*توصیه نامه شهید باقرعلی نظریان بهنمیری*

به شما عزیزان توصیه می کنم که مطیع امر رهبر باشید و از روحانیون متعهد پیروی کنید. در دفاع از میهن از هیچ چیز دریغ نکنید، چرا که دفاع از میهن دفاع از ناموس است و مرگ باعزت بهتر اززندگی با ذلت است. نماز اول وقت را فراموش نکرده ودر انجام فرائض دینی کوشا باشید. از خواهرانم می خواهم که در حفظ حجاب خود نهایت کوشش را داشته باشند که حجاب آنان کوبنده تر از خون شهیدان است.

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی:

1-نام و نام خانوادگی، نام مستعار:

باقرعلی نظریان بهنمیری

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

12/1/1339 در بهنمیر از توابع بابلسر متولد شد.

3- نام و شغل پدر:

آقاعلی، کشاورز

4- نام و شغل مادر:

فاطمه گدا، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

هشت فرزند، شهید اولین فرزند بود.

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی:

در خانواده ای متدین و مقید رشد پیدا کرد که نسبت به رعایت موازین شرعی تعهد خاصی داشتند از لحاظ اقتصادی نیز در سطح متوسطی قرار داشتند.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب،کلاس قرآن،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده): ــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود):

 در بهشهر متولد شد در گرگان زندگی می کرد.

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان:

 دوره ابتدایی را در مدرسه ابوذر غفاری در بهنمیر از توابع بابلسر گذراند.

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی:

دوره راهنمایی را در مدرسه ملّا آقایی در بهنمیر از توابع بابلسر گذراند.

3- نام مدرسه، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان:

    مقطع متوسط را تا پایه سوم در بابلسر ادامه داد.

4- تحصیلات دانشگاهی، رشته و نام دانشگاه:

در رشته علوم انسانی درس می خواند.  

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟چه کاری و چه مدت: ـــــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل:

نامعلوم

پ)سربازی:

1- خدمت سربازی:

 خدمت سربازی را انجام داد.

2- یگان اعزام کننده:  ـــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی:

1359، همدان

ت) ازدواج:

1-وضعیت تاهل:  

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج: ـــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

نسبت به والدین فردی مودب بود و متواضع. رأفت و محبت خاصی نسبت به آنان داشت. در تمامی امور مربوط به خانواده نیز مطیع اوامرشان بود.

ث)شغل شهید:

1- شغل رسمی و شغل فرعی: ـــــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت: ـــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی:

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند: ــــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد، خانواده یا گروه اشاره دارد: ـــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی:

 شرکت در تظاهرات، پخش اعلامیه های امام خمینی و تشییع جنازه ی شهدا

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه:

فعالیت در بسیج داشت، به عنوان بسیجی به جبهه رفته بود.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت، با بیان اتفاق آورده شود: ـــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه:

1- حضور در جبهه:  

حضور در جبهه داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها، یگان اعزام کننده، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد:

12/4/1361 از سپاه بابلسر راهی مناطق نبرد شد.

3- مجموع مدت حضور در جبهه: ــــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه:

بسیجی (آرپی جی زن و تیربارچی)

5- دفعات، مکان و نحوه ی مجروح شدن: ــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد: ـــــــــــــــ

7- مکان، زمان، عملیات و نحوه‌‌ی شهادت:

25/4/1361، شلمچه، اصابت ترکش به سر

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری:

چند روز بعد در گلزار شهدای آغوزبن از توابع بابلسر دفن شد.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره، ویژگی های شهید (توجه: حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد.)

ویژگی های فردی از دید خانواده:

همیشه خواهرانش را توصیه می کرد به حفظ حجاب و الگوپذیری از سیره حضرت زینب و حضرت زهرا (س)، از کودکی همراه پدر پایش به مسجد و مراسم های دینی باز شد. قبل از سربازی با دوستانش جلسه قرآن برگزار می کرد که بعداً هم به انجام آن پرداخت. نسبت به حضور در صفوف نماز جماعت و جمعه نیز مقید بود.

خاطره خواهرش، صغری:

زمانی که از خدمت سربازی برگشت خیلی از دیدنش خوشحال شدم. گفتم: خدا را شکر که سالم برگشتی! گفت: از خدا بخواه که شهید شوم. گفتم: این چه حرفی است!؟ بعد ادامه دادم: در تشییع جنازه شهید نجاریان در روستای هم جوارمان جمعیت زیادی آمده بودند. گفت: من آرزو می کنم که زمان شهادتم، با چهار شهید دیگر تشییع شوم که صفای بیشتری داشته باشد. همین طور هم شد.