نام پدر : تقی
تاریخ تولد :1346/04/02
تاریخ شهادت : 1364/12/29
محل شهادت : فاو

وصیت نامه

. ای مردم مبارز! اگر می خواهید آزاد باشید و اگر می خواهید انسان واقعی و عبد واقعی خود خداوند سبحان باشید، اگر می خواهید در دنیا و آخرت سرافراز و سربلند و رستگار باشید دست از امام امت برندارید و مطیع فرمان او باشید  که فرمان ائمه اطهار و سرانجام همان فرمان خداست و به ندای او لبیک بگوئید تا در زمره ی رستگاران و مومنان باقی بمانید.

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

احمد نائیجی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

2/3/1346 ـ آمل

3- نام و شغل پدر :

تقی ـ کارمند شهرداری

4- نام و شغل مادر:

فاطمه نائیجی ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

5فرزند ـ فرزند چهارم بودند .

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده مذهبی و زحمت کش متولد شدند و در کنار پدر و مادر به مسائل دینی و مذهبی را اموخت.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ایشان به مکتب قرآنی آقای اسفندیاری در اسپه کلا می رفت .

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود):ــــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان حکیمی آمل

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

راهنمایی آمل ـ سقا علیزاده

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان شهید رجایی و امام خمینی ـ آمل رشته علوم تجربی

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

در کارهای کشاورزی به پدر خود کمک می کردند .

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

شهید  بعد از مقطع دبیرستان به جبهه اعزام شدند.

 

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ـــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادر بسیار احترام می گذاشت. با همه ی افراد خانواده بسیار صمیمی و مهربان بودند و به افراد پیر در محل  کمک می کردند و اگر وسیله ای داشتند با دوچرخه اش می برد .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

محصل

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ـــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ـــــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو انجمن اسلامی ، فعالیت فرهنگی در آن ، عضو پایگاه قمر بنی هاشم ، نگهبانی شبانه می دادند .

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

19/2/62 الی 24/3/62 سپاه آمل ـ لشکر 25 کربلا ـ کاشمر

28/3/62 الی 27/6/62  سپاه آمل ـ لشکر 25 کربلا

10/12/62 الی 6/3/63  سپاه آمل ـ لشکر 25 کربلا ـ مریوان

25/1/64 الی 26/4/64  سپاه آمل ـ لشکر 25 کربلا ـ مریوان

6/12/64 الی 20/12/64  سپاه آمل ـ لشکر 25 کربلا ـ فاو

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

8ماه و 19 روز

4- مسئولیت در جبهه :

به گفته خواهر تیربارچی

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :

یکبار -اصابت ترکش به سر و کتف ـ مریوان

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

29/12/64 فاو ـ اصابت ترکش خمپاره ـ والفجر 8

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

9/1/65 امامزاده ابراهیم ـ آمل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

پدر شهید : احمد زمانی که به جبهه رفته بود به ما چیزی نگفته بود او به مدرسه رفت  از مدرسه به محمود آباد رفت  کتاب های خودش را به دوستش داد و گفت به خانواده بگویید من رفتم به جبهه . من موقع ظهر آمدم خانه مادرش گفت احمد هنوز نیامده . گفتم امروز اعزامی به جبهه هست و شاید احمد رفته باشد که دوستش آمد وکتابش را به ماداد و گفت کتابهایش را به من داد و رفت به جبهه .

 

مادر شهید : ایشان برای ما تعریف کرد زمانی که در کردستان در میان کوه یک هفته در محاصره دشمن بودند  می گفت غذایی برای خوردن نداشتند و گندم می خوردند تا این که یک روز در بین گله گوسفند خودش را جابه جا کرد و به همراه گوسفندان به سنگر آمد و نجات پیدا کرد .

ربابه خواهر شهید : ایشان قبل از این که به جبهه بروند شب آخر ریش و موهای خود را اصلاح کردند و به حمام رفتند و لباس شیک پوشیدند ما به ایشا ن گفتیم چه خبر است  چرا این قدر به خودت رسیدی ؟  گفت فردا می خواهم به مهمانی بروم و امشب این لباس را پوشیدم  که شما خوب مرا ببینید . به ما در مورد رفتن به جبهه چیزی نگفته بود  که می خواهد برود فردا دوستش آمد که گفت ایشان به جبهه رفت .


وصیت نامه

اسکن وصيت نامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد