نام پدر : سیدهادی
تاریخ تولد :1346/05/03
تاریخ شهادت : 1365/07/30
محل شهادت : هفت تپه

وصیت نامه

1-    و زندگی دنیوی با آن همه وعده و وعید های دور و دراز نتوانسته بار دیگر مرا در قفس خود زندانی کند و یا ترس از آن همه سلاح های مرگبار که بر سر سربازان اسلام می بارد مرا از انجام وظیفه ام باز دارد .
2-    مادرم تو هیچ نگران نباش که فرزندت برای دفاع از اسلام و قرآن قربانی شد .
3-    از شما مردم می خواهم دعا به حال اسیران ما را فراموش نکنید زیرا برای همه دعا می شود جز برای اسیران .
4-    از خدا می خواهم همه ی ما را به راه راست هدایت بفرماید تا بتوانیم مسئولیت خون شهدا را که مسئولیت بزرگی بر گردن ما است به نحو احسن انجام دهیم .
5-    توفیق نصیبم شد که عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شوم تا پیروزی از ولایت فقیه را بر اساس آیه ی (( اطیعو الله و اطیعو الرسول و اولی المر منکم )) یکی از ارکان اساسی اسلام می باشد ، انجام داده باشم و خداوند را براین سعادت سپاس می گوییم .
6-    تنها عاملی که انقلاب ما آسیب  پذیر می سازد ، اجرا نشدن قوانین اسلامی می باشد

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

سید محمدرضا میر ابوطالبی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

13/5/1346 ـ سادات محله ـ رامسر

3- نام و شغل پدر :

سید هادی ـ روحانی

4- نام و شغل مادر:

زینب میر ابوطالبی ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

فرزند دوم

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

مذهبی - از لحاظ اقتصادی در سطح متوسط داشتند   

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

شهید دارای تحصیلات حوزوی بوده اند ، در سطح 2

شیرود محله ـ تنکابن

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ــــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ــــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

بعد از پایان دوره ابتدایی وارد حوزه شدند .

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

با پدر و مادر مهربان بودند و به آن ها علاقمند بودند و سعی در کمک کردن به آن ها داشتند .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

روحانی

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

شیرود محله ـ فعالیت انقلابی داشتند و در راهپیمایی ها شرکت می کردند .

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه : ــــــــــــ

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد : ــــــــــــ

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

بسیج

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :

یکبار ـ دیوان دره ـ چالدران

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

هفت تپه ـ 30/7/65 ـ بمباران هوایی

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

20 روز بعد از شهادت گلزار شهدای سادات شهر ـ رامسر

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

خصوصیات شهید:اهل امر به معروف ، آرام، کم سخن، تاکید بر روی حجاب ، مومن ، مهربان

پدر شهید می گوید: یک روز قبل از شهادتش ، ایشان در خط مقدم کربلای 5 بودند 17 روز در آن جا به قول رفیقش مثل باران گلوله  می بارید هیچ واهمه ای نداشتند . به آن ها مرخصی دادند که بیایند  بروند حمام  و دوباره حرکت کنند و برگردند . در خانه بودم که تلفن زنگ زد دیدم که ایشان تماس گرفتند  که سلام و احوال و گفت ما آمدیم عقب حمام برویم و برگردیم . اینجا درگیری شدید است . بعد گفت گوشی را بده به مامان ، گوشی را دادم  به مادرش ، دیدم دارند صحبت می کنند و خیلی مصر بود از مادرش که من می خواستم شهید بشوم ولی گفتند تا مادرت اجازه ندهد نمی گذاریم شما بروید. التماس عجیبی می کرد ، بعد گفتیم که از ما راضی باش  و بالاخره راه کربلا باید باز شود و گفت:« باید خون بدهیم  تا راه کربلا باز شود» به هر حال مادرش اجازه داد و گفت : من از اول راضی بودم که تو شهید بشوی و مسئله ای نداشتم . راضی هستم.


وصیت نامه

اسکن وصيت نامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد