نام پدر : عباس
تاریخ تولد :1339/10/04
تاریخ شهادت : 1364/11/26
محل شهادت : فاو

وصیت نامه

*وصیتنامه شهید محمدمهدی نصیرائی*

 

یا مولا

بنام الله که در همه احوال بینا و آگاه از کردار ما می باشد.

 یا ایها الذین آمنوا تقوا الله ولتبتغوا الیه الوسیله و جاهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون.

ای اهل ایمان! از خدا بترسید بوسیله ایمان و پیروی اولیا حق خدا توسل جوئید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار شوید. (قرآن کریم آیه 34 سوره مائده)

خدایا! بارالها! خالق!ا با راز خلقت محرمم کن.

خود از خود عاشقم کن فارغ از این عالمم کن. پوچ و تو خالی چو نی هستم ندارم خود نوائی از نفخت فیه من روحی دمی را همدمم کن. ای که در کعبه شرف دادی ز لطف خود جمع را. نیستم کمتر زسنگی شست و شو در زمزمه کن.

لاتکلنی طرفه عین الا نفسی. خدایا! تا به کی در حسرت یک بارش رحمت بسوزم من کویری خشک و بی آبم ز اشکی پر نمم کن. عاشق روی حسینم سائل کویش منم

جانم ازداغش بسوزان کشته آن ماتمم کن. آمین یا رب العالمین

یا مولا

 با سپاس بیکران بر پروردگار جهانیان که به ما نعمتهای خویش را ارزانی داشته تا بتوانیم از این نعمتها در راه صحیح و برای رضای او استفاده کنیم.

همه چیز متعلق به اوست و ما همه بنده اوئیم و او باقی و ما فانی هستیم دنیا محل گذر است نه جای ماندن پس بکوشیم در این دنیای زودگذر عمرمان از آنهایی که برایمان حجت هستند درس بنده شدن و عبدشدن و مطیع بودن بیاموزیم و از جلد حیوانی بیرون آمده و انسانیت واقعی خودمان را دریابیم به خودمان بنگریم به رفتار و کردار و برخوردمان در اجتماع می بینیم که سرشت انسانیت در ما مرد و همه مان به دنبال خوی حیوانی به راه افتاده ایم و به آن چیزی که نباید دل ببندیم دلبستگی پیدا کرده و به آن چیزی و به آن هدفی که باید با تمامی وجود علاقمند به آن باشیم و فقط به آن انس پیدا کنیم متاسفانه به بازی فراموشی سپرده ایم و هر وقت احتیاج به آن پیدا کرده ایم و دستمان از همه جا کوتاه گردیده دامن او را می گیریم بیائیم به تک تک آن وسیله هایی که از قبیل مقام و جاه و خودمحوری و خود برتری و خودخواهی زرق و برق دنیا رفاه طلبی و فقط به خود فکرکردن و به تمامی صفات رذیله انسانی که ما را از معبود و معشوق و خالصمان جدا کرده و همه ما را زنجیر نموده، بیائیم توبه واقعی کنیم و در همین مزار پاک شهدا تف به تمامی ظاهر دنیایی بیاندازیم و از امروز تصمیم بگیریم عبد مولایمان باشیم و همواره در هر جایی که قرار داریم خدمتگزار به اسلام و ملت ستمدیده و محروم و بی ادعا باشیم و از گذشته هایمان معذرت بخواهیم به امید آنکه رحمت الهی و معنویت شهدا شامل حال ما گنهکاران بشود. انشاالله

یا مولا

برادرانم، مادران و خواهران! بخود بیائیم در حالی که به صورت ملکوتی امام عزیز و به چشمان پراشک مادران داغدیده آن شوهر از دست داده و به یتیمان بی پدر و به جسدهای پاره پاره شهدا و مفقودالاثرها با تمامی وجود بنگریم که آیا واقعاً می توانیم بخودمان بیائیم و بگوئیم که بر وظیفه ای که برگردن تک تک ما در مقابل این عزیزان است عمل کرده ایم. آیا حقیقتاً آنهایی که مستقیم در هر روز با این ملت محروم و رنج کشیده سروکار دارند می توانیم به جرأت بگویند که خدمتگزار بی ریا و صدیق این امت هستند یا نه بنگریم که به کجا دنیا دارد ما را می برد چرا هدفمان را گم کرده ایم بیائیم تا سرمان به لحد سنگ قبر نخورده پایبند به امام و خون شهدا باشیم و با تمام وجود با نیتی خالص بدون هیچ چشم داشتی برای رشد اسلام و صدور انقلاب و نجات مظلومین به کوشش و فعالیت بپردازیم.

