من به برادران این است که همیشه برای اسلام خدمت کنید و تا می توانید دانش آموزان را به مسائل اسلامی و در خط امام حرکت کردن، آشنا سازید.

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

علی رضا نور محمدی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1342 ـ آمل

3- نام و شغل پدر :

ولی الله ـ کفاش

4- نام و شغل مادر:

طاهره منصوری ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

8فرزند ـ فرزند ششم بودند .

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده مذهبی و زحمت کش متولد شدند و در کنار پدر و مادر مسائل دینی و مذهبی را آموخت .

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ـــــــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان طالقانی (کوروش کبیر) آمل

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

راهنمایی طالب آملی (شاهد) آمل

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان طبری ـ رشته تجربی

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ـــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

شهید مقطع دوم دبیرستان به جبهه اعزام شدند.

 

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ـــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادر بسیار احترام می گذاشت. با همه ی افراد خانواده بسیار صمیمی و مهربان بودند و خوش رفتار بودند و با برادر دوقلوی خود ارتباط زیادی داشتند .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

محصل

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ـــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

در تظاهرات و راهپیمایی شرکت می کردند و اعلامیه پخش می کردند.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو پایگاه بسیج بودند و نگهبانی می دادند .

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

20/7/59

4/2/60

9/1/61

مرداد61

دی61

20/3/62

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

20ماه و 19 روز

4- مسئولیت در جبهه :

گروه شناسایی

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :

یکبار ـ ترکش به پای چپ ـ آمل

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

25/5/62 اصابت گلوله مریوان

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

28/5/62 گلزار شهدای امامزاده ابراهیم آمل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

پدر شهید : آخرین باری که داشت می رفت ششم ماه رمضان بود  مادرش در حال خواندن قرآن بود خداحافظی کرد و رفت وقتی اعزام شد و رفت برای ما نامه داد و عکسی هم از خودش برای مان فرستاد و گفت  این عکس به درد شما می خورد که 10 روز از ماه رمضان گذشته بود خبر شهادتش را اوردند .

یدالله نور محمدی- برادر شهید: ایشان جزء گروه شناسایی بودند از دوستان شان آقای لطفی تعریف می کند  زمانی که در پل ذهاب از فرمانده شان سراغ مجتبی و علیرضا را گرفتم . ایشان با خنده و شوخی گفت  این ها دیوانه هستند چرا که این ها می روند خودشان را قاطی عراقی ها می کنند و چند روز آن جا هستند و اطلاعات کسب می کنند و بعد بر می گردند .

 

مجتبی- برادر دوقلوی شهید : یکبار همراه شهید محسنی  و دوتن از برادران کرج برای شناساییی به سنگرهای عراقی رفتیم و آن ها متوجه ما نشدند بعد از این که امکانات ان ها را شناسایی کردیم در حال برگشت به خاک ایران بودیم چون در آن محور بچه های همدانی بودند ما هم لباس عراقی ها را به تن داشتیم  ما را به رگبار بستند و تازه عراقی ها هم متوجه شدند  با تیر مستقیم ما را می زدند ما بین نیروهای خودی و عراقی گیر افتادیم یک لحظه  5نفر از بچه های همدان بالای سر ما هستند و می خواهند تیراندازی کنند که ما گفتیم امام خمینی ، ما ایرانی هستیم که متوجه ما شدند که ما بچه های شناسایی هستیم و ما را به عقب آوردند .

 


وصیت نامه

اسکن وصيت نامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد