نام پدر : ابراهیم
تاریخ تولد :1333/12/19
تاریخ شهادت : 1365/12/21
محل شهادت :

وصیت نامه

                                *وصیتنامه شهید موسی محسنی*

                                                بسم الله الرحمن الرحیم

از سنگر خون طلایه داران رفتند                             بر قافله بان بگو سواران رفتند

از قله ایثار و شرف، دیده وران                               دلسوختگان، سینه سر خان رفتند

با درود و سلام به آقا امام زمان (عج) و نائب بر حقش رهبر کبیر انقلاب امام خمینی و یاران وفادارش از جمله آقای خامنه ای و رفسنجانی و آیت الله مشکینی و با درود و سلام به امت قهرمان و شهیدپرور و خانواده های شهدا و روحانیت مسئول و مبارز و آگاه و در خط امام خصوصاً حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا نور مفیدی نماینده محترم امام در منطقه گرگان که امید حزب الله در مازندران می باشد امت شهید پرور خصوصاً جوانان عزیز حزب الله در طول تاریخ حق و باطل همیشه در ستیز بوده اند و سرانجام حق بر باطل پیروز خواهد شد و باطل رفتنی است و این وعده قرآن است و انسانهای زیادی آمدند و رفتند ولی مسئله مهم این است که ما در کدام جبهه قرار داریم جبهه حق یا جبهه باطل و چه سعادتمندند کسانی که جبهه حق را انتخاب کردند و آگاهانه و مردانه و ایثارگرانه در برابر باطل ایستادگی کردند و جان خویش را در این راه نثار اسلام و انقلاب کردند و بعد از صدر اسلام انقلاب ما اولین انقلاب اسلامی است که با این ویژگی و رهبری به پیروزی رسید و اسلام و مسلمین را در جهان آبرومند و سرافراز کرد و باید تا سر حد جان حافظ و قدردان این انقلاب و رهبری باشیم که متوجه باشیم که چگونه انقلاب اسلامی منحرف و یا شکست می خورد و غیر اسلامی را مطالعه و بررسی کنیم تا علتهای پیروزی و شکست مشخص شود و ما بتوانیم از این تجربه تاریخ انقلاب اسلامی را تداوم بخشیم و بدست صاحب اصلی آن حضرت مهدی (عج) برسانیم و چند مسئله مهم را باید برای تداوم انقلاب اسلامی توجه داشته باشیم 1- انقلاب اسلامی بودن انقلاب حفظ شود. 2- ایمان و تقوا 3- شناخت و آگاهی 4- رهبری 5- وحدت 6- دانشگاه و تخصص. که شرح مفصل آن در جزوه ایی که نوشته ام آمده است. فقط چند مسئله مهم و ضروری را متذکر می شوم جهاد فی سبیل الله اهمیت جهاد را از زبان مولای متقیان علی (ع) بشنوید همه چیز شما در گرو این شمشیر است بهشت زیر سایه شمشیر است. جهاد دری از درهای بهشت است که بروی بندگان خاص خدا باز می شود. و لباس تقوا است هزار بار در میدان مبارزه در خاک و خون غلطیدن بهتر از آن است که در بستر مرگ مثل پیرزنان بمیریم. رهبر انقلاب می فرماید جنگ جنگ است عزت و شرف ما در گرو همین جنگ است و مجاهد در نزد خدا بسیار ارزشمند و افضل از دیگران است و ذلیل ترین جامعه و بدبخت ترین مردم کسانی هستند که از جهاد بترسند و به جبهه نروند و با دشمنان خدا نجنگند روزی که ما از جنگ و جهاد خسته و یا سست و یا از دشمنان بترسیم به یقین روز شکست انقلاب اسلامی است و همه چیز ما، حیثیت و عرف و ناموسی ما از بین می رود ما باید مثل امام حسین (ع) در تمام جبهه های داخلی و خارجی در برابر دشمن مردانه و ایثارگرانه و آگاهانه ایستادگی کنیم و تا آخرین قطره خون از اسلام و انقلاب اسلامی دفاع کنیم. و اگر کسی از جنگ و جهاد می ترسد علت این است که شهادت برایش حل نشده است و اگر کسی مسئله شهادت برایش حل شده باشد هیچ وقت از جبهه و جهاد نمی هراسد و بقول امام بزرگوار در قاموس شهادت واژه وحشت معنی ندارد و ما باید شهادت را بالاترین سعادت و افتخار بدانیم. شناخت و آگاهی کسی که آگاه به مسائل زمانی باشد دچار اشتباه نخواهد شد امام علی (ع) بدرستیکه از فقر امت ترس ندارم بلکه از جهالت آنها می ترسم رسول اکرم (ص) بعد از تقوی شناخت و آگاهی مهم ترین نقش را در تداوم انقلاب دارد و یکی از علتهای مهمی که اسلام نتوانست به طور وسیع در جهان تحقق پیدا کند عدم شناخت مسلمین از مسائل اسلامی و حیله ها و نیرنگهای دشمن بوده است و باید توجه داشته باشیم که اسلام همیشه از جبهه داخلی شکست خورده است بوسیله زاهدان احمق و دوستان ناآگاه و منافقین زیرک که همیشه آن دو قشر آلت دست منافقین زیرک بوده اند که نمونه آنرا در حکومت علی (ع) مشاهده می کنیم ما باید روحانیت مسئول و مبارز و آگاه خط امام را شناسائی و پشت سر آنها حرکت کنیم و بازوان قوی برای آنها باشیم به عقیده من همانطور که اسلام بوسیله روحانیت مسئول و مبارز و آگاه باقی ماند و انقلاب اسلامی پیروز شده اگر خدای نخواسته بخواهد منحرف و یا شکست بخورد باز بدست چند دسته روحانی می باشد برای پیشگیری از این امر بسیار مهم وظیفه رهبری و حوزه های علمیه خصوصاً قم و روحانیت مسئول و مبارز و آگاه در خط امام می باشد که تشکیلاتی بسیار قوی و منظم داشته باشند تا متوجه مسائل و جریانهای انحرافی باشند و وظیفه دارند آنها را ارشاد و نصیحت کنند و اگر موثر واقع نشد از این لباس مقدس توبه و پاکسازی کنند و مسائل را برای مردم بازگو کنند. تا جایی که تضعیف انقلاب و روحانیت نباشد، چند کلام به برادران سپاه و بسیج اسلام و آقا امام زمان (عج) و رهبر کبیر انقلاب و جهاد اسلام به شما افتخار می کند که این خود بزرگترین سعادت است زیرا که بعد از روحانیت خار چشم دشمنان می باشید و کفر جهانی از حرکت شما بوحشت افتاده و به زانو در آمده است و بسیج بزرگترین خدمت را به انقلاب و جنگ کرده است و اگر برادران بسیج نبودند خدا می داند چه بلائی بر سر انقلاب می آوردند خدا لعنت کند کسانی را که با برادران بسیج مخالفت می کنند سپاه باید به بسیج اهمیت بیشتری بدهد و از امکانات و نیرو بیشتر به آنها رسیدگی کند و به آنها بها و میدان بیشتری بدهد، امت شهیدپرور و خصوصاً مردم و جوانان عزیز حزب الله و انجمنهای اسلامی و روحانیت مسئول و مبارز و آگاه مازندران باید توجه داشته باشید که اگر حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا نور مفیدی نماینده تام الاختیار امام در منطقه گرگان و حومه تضعیف شود خط امام و انقلاب و حزب الله ضربه می خورد و هرکس با او مخالفت کند چه آگاهانه و یا ناآگاهانه به هر صورت که باشد با جوسازی و شایعه پراکنی و تهمت و دروغ او را تضعیف کنند خدمت به دشمنان و ضد انقلاب و آمریکا کرده اند در این زمینه خیلی بیدار و هوشیار باشید و گول فرصت طلبان و منافقین زیرک و دوستان ناآگاه و تفرقه افکن را نخورید.