قلوب خود را از غیر خدا صاف و صیقل بدهیم ارتباط معنوی خود را با ائمه اطهار محکم کرده که سرکوبی ابرقدرتها شرق و غرب و دشمنان زبون داخلی و سربلندی انقلاب و ثمررساندن خون شهدا از همین توسلها و دعاهای پنهانی و آشکار شماست عشق و شور اخلاص جبهه ها از ارتباط بسیار قوی رزمندگان باائمه معصومین است که هر روز پیروزیهای چشمگیری برای اسلام مهیا می کنند و این عاشقان دلباخته مولا حسین ابن علی هستند که عاشقانه در خون سرشان غوطه می خورند تا بتوانند بوسه خونبارشان بر قبر با صفای حسین بزنند و به همه دنیا بگوئید که عشق حسین ما را به این وادی کشانده.

برادرانم! همسنگرانم! شما را به خون حسین و یاران باوفای حسین قسم می دهم که اگر سربلندی اسلام و جمهوری اسلامی را می خواهید از هرگونه جدایی و تفرقه به شدت پرهیز کنید و دست در دست یکدیگر گذاشته و با صفا و معنویت هر چه بیشتر دنباله رو امام امت و خون شهدا باشید و گفته های پرگوهر این اسوه اخلاق و ایثار را با تمامی وجود سرلوحه زندگانی خود قرار بدهید و تا جان در بدن دارید وفادر به اسلام و همواره در خط امام باشید و شک کردن در خط امام خیانت به خون شهدا است.

برادران! اگر حرف و یا عمل من و رفتار و کردارم در جمع شما باعث دوری شما از خط انقلاب و مجالس و محافل اسلامی شده با تمام گرمی و صفای قلبتان مجالس و محافل مذهبی و مساجد را پر کنید و به بزرگیتان این حقیر روسیاه را مورد عفو و بخشش قرار دهید و بر حال تباه من دعا کنید که خداوند بزرگ مرا با بدیها قبول نکند بلکه پاک و خالصم کند و مرا عاشق و بنام یک سرباز گمنام به سوی لقاء خویش ببرد. در همه مسائل اجتماعی با همدیگر بخصوص روحانیت متعهد و فداکار و نماینده امام مشورت کرده و همدیگر را در کارهای خیر تشویق نمائید و برای همدیگر مربی و معلم باشید باشید که رحمت حق تعالی شامل حال همه شما گردد.

برادران! بعد از دفنم مرا تنها نگذارید مقداری بالای سرم بنشینید تا من با این کوله بار پر از گناه در آن خانه کوچک و تنگ و تاریک انس بگیرم و بالای سرم قرآن تلاوت نمائید و مصیبت مولایم حسین(ع) را زمزمه کنید و همگی ده بار برای فرج مولا و امام زمان با صدای بلند صدا بزنید یا صاحب الزمان تا شاید روح من هم با این زمزمه هایتان و اشکهای عاشقانه مقداری از عذاب نجات پیدا نماید.

قبل از کفن و دفنم تمام بدهکاری های مرا از قبیل نماز و روزه و آنهایی که از من طلبکار هستند پرداخت کنید و اگر کسی هم از من شکایتی دارد او را راضی کنید تا خداوند متعال از من روسیاه راضی گردد.

من به عشق حسین علیه السلام و رسیدن به لقاالله شش سال در سنگرها در انتظار نشسته ام تا روزی لایق آن شوم که خون ناقابل خویش را برای رشد اسلام و اهداف جمهوری اسلامی در کربلای ایران زمین در حالی که لبهایم ذکر مولایم حسین را بگوید و سرم روی دامن اربابم امام زمان باشد و تمامی بدنم برای کوری دشمنان و نابودی منافقان و کوردلان برای انقلاب اسلامی تکه تکه شود و هر تکه از بدنم این ندا را سر دهد که برقرار باد جمهوری اسلامی به رهبری امام امت روح خدا خمینی بت شکن در سرتاسر گیتی زمینه حکومت عدل حضرت مهدی(عج). مادرم! با شهید شدنم حتماً می دانم که اشک شوق از چشمانت سرازیر می گردد و دستهایت را بسوی پروردگارت بلند می کنی که توانستی این امانت را خوب تربیت نمایی و او را عاشقانه و خالصانه به سوی صاحب اصلی اش بفرستی و سجده شکر به جای آوری که خدایا! این قربانی را از من قبول کن تا نزد فاطمه زهرا و ائمه معصومین رو سفید گردی و در صف صالحان قرار گیری. پسرم! با تمامی قدرت و توکل به خدمتگزاریت به جمهوری اسلامی ادامه بده و همواره اجر و پاداشت را از خدایت طلب نما و سجده شکر بجا آور که شهادت نعمتی است که از طرف خداوند به من ارزانی داشته. توقعی از انقلاب نداشته باشید و همیشه سعی کنید که به وظیفه الهی و وجدانی ما در مقابل خون شهدا جامعه عمل بپوشانیم و وظیفه همه ما این است که در راه اسلام با تمام وجود فدا بشویم.

