نام پدر : سیف اله
تاریخ تولد :1341/01/02
تاریخ شهادت : 1361/05/05
محل شهادت : آرامگاه بابل

وصیت نامه

 

*وصیت نامه شهید ابراهیم نورانیان*

 

بسمه تعالی

 به نام خداوند متعال پاسدار حرمت خون شهیدان و یاری دهنده مستضعفان

اینجانب ابراهیم نورانیان فرزند سیف الله متولد امیرکلا 1341

و قاتلوا فی سبیله الله الذین یقاتلونکم و لا تمتدوا ان الله لا یحب المعتدین واقتلو هم حیث تقفتمو هم اخرجوکم والفتنه اشد من القتل

در راه خدا با آنانکه به جنگ و دشمنی شما بر خیزند جها کنید. لیکن ستمکار نباشید که خدا ستمگر را دوست ندارد. هرجا مشرکان را دریافتید به قتل برسانید و از شهرهاشان برانید. چنان که آنان شما را از وطن آواره کردند.

(بقره 191)

اکنون وقت آن است ما که وارثان آیت خون‌ها هستیم و بازمندگان جوانان و و شهدای بخون خفته هستیم؛ از پای ننشینیم تا فداکاری آنان را به ثمر برسانیم و با اراده‌ای مصمم و مشت محکم، بقایای رژیم ستمکار و توطئه گران جیره‌خوار شرق و غرب را در زیر پای شهیدان فضیلت دفن کنیم. امروز روزی است که تاریخ اسلام و شیعه ما سال‌ها آرزوی چنین روز را می‌کردند.

(امام خمینی)

و بحمدالله و به یاری خدا این نعمت خدا این نعمت خدادادی نصیب این ملت زجر کشیده و ظلم دیده با  دادن  بیش از هفتاد هزار شهید و معلول و یتیم و ... امروز این همه دستاوردهای خون شهدا به ما رسید. ما هستیم و این همه مسئولیت خون شهید بر دوش ما.

برادر! چند مسئله برای مسلمانان امروز مطرح است و آن مسئولیت خدائیست که بر دوش ما قرار دارد. و این راکه خون شهیدان از ماتوقع دارند این است که در تمام کارهای جامعه و خانواده بایستی خوب، امین، صادق، درستکار، با تقوا، کار برای خدا کردن؛ از خواسته‌های نفسانی پرهیز کردن به مادیات دنیا زیاد دل نبندید زیرا این‌ها همه فانی هستند و تنها چیزی که برای ما می‌ماند اعمال گذشته‌های خوب خدائیست.

 این را هم بگویم شما برادر بیشتر به خدا، ائمه طااهرین و به پیامبران و به امام زمان عچ الله فرجه الشریف توجه کنید زیرا به این‌ها اعتقاد دارید و بس. سعی کنید اعمالتان اسلامی و خدایی و مورد رضای اینها باشد امیدوارم برادر و خواهر‌ها بیشتر به نماز جمعه توجه کنند و به دعای کمیل و ندبه و در نمازهای مستحبی و جماعت توجه بیشتری کنند. بعد از من به مقدار 500 تومان پول حق الظلمه بپردازید.

 

امضاء

ابراهیم نورانیان


زندگی نامه

شهید «ابراهيم نورانيان اميري»

نام پدر: سيف‌الله

در فروردين 1341 در «اميركلا»ی بابل و در کاشانه «سیف‌الله و رقیه» به دنيا آمد.

پدرش كشاورز بود و تنها از همين راه تأمين معاش مي‌كرد.

«ابراهيم» دوران ابتدائی و راهنمایی را در دبستان «شفاعت» و مدرسه «شهيد محمود اكبردخت» زادگاهش به پايان رساند. سپس وارد دبيرستان «ميثم» شد و تا پایه سوم متوسطه در رشته اقتصاد ادامه تحصيل داد.

