نام پدر : احمد
تاریخ تولد :1348/06/03
تاریخ شهادت : 1367/04/31
محل شهادت :

وصیت نامه

*وصیت نامه شهید ایرج نجفی*

 

 

بسمه تعالي

اَم حَسِبتُم اَن تَدخُلوا وَ لَمّا يُعَلمُهُ الله الَّذينَ جاهَدوا مِنكُم و َيُعَلم الصابرين

گمان مكنيد به بهشت داخل خواهيد شد بدون آن­كه خدا امتحان كند و آنان كه جهاد در راه دين كرده و آن­ها كه در سختي­ها صبر و مقاومت كنند مقام­شان را بر عالمي معلوم گرداند.

مهدي جان، مولا جان! يك عمر صدايت زدم امّا لياقت ديدارت را نداشتم. امّا نااميد نيستم. به اين اميد گام در راه مي­گذارم كه در آخرين لحظه مرگم جمال دل­ربايت را ببينم و چه خوش است كه ولو يك لحظه انسان معشوق خود را ببيند. به قرآن زياد توجه كنيد. راضي نشويد كه در روز قيامت، قرآن در حضور خدا از ما شكايت كند. هر روز لااقل چند آيه بخوانيد به شما باد نماز، نماز، نماز بر شما باد نماز شب. «اَلا بِذِكرالله تَطمَئِنَ القُلوب » متوجه و آگاه باشيد كه با ياد خدا دل­ها آرامش پيدا مي­كند و رسيدن خود را با خدا قطع نكنيد و هيچ­گاه نااميد نباشيد.

به نام خداوند، به نام خداوندي كه عقل به ما داد تا بتوانيم فكر كنيم و راه راست را پيدا كنيم. به ما توانايي داد تا بتوانيم با توانايي خودمان بر ضد مستكبران و از خدا بي­خبران قيام كنيم و آن­ها را نابود كنيم و حال از خدا مي­خواهم تا بيشتر به ما عقل بدهد و بيشتر به ما توانايي بدهد تا بهتر في سبيل­الله انجام وظيفه كنيم. إن­شاءالله. من حرفي، صحبت كوتاهي با برادران و خواهران مسلمان ايران دارم. هر چند كه من خيلي خيلي كوچك­تر از آن هستم كه براي ديگران حرفي بزنم. اي برادران! جبهه يك دانشگاهي است مثل يك كارخانه انسان­سازي لذا از برادران تقاضا دارم به جبهه بيايند. و امّا خواهران اين­كه اي خواهران عزيز و ايثارگر با اجتماع خود در بسيج خواهران و ارگان­هاي انقلابي مشت محكمي بر دهان آمريكا بكوبيد. با اجتماع خود در كمك كردن به جبهه مشت محكمي بر دهان ابرقدرت­ها بزنيد. با اجتماع خود در مسجد و مكان­هاي مقدس براي كليه برادران در جبهه غذا و مواد غذايي و پوشاك تهيه كرده و مشت محكمي بر دهان صدام بزنيد إن­شاءالله. من واقعاً و قلباً خجل هستم چون من نتوانستم به سهم خودم راه كربلا و قدس را باز كنم و اميدوارم كه مرا ببخشيد. من اميدوارم كه هر برادري و خواهري كه از من خلافي ديد و مشاهده كرده است، مرا حلال كند و مرا ببخشد إن­شاءالله و ديگر اين­كه از كليه هموطنان خواستارم در هر لحظه براي امام دعا كنند كه خداوند متعال طول عمر براي ايشان قرار دهد و ديگر اين­كه دعا كنند. دعا كنند امام زمان هرچه سريع­تر و زودتر فرج كند و تا هرچه زودتر و سريع­تر سپاه اسلام در سراسر جهان پيروز شوند إن­شاءالله. و اما صحبتي با خانواده­ام و پدرم، اگر من شهيد شدم، هرچند كه من لياقت شهيد شدن را ندارم و گنهكارم ولي با اين حال ناراحت نباشيد. پدرجان! حلالم كن اگر از اول زندگي­ام تا به حال خلافي از من سر زده و موجب ناراحتي شما شده­ام، مرا حلال كن زيرا نمي­خواهم عاق والدين شوم.

امّا مادر بزرگم، اي مادر! از اول زندگي­ام تا به حال مي­خواستم حرفي به شما بزنم ولي خجل بودم و آن اين­كه اگر موقعي ناراحتي مي­كردم يا بلند صحبت كردم، خدا شاهد است تا چند ساعت ناراحت بودم و بعد خجالت­زده بودم كه بيايم اعتراف كنم. مادرم! حلالم كن اگر خلافي انجام مي­دادم از روي ناداني بود. مادر بزرگم به خداوندي خدا قسم كه تو را بهتر از همه دوست دارم. غير از خدا مادرم اميدوارم كه مرا حلال كني و اگر من شهيد شدم، ناراحت نباشي و گريه نكني بايد افتخار كني كه پسري در راه خدا دادي. إن­شاءالله وليم امامم است.

و امّا برادرانم! اگر من شهيد شدم، ناراحت نباشيد و افتخار كنيد. و شما را به خدا سوگند مي­دهم حلالم كنيد و من هم اگر شهيد شدم، به خدا راهي جز راه امامانم و رهبرم نرفتم و درصورت شهيد شدنم در گلستان شهداي عباس­آباد (زيارت­ور) دفن كنيد و لباس­هايم و چيزهاي ديگرم را به جبهه بفرستيد و مقدار پولي كه در بانك دارم، بين فقرا و كمك براي جبهه بدهيد. ولي بنياد شهيد بدانيد كسي فردا از فاميل يا كس ديگر يا پدرم كه اين­كار را نمي­كند نيايد بگويد چيزي به من كمك كنيد. در پايان درود برسد راه حق و آزادي.

خدايا! خدايا! تا انقلاب مهدي، خميني را نگهدار.

در ضمن هيچ كس درباره شهادتم نيايد هيچ­گونه تقاضايي داشته باشد چون تنها ولي­ام امام و وكيل­ام سپاه است.

 

 

 


زندگی نامه

اسکن زندگی نامه در قسمت تصاویر موجود می باشد