نام پدر : نعمت اله
تاریخ تولد :1346/05/01
تاریخ شهادت : 1362/01/22
محل شهادت : شمال فکه

وصیت نامه

1.    بارخدایا! قطرات خون ناقابل ما را در راه اعتلای دین مبین اسلام بپذیر. آرزو دارم در بستر بیماری نمیرم بلکه در راه خدمت به دین خدا و برای رضای خدا بجنگم و کشته شوم.

2.     من به سهم خودم به کلیه ی برادران و خواهران نصحت می کنم که همیشه به گفته های پیر جماران، این پیر خستگی ناپذیر، گوش داده و همیشه در صحنه حاضر باشند و توطئه های مزدوران آمریکایی را در نطفه خفه کنند و همیشه شعارشان قولوا لا اله الا الله تفلحوا باشد.
 
3.    نصیحت دیگر من این است که قرآن بخوانید چون حضرت محمّد (ص) فرمود "بهترین کسان شما کسی است که قرآن را بیاموزد" و به دیگرا ن یاد دهد.

4.    از برادران حزب الهی می خواهم که بعد از شهادتم اگر راهم را قبول دارند سلاحم را برگیرند و در راه از بین بردن کفر و نفاق مبارزه کنند و به موسی زمان خمینی کبیر و اسلام عزیز یاری برسانند.

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

قربان نائیجیان

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1/5/1346 آمل ـ روز عید قربان به دنیا آمد .

3- نام و شغل پدر :

نعمت الله ـ قهوه خانه

4- نام و شغل مادر:

مریم رضایی ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

7فرزند ـ فرزند پنجم بودند .

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده مذهبی و زحمت کش متولد شدندو در کنار پدر و مادر  مسائل دینی و مذهبی را آموخت .

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ــــــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان 21 آذر آمل

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

راهنمایی 22 بهمن آمل

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان ابن سینا آمل ـ اول نظری

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

در مغازه به پدر خود کمک می کرد .

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

شهید مقطع دبیرستان به جبهه اعزام شدند.

 

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ـــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادر بسیار احترام می گذاشت. با همه ی افراد خانواده بسیار صمیمی و مهربان بودند و بسیار مومن ومتواضع بود .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

محصل

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

سعید حسینی دوست ایشان

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

اعلامیه پخش می کرد.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو انجمن اسلامی بود و فعالیت می کرد .

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

11/11/61 الی 22/1/62 سپاه آمل ـ لشکر 25 کربلا

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

2ماه

4- مسئولیت در جبهه :

تیرانداز

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد :

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

22/1/62 عملیات والفجر 1 ـ شمال فکه

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

چندین سال مفقود بودند ـ 16/8/74 ـ امامزاده ابراهیم آمل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

پدر شهید : زمانی که به آمل حمله کرده بود او 15 روز در جنگل بود  در شب های سرد کشیک می داد  و سرما خورد و تب کرده وقتی آمد او را به دکتر بردیم  گفت ذات الریه گرفته است .

آخرین باری که قرار بود به جبهه برود شب اش خیلی ذوق و شوق داشت  آن شب با من خداحافظی کرد زمستان بود و هوا سرد آن شب تا صبح دور خود یک پتو کشیده بود کنار بخاری نشست و وصیت نامه خود را نوشت 3 تا یکی برای انجمن، یکی برای اتحادیه و یکی برای ما . صبح بلند شد و ساکش را گرفت و با ما خداحافظی کرد ورفت .

 

فاطمه- خواهر شهید : آن روز برادرم می رفت ما از  امامزاده ابراهیم تا محمود آباد او را بدرقه کردیم و ایشان هر جا می رفت پوتین پا می زد اندازه اش نبود انگار یک دفعه ای رشد کرد تا اینکه به کرج رفت و از آن جا زنگ زد گفت بالاخره پوتین اندازه خودم پیدا کردم . 


وصیت نامه

اسکن وصيت نامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد


زندگی نامه

اسکن زندگینامه درقسمت تصاویرموجودمی باشد