نام پدر : شکرالله
تاریخ تولد :1346/01/01
تاریخ شهادت : 1366/10/24
محل شهادت : فاو

وصیت نامه

*توصیه نامه شهید یدالله نجفی*

 

به شما عزیزان توصیه می کنم قرآن بخوانید و با عمل به دستورات آن راه سعادت را در پیش بگیرید. در هنگام مشکلات فقط به خداوند پناه ببرید؛چراکه قادر مطلق است.به یتیمان محبت کنید و هرگز نگذارید کسی حق آن ها را پایمال کند تا آن ها احساس بی پدری نکنند و خداوند از شما راضی باشد.نماز را اول وقت و در مسجد بخوانید که موجب آسان شدن سوال نکیر و منکر در قبر می شود.امر به معروف و نهی از منکر کنید تا امنیت در جامعه برقرار شود.نظافت را رعایت کنید که جزئی از ایمان یک مسلمان است.                                                                                                  

 


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1- نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

یدالله نجفی پایین دزایی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1/1/1346، روستای پایین دزا، شهرستان ساری

3- نام و شغل پدر :

شکرالله، کشاورز

4- نام و شغل مادر:

سیده مریم احمدی، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

هفت فرزند، فرزند چهارم

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

در کانون خانواده ای مذهبی و مقید به اصول اعتقادی متولد شد.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ): ــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

مدرسه شیهد سیروس نجفی روستای پایین دزا شهرستان ساری

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

مدرسه راهنمایی در روستای بالادزا

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ــــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

بله در کارهای کشاورزی کمک می کرد.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

سال سوم راهنمایی، به خاطر این که به پدرش در کار شالیکوبی کمک کند کسب علم را رها کرد.

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام داد

 2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی :

از تاریخ 18/9/65 تا 24/10/66 در منطقه فاو در حال خدمت بود که به شهادت رسید.

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

رفتارش با پدر و مادر بسیار با احترام و مهربانی بود. هیچ وقت از پدرش تقاضای چیزی را نمی کرد. در همه کارها کمک کار پدرش بود در مقابل فرمان شان هیچ نافرمانی نداشت.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ــــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:

بعد از ترک تحصیل در شالیکوبی و چوب بری به پدرش کمک می کرد.

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

به همراه خانواده اش در تظاهرات حضور داشت.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه : ــــــــــــ

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد : ــــــــــــ

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه : ــــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

مورخ 24/10/66 در عملیات پدافندی در منطقه فاو براثر اصابت ترکش به شهادت رسید.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

چند روز بعد شهادت در گلزار شهدا امام زاده صادق رضا پایین دزا  شهرستان ساری به خاک سپرده شد.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

مادر شهید می گوید: ایشان بسیار سر به زیر و از منظر اخلاقی بسیار مورد تایید همگان بودند. طی نامه ای برای ایشان نوشتم فرزندم درمنطقه ای که هستید از نظر آب و هوایی و رفاه برای شما بسیار سخت و دشوار .می باشد. ایشان در جواب نامه نوشتند من تا زمانی که پوزه در دشمنان اسلام را به خاک نمالم بر نمی گردم ای مادر عزیز منت.ظر من نباش که تا پیروزی فاصله زیاد نداریم که این نشانه شجاعت ایشان بود. بسیار پسر پرجنب و جوشی بود. وقتی از شالیکوبی می آمد، سماور را روشن می کرد و به نانوایی می رفت و نان می گرفت و چای تازه دم به همران نان برای ما که از سر کار می آمدیم می آورد. رابطه ای دوستانه با همه داشت تا آن جایی که از دستش بر می آمد در صدد حل مشکلات دیگران بر می آمد اگر دوستانش از او تقاضای پول می کردند او به آن ها قرض می داد و بعد از مدتی به او پس می دادند.