او که پرورش‌یافته یک تربیت دینی بود، در ادای واجبات و مستحبات می‌کوشید و از انجام محرمات دوری می‌کرد. با قرآن، این سرچشمه معرفت حق نیز مانوس بود و در عمل به فرامین آن، کوشا. علاوه بر آن، با الگوپذیری از سیره اهل بیت(ع)، همواره در پی کسب کمال معنوی و انسانی بود.

مادرش مي‌گويد: «نسبت به مسائل ديني، بسيار حساس و پايبند بود. يك‌بار موقع تميز كردن اتاق، زير فرش تعداد زيادي پول پيدا كردم. از او پرسيدم: اين پول­ها از كجا آمد؟ گفت: مادر! اين پول خمس مال من است تا مالم پاك باشد.»

رقیه در ادامه، خاطره‌ای نقل می‌کند: «بچه که بود، بی‌اجازه از باغ دایی من آلبالو چید. بزرگ‌تر که شد، یک روز به او گفت: دایی مرا به خاطر آن روز حلال کن! حتی حاضرم پول آلبالو را هم حساب کنم. دایی‌ام گفت: از شیر مادر به تو حلال‌تر باشد.»

در بیان خلق‌وخوی این فرزند نیک‌سیرت، باید گفت که در ادب و تواضع نسبت به والدین، زبانزد بود و در همه حال، مطیع اوامرشان. با دیگران نیز در نهایت گشاده‌رویی و ملاطفت، رفتار می‌کرد و نزدشان از محبوبیتی وافر بهره‌مند بود.

در روزهای انقلاب، ابراهیم که تحت‌تاثیر مرحوم كافي و آيت­الله غفاري قرار گرفته بود،  با گروه­هاي پيرو خط امام همراه بود و همراه مردم اميركلا و بابل در تظاهرات عليه رژيم شركت مي­كرد. گذشته از آن، اعلاميه­هاي امام را كه از پاريس مي­رسيد، شبانه بين مردم پخش مي­كرد. او حتی شب‌نامه‌هايي تنظيم مي­كرد و داخل منازل مردم مي­انداخت تا آن­ها را نسبت به مسائل انقلاب آگاه سازد.

ابراهیم در سرنگوني مجسمه شاه در بابل و دستگيري افراد در نيروي هوايي در زمان رژيم پهلوي نیز حضور داشت.

پس از پیروزی نهضت امام خمینی، ابراهیم فعاليت­هاي مذهبي و فرهنگي‌اش را در سطح پايگاه­هاي محله و شهر پي گرفت. او مدتی نیز در کمیته مشغول خدمت بود.

ابراهيم در 15 شهریور 1360 به طور رسمی به عنوان بسیج ویژه به ادای تکلیف پرداخت.

در 7/10/60 به عضويت سپاه در آمد. سپس هم‌زمان با پوشیدن جامه پاسداری در 7 همین سال، در کسوت نیروی گشت در واحد اطلاعات ـ عملیات سپاه بابل مشغول خدمت شد.

او در همه حال از مبارزه با منافقان غافل نبود. حتی يك بار به خاطر سرکوب تحرکات آنان، به كردستان رفت و يك‌ماه­ونيم در آن­جا ماند. یک بار هم در درگیری‌های آمل آسیب دید.

در 21 فروردین 1361 به سِمَت جانشین تیم گشت در سپاه بابل انتصاب یافت.

و سرانجام، ابراهیم در 5 مرداد 1361 در بابل، توسط منافقان به فیض والای شهادت نائل آمد. پيكر مطهرش نیز يك روز بعد، در آرامگاه «شايستگان» زادگاهش به خاك سپرده شد.

گفته‌های «نرگس» نیز در باب برادرش شنیدنی است؛ «ایام نیمه‌شعبان از سر عشق و ارادت به امام زمان، محله را تزئین کرد. سپس با دوستانش، بین مردم شربت و شیرینی پخش‌کرد. لحظه شهادت هم مدام نام امام زمان را صدا می‌زد.»