شهید «ابراهيم نورانيان اميري»
نام پدر: سيفالله
در فروردين 1341 در «اميركلا»ی بابل و در کاشانه «سیفالله و رقیه» به دنيا آمد.
پدرش كشاورز بود و تنها از همين راه تأمين معاش ميكرد.
«ابراهيم» دوران ابتدائی و راهنمایی را در دبستان «شفاعت» و مدرسه «شهيد محمود اكبردخت» زادگاهش به پايان رساند. سپس وارد دبيرستان «ميثم» شد و تا پایه سوم متوسطه در رشته اقتصاد ادامه تحصيل داد.
او که پرورشیافته یک تربیت دینی بود، در ادای واجبات و مستحبات میکوشید و از انجام محرمات دوری میکرد. با قرآن، این سرچشمه معرفت حق نیز مانوس بود و در عمل به فرامین آن، کوشا. علاوه بر آن، با الگوپذیری از سیره اهل بیت(ع)، همواره در پی کسب کمال معنوی و انسانی بود.
مادرش ميگويد: «نسبت به مسائل ديني، بسيار حساس و پايبند بود. يكبار موقع تميز كردن اتاق، زير فرش تعداد زيادي پول پيدا كردم. از او پرسيدم: اين پولها از كجا آمد؟ گفت: مادر! اين پول خمس مال من است تا مالم پاك باشد.»
رقیه در ادامه، خاطرهای نقل میکند: «بچه که بود، بیاجازه از باغ دایی من آلبالو چید. بزرگتر که شد، یک روز به او گفت: دایی مرا به خاطر آن روز حلال کن! حتی حاضرم پول آلبالو را هم حساب کنم. داییام گفت: از شیر مادر به تو حلالتر باشد.»
در بیان خلقوخوی این فرزند نیکسیرت، باید گفت که در ادب و تواضع نسبت به والدین، زبانزد بود و در همه حال، مطیع اوامرشان. با دیگران نیز در نهایت گشادهرویی و ملاطفت، رفتار میکرد و نزدشان از محبوبیتی وافر بهرهمند بود.
در روزهای انقلاب، ابراهیم که تحتتاثیر مرحوم كافي و آيتالله غفاري قرار گرفته بود، با گروههاي پيرو خط امام همراه بود و همراه مردم اميركلا و بابل در تظاهرات عليه رژيم شركت ميكرد. گذشته از آن، اعلاميههاي امام را كه از پاريس ميرسيد، شبانه بين مردم پخش ميكرد. او حتی شبنامههايي تنظيم ميكرد و داخل منازل مردم ميانداخت تا آنها را نسبت به مسائل انقلاب آگاه سازد.
ابراهیم در سرنگوني مجسمه شاه در بابل و دستگيري افراد در نيروي هوايي در زمان رژيم پهلوي نیز حضور داشت.
پس از پیروزی نهضت امام خمینی، ابراهیم فعاليتهاي مذهبي و فرهنگياش را در سطح پايگاههاي محله و شهر پي گرفت. او مدتی نیز در کمیته مشغول خدمت بود.
ابراهيم در 15 شهریور 1360 به طور رسمی به عنوان بسیج ویژه به ادای تکلیف پرداخت.
در 7/10/60 به عضويت سپاه در آمد. سپس همزمان با پوشیدن جامه پاسداری در 7 همین سال، در کسوت نیروی گشت در واحد اطلاعات ـ عملیات سپاه بابل مشغول خدمت شد.
او در همه حال از مبارزه با منافقان غافل نبود. حتی يك بار به خاطر سرکوب تحرکات آنان، به كردستان رفت و يكماهونيم در آنجا ماند. یک بار هم در درگیریهای آمل آسیب دید.
در 21 فروردین 1361 به سِمَت جانشین تیم گشت در سپاه بابل انتصاب یافت.
و سرانجام، ابراهیم در 5 مرداد 1361 در بابل، توسط منافقان به فیض والای شهادت نائل آمد. پيكر مطهرش نیز يك روز بعد، در آرامگاه «شايستگان» زادگاهش به خاك سپرده شد.
گفتههای «نرگس» نیز در باب برادرش شنیدنی است؛ «ایام نیمهشعبان از سر عشق و ارادت به امام زمان، محله را تزئین کرد. سپس با دوستانش، بین مردم شربت و شیرینی پخشکرد. لحظه شهادت هم مدام نام امام زمان را صدا میزد.»