برادرم و خواهران مهربان! ضعف بخود راه ندهید و با قدرت و قوت معنویت و توکل بر خداوند بزرگ در کارهایتان به پیش بروید و همواره در هر کجا قرار دارید خدمتگزار صدیق و عاشق این ملت محروم و ستمدیده باشید و همواره اهداف شهدا را دنبال رو باشید و هیچگاه توقعی در مقابل عملتان نداشته باشید که اجر و پاداش شما در نزد خداوند محفوظ می باشد عبادت و بندگی خدا را انجام دهید و آنچه که شما را از او غافل می کند پرهیز نمائید و فرزندانتان را آن طور که اسلام رهنمود داده است تربیت کنید تا در آینده خدمتگزار به اسلام و ملت محروم باشند و مردانی مومن و مومنانی هدیه به جامعه اسلامی نمائید.

همسرم! به بزرگیت و به جده ات فاطمه زهرا(س)مرا عفو کن و برایم دعا کن و تمامی وجود خودت را بخدا بسپار و در این امر خطیر و بسیار بزرگ که مسئولیتی سنگین بر دوش های تو نهفته که باید یک مبلغ و الگو جهت رشد انقلاب با تمامی مشکلات اما توام با توکل و صبر و ایمان باشد و همواره با توسل به اهلبیت قلبت را  تسکین بده و بعد از شهادتم سجده شکر بجای آور و دعا کن که خداوند شهادتم را در راه حسین مظلوم قبول کند و همواره دعاگوی امام و روحانیت و خدمتگزاران اسلام باش. باشد که خداوند رحمت خود را شامل حال شما و خانواده ات بگرداند و شما را در صف صالحان و صابران قرار بدهد انشاالله.

 از تمامی آن هایی که این حقیر را از دور و نزدیک می شناختند مرا به بزرگی و ایمان و اخلاصتان عفو نمایید وطلب بخشش از گناهان و معصیت های پنهانی و آشکار مرا از پروردگتر مهربان و رحمان و کریم بخواهند و شب اول قبر نماز لیله الدفن را بخوانند باشد که اگر لایق آن بااشم سلام همه شما را به شهدا و به سالار شهدا امام حسین علیه السلام برسانم و در آخرین لحظه شهادت شما را دعا کنم.

 

خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

(یا مولا)

وصیت نامه الحقیر العاصی و الفانی

محمد مهدی نصیرایی مورخه 14/11/1364

ساعت 10/30 دقیقه صبح – داخل سنگر


زندگی نامه

شهید محمد مهدی نصیرایی

فرزند: عباس

«محمد مهدی نصیرایی» در سال 1339 در یک خانواده مذهبی و متدین در شهر «بابل »متولد شد.

وی از همان سنین کودکی همراه با پدر و مادر در محافل و مجالس مذهبی و هیات ها شرکت می کرد و همین امر باعث شده بود علاقه و ارادت به خاندان عصمت در او نهادینه شود.

او از سنین نوجوانی در کنار مداحان اهل بیت (ع)، به نوحه خوانی و مداحی می پرداخت و اخلاص و ارادت به اهل بیت کاملاً در او نمایان بود.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل بسیج، وی تلاش فراوانی برای جذب نوجوانان و جوانان به این نهاد مردمی انجام می داد. و با برقراری جلسات مذهبی نقش موثری در جذب و آگاهی نوجوانان منطقه ایفا می کرد.

با شروع جنگ تحمیلی ، وی از همان روزهای آغازین جنگ در جبهه ها حضور پیدا کرد. او با روحیه ی بالا، تواضع و خصوصیات غیر قابل وصفی که داشت چه در جبهه و چه در پشت جبهه جایگاه ویژه ای را در قلب دوستان رزمنده خود ایجاد کرده بود.

شهید مهدی، مدتی پس از حضور در مناطق مختلف، به واحد اطلاعات و عملیات لشگر 25 کربلا پیوست و معنویت، آگاهی و اخلاص در کارش، او را به یکی از نیروهای زبده این واحد تبدیل کرد.

سرانجام شهید مهدی نصیرایی پس از سال ها حضور در میادین مختلف نبرد در تاریخ 26/11/64 در عملیات والفجر 8 در «فاو» به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

فرازی از وصیت نامه شهید:

«قلوب خود را از غیر خدا صاف و صیقل بدهیم و ارتباط معنوی خود را با ائمه اطهار محکم کرده که سرکوبی ابرقدرت های شرق و غرب و دشمنان زبون داخلی و سربلندی انقلاب و ثمر رساندن خون شهدا از همین توسل ها و دعاهای پنهانی و آشکار شماست.

خواهران و برادران مهربان! ضعف به خود راه ندهید و با قدرت و قوت و معنویت و توکل بر خداوند بزرگ در کارهای تان پیش بروید و همواره در هر کجا قرار دارید خدمتگزار صدیق و خالص و عاشق این ملت محروم و ستمدیده باشید...»