*توصیه نامه شهید عین الله نوایی*

سفارش من به شما این است که نسبت به انقلاب و رهبر عزیزمان وفادار باشید و از روحانیون متعهد پیروی کنید تا از مسیر اسلام خارج نشوید. در انجام واجبات و ترک محرمات به خصوص رعایت حق الناس بکوشید. با قرآن مانوس باشید تا چراغ راهتان و مانع لغزش شما گردد. و از خواهران عزیزم می خواهم که در حفظ حجاب خود کوشا باشند چرا که حجاب آنان باارزش تر از خون شهید است.

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

عین الله نوایی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

10/10/1336 ـ دشت یر آمل ـ روستای خرمن کلا

3- نام و شغل پدر :

حسینقلی ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

فاطمه نوایی ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

5فرزند ـ فرزند اول بودند .

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده مذهبی و زحمت کش متولد شدند و در کنار پدر و مادر مسائل دینی و مذهبی را آموخت .

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):

ــــــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود):

از بدو تولد تا سال 49   آمل

از سال 49 تا 57     تهران

از سال 58 تا 62   آمل

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان روستای پاشاکلا ـ آمل

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ــــــــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ــــــــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

در کارهای کشاورزی به پدر خود کمک می کردند .

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

بعد از دوران ابتدایی ادامه تحصیل نداد و سرکار می رفتند .

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام داد

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی :

به عنوان راننده یک سال سر پل ذهاب خدمت کرد .

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

متاهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :

ام کلثوم شعبان نژاد ـ 1348

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

4فرزند ـ حسن ـ مریم ـ علی اصغر ـ سمیه

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادر بسیار احترام می گذاشت. با همه ی افراد خانواده و همسر و فرزندان بسیار صمیمی و مهربان بودند و همیشه وقتی به منزل پدر و مادرش می رفت دست آن ها را می بوسید و با همه بسیار خوش رفتار بود . .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

کارمند ـ شرکت بسته بندی ایران ـ 19/7/49 الی 19/8/50

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :

آتش نشان

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:

سرپرست

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ــــــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

اعلامیه ها و نوارهای امام را پخش می کردند .

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

در پایگاه بسیج و سپاه فعالیت می کرد .

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

در1/10/62 الی 1/9/62 سپاه آمل ـ لشکر 25 کربلا  چالوس ـ آموزشی

28/11/62 الی 5/12/62 سپاه آمل ـ لشکر 25 کربلا

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

2ماه

4- مسئولیت در جبهه :

راننده آمبولانس

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

6/12/62 - عملیات والفجر 6 ـ دهلران

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

مفقودالاجسد می باشند ـ یادمان ایشان در امامزاده ابراهیم آمل می باشد .

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

ایران - خواهر شهید : بسیار مهربان ودلسوز بود. با گذشت و فداکار ، اهل کمک کردن به دیگران و به فکر دیگران بودند . عاشق جبهه و جنگ بودند .

همسر شهید : زمانی که داشتند می رفتند به جبهه به ایشان گفتم من تنها با بچه چه کنم ایشان به من گفتند:« خدا هست ، من مطمئن هستم تو می توانی از پس مشکلات زندگی بربیایی و بچه ها را هم خوب تربیت می کنی . نصف ثواب شهادت من مال شماست  چون در منزل مسئولیت من را هم شما انجام می دهی و تلاش می کنی و سختی می کشی.»

مریم- فرزند شهید : ان شب آخری که پدرم پیش ما بود را یادم هست  با لباس بسیجی و تفنگ بر دوش به خانه آمد . خواهر کوچکم 10 ماهه بود او را بغل کرد . من و برادرم داشتیم بازی می کردیم ما را هم بوسید و فردا صبح اعزام شد به جبهه .

اسکن زندگینامه درقسمت تصاویرموجودمی باشد