نام پدر : سیدحسین
تاریخ تولد :1343/04/16
تاریخ شهادت : 1367/01/28
محل شهادت : فاو

وصیت نامه

*توصیه نامه شهید سید ابراهیم میرهاشمی*

 

سفارش من به شما این است که نسبت به انقلاب و رهبر عزیزمان وفادار باشید.

از روحانیون متعهد پیروی کنید.

در انجام واجبات و ترک محرمات بکوشید.

حق الناس را رعایت کنید. با قرآن مانوس باشید و نماز جمعه و جماعت را ترک نکنید.

دعاهای کمیل و توسل را هرچه باشکوه تر برگزار کنید.

و از خواهران عزیزم می خواهم که در حفظ حجاب خود کوشا باشند.

 


زندگی نامه

شهید «سيّدابراهيم هاشمي رستمي»

نام پدر: سيّدحسين

در 16 تير 1342 در «رستم­كلا»ی بهشهر به دنيا آمد. پدرش «سيّدحسين»، كشاورز بود و مادرش «ربابه»، خانه ­دار. این زوج زحمتکش، صاحب نه  فرزند بودند که «ابراهیم» پنجمین‌شان بود.

ابراهیم با پایان دوره ابتدائی، به‌خاطر شرايط اقتصادي پدر در آن زمان، ترک تحصیل کرد تا كمك‌‌حال خانواده باشد.

در بیان خلق‌وخوی او باید گفت که نسبت به والدین، مودب و مهربان بود. با دیگران نیز با گشاده‌روئی و صداقت رفتار می‌کرد.

برادرش «زمان» از تقیدات دینی وی مي‌گويد: «هيچ‌وقت دست از دعا و نيايش برنمي­داشت. در  نماز جماعت مسجدجامع رستم­كلا كه به امامت آيت ­الله ايازي اقامه مي­شد، شركت

مي­كرد.تحول فكري‌اش هم، متأثر از ایشان بود.»

در ایام انقلاب، ابراهیم در كنار كار بنّايي، در تظاهرات عليه رژيم طاغوت، توزيع اعلاميه ­ها و اطلاعيه‌هاي امام(ره) نیز، فعاليت چشم­‌گيري داشت. حتی یک بار تحت تعقیب ماموران حکومتی قرار گرفت و به خانه یکی از دوستان پناه برد.

با  شروع جنگ تحميلي، او در 29 آذر 1361 به عنوان تک‌تیرانداز راهی جبهه شد.

در 10 دی 1362 به عضویت سپاه بهشهر در آمد.

سال 1363 نیز در واحد اطلاعات ـ عملیات سپاه مریوان به ادای تکلیف پرداخت.

در سال 1364 عهده‌دار سمت مسئولیت انتظامات در واحد اطلاعات ـ عملیات سپاه بهشهر شد.

سال 1364 هم با عنوان جانشین گروهان، به مناطق عملیاتی عزیمت کرد.

در 24 فروردین 1366 در واحد تدارکات سپاه بهشهر حضور یافت.

«معصومه احمدپور» از همسرش این‌گونه می‌گوید: «شهادت را افتخار می‌دانست و دفاع از ناموس و وطن را تکلیف. به دیگران هم توصیه می‌کرد که حتی در پشت جبهه نیز، برای کمک به رزمندگان فعالیت کنید.»

و سرانجام در 67/1/28 در کسوت جانشین گروهان در گردان مهندسی ـ رزمی در فاو، به جمع یاران شهیدش پیوست؛ و «زهرا» سال‌هاست که در انتظار دیدار پدر به سر می‌برد.