نام پدر : سید صالح
تاریخ تولد :1343/07/03
تاریخ شهادت : 1365/04/12
محل شهادت : مهران

وصیت نامه

                              * وصیت نامه شهید سید اسحاق میرقاسم پور*

 

                                                          بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و درود فراوان بر محمد(ص) که دندانش در راه خدا شکسته شد و بزرگترین رنج و مصیبت و شکنجه را در راه حق تأمل نمود. سلام و درود فراوان بر آخرین ستاره فروزان آسمان ولایت و امامت حضرت مهدی(عج) که با ظهور خود در بدترین شرایط که اکثر مردم در خواب غفلت فرو رفته و به همدیگر ترحم نمی کنند، آستین مبارکشان را بالا زده و مظلومان و محرومان را از چنگال ظالمان و ثروتمندان مغرور نجات خواهد داد. سلام و درود بی کران بر فرزند زهرا، حسین ثارالله که با شجاعت و فداکاری خود هم جنایت کاران را رسوا نمود و هم اسلام را که می رفت به وسیله حکومت های فاسد به فراموشی سپرده شود، با قیام خونین خود آبیاری کند و حیاتی تازه به اسلام عزیز ببخشد.

 و اما خطاب من به تو ای پدر و مادر عزیز و ------ امیدوارم به بزرگی خود مرا عفو نمایید که بسیار زحمت های فراوانی برایم متحمل شدید. امیدوارم به وصیتم عمل نمایید و در شهادتم گریه و زاری نکنید و اما خطابم به شما ای خواهران و برادرانم، مبادا خدای ناکرده دست از امام و اسلام بردارید. از خط امام منحرف نشوید که باعث به هلاکت -------------------------- به شما امت حزب الله که دست از حمایت امام بر ندارید. کاملاً برای خط اسلام خدمت کنید و کوشا باشید، زیرا زیر سایه الله و اسلام است که می توانیم در مسیر زندگی مان موفق باشیم و اما خطاب من به شما برادران انجمن شورای اسلامی و گروه مقاومت، مبادا نگهبانی های شب فراموش گردد. خدمت به اسلام و قرآن هر چه بهتر و بیشتر و منسجم تر انجام وظیفه نمایید.

 و تأکیدم به شما ----- این است که نماز جمعه و جماعات و دعای ---- و کمیل و توسل را هر چه باشکوه تر و همیشگی انجام دهید.

 و خواهران محترم را به حجاب صد در صد اسلامی توصیه کنید، چرا چون یکی از هدف های مهم اسلام و ----- بودن همین حفظ حجاب می باشد. امیدوارم خداوند همه ما را در راه حفظ خون شهدا مؤید و موفق بفرماید. باز هم تأکید می کنم که نگهبانی شب فراموش نگردد.

و برادران محله مان را جذب کنید، جهت خدمت این پست مهم که اجر الهی بسیاری دارد. خداوند انشاءالله شهدای ما را با شهدای کربلای حسین(ع) محشور بفرماید.

                                                                  «و من الله التوفیق»

                                                             «سیداسحاق میرقاسم پور»

**************************************************


زندگی نامه

شهید «سید اسحاق میرقاسم‌پور»

نام پدر: سید صالح

پاییز سال 1343 به سومین طلوع خود رسیده بود که با قدومش، بهاری زودهنگام را به کاشانه «صالح و آمنه‌خاتون» به ارمغان آورد؛ نورسیده‌ای از ذریه سادات، با نام «اسحاق» که کودکانه‌هایش در روستای «احمدکلا» از توابع «پازوار» بابلسر خاطره شد.

اسحاق در هفت سالگی به  دبستان «بهار آزادی» زادگاهش راه یافت. سپس با گذر از دوره راهنمایی، تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم اقتصاد اجتماعی در دبیرستان شهید «قلی‌تبار» بابلسر ادامه داد.

او که پسر ارشد خانواده بود، در ادب و اخلاق نیز، الگو بود. علاوه بر آن، در اغلب امور، راهنمای دیگر برادرانش بود و نسبت به آنان، احساس مسئولیت‌پذیری بالایی داشت.

اوقات فراغتش نیز اکثر اوقات، به کار در مزارع کشاورزی جهت کمک به خانواده سپری می‌شد.

او برخلاف سن کمش در روزهای انقلاب، هم‌پای دیگر انقلابیون ندای آزادی سر داد و خواستار براندازی حکومت جور شد. گذشته از آن، به جهت بهره‌مندی از درک واقع‌بینانه نسبت به اهداف این نهضت اسلامی، همواره سعی در بیداری اذهان عمومی داشت. حتی در مقابل تحرکات عناصر ضد انقلاب، با تشکیل مناظره، به ارشاد آنان می‌پرداخت تا به حقیقت انقلاب پی ببرند.

با ظهور انقلاب و شکل‌گیری انجمن اسلامی و بسیج، اسحاق فعالیت‌هایش را در این راستا تحقق بخشید.

او به عنوان اولین مسئول پایگاه بسیج زادگاهش، نقش موثری در ایجاد یک بستر مناسب فرهنگی، و مشارکت نیروهای انقلابی ایفا می‌کرد.

«قربان آقایی» از دوستش این‌گونه روایت می‌کند: «او با اخلاق خوبش، جوانان را در جهت ثبت‌نام در بسیج تشویق می‌کرد. علاوه بر آن، برای اولین بار گروه سرود و کلاس‌های تئاتر را در محل دایر کرد.»

«علی عزیزی» نیز در باب دوست دیرینش می‌گوید: «از بنیان‌گذاران اجرای مراسم دعای توسل و کمیل در مسجد بود. او جوانان را به شرکت فعال در نماز جماعت تشویق می‌کرد. ما را نیز همواره به ادای نماز اول وقت فرا می‌خواند.»

هم‌زمان با آغازین روزهای جنگ تحمیلی، اسحاق در 16/6/1361 با پوشیدن جامه بسیجی، رهسپار مناطق نبرد شد و در واحد زرهی مشغول انجام وظیفه کرد.

در سال 1362 نیز، در واحد پرسنلی سپاه سنندج به ادای تکلیف پرداخت.

در 4/2/1365 به عضویت سپاه در آمد و مجدد، با همراهی گردان زرهی راهی جبهه نبرد با دشمن شد.

و سرانجام، او در 12 تیر 1365 در منطقه مهران به خیل هم‌سنگران شهیدش پیوست. محوطه مسجد «ولی‌عصر» احمدکلا، نشانی این روزهای اسحاق است.