پدر و مادر بسیار عزیزم می دانم از دست دادن فرزند مشکل است و همسرم درک می کنم از دست دادن شوهر سخت است. ولی چون در راه اسلام و قرآن بود برایتان آسان می شود. در این مسئله از خدا کمک بخواهید، تا صبور و بردبار باشید. برادران و خواهران و بستگانم باید افتخار کنید که من در راه انقلاب و اسلام بودم و به خاطر آنها جان خود را نثار انقلاب و اسلام کردم و این بالاترین افتخار و سعادت برای شما است نمی گویم گریه نکنید بلکه طوری گریه کنید که دشمنان خوشحال نشوند و خنده شما تیری است بر قلب دشمنان همسر باوفایم تو باید چگونه زندگی کردن خصوصاً تربیت فرزند را از فاطمه (س) و چگونه مبارزه کردن و مقاومت و صبر را از زینب (س) درس بگیری و عمل کنی. فرزندان مرا از کودکی به سپاه و بسیج و انجمن های اسلامی بفرست تا روحیه ایثارگری و شهادت طلبی و دلاوری و جنگجوئی و فرهنگ اسلامی در آنها زنده شود و برای همیشه باقی بماند و از طرف من به آنها بگو یک پاسدار واقعی برای اسلام و انقلاب اسلامی باشند بعد از مرگ من فرصت طلبان کاسه داغتر از آش نباشند و در پایان سفارشی به مردم کیاکلا خصوصاً انجمنهای اسلامی و جوانان حزب الله دارم، که قدر صمصام طور را بدانید که او انسانی وارسته و کاملاً در خط امام می باشد. و از او بیشتر در کارها استفاده کنید و در تمام کارها با او مشورت کنید. بقول امام پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به این مملکت آسیبی نرسد مرا در سید ملال دفن کنید. والسلام

                                                                     خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار- موسی محسنی


زندگی نامه

موسی' محسنی در نوزدهم اسفند سال 1333 از پدری به نام ((ابراهیم)) و مادری به نام (( سیده سادات هاشمی)) در یک خانواده ای مذهبی در قائم شهر چشم به هستی گشود. او ششمین فرزند خانواده بود. ابراهیم، پدر موسی' با توجه به سوادی که داشت، در پرورش فرزندش تمام سعی وتلاشش را کردوقبل از رفتن به مدرسه، از طریق کلاس های قرآنی، قرائت قرآن را به او آموخت.
وی دوره ی ابتدایی را در روستای کفشگر کلای قائم شهر با موفقیت به پایان رساند وبرای ادامه ی تحصیلات به مدرسه ی راهنمایی (( شهناز سابق )) رفت واین دوره را با سربلندی سپری کرد. دبیرستان را در مدرسه ی امیرکبیر ادامه داد. موسی' در تمام طول تحصیل شاگردی درس خوان وموفق بود و شاگرد اوّلی کلاس را ازآن خود می کرد.
پدرش می گوید:(( موسی پسری آرام، صبور، معاشرتی ودرس خوان بود که قبل از رفتن به مدرسه قرآن و نماز را آموخت و در هنگام تحصیل، پس از ورود به خانه و انجام واجبات، بلافاصله تکالیف درسی را انجام می داد. )) وی از طریق پدر و روحانیون و افرادمذهبی که به خانه ی آن ها رفت و آمد می کردند با حضرت امام آشنا شد.
موسی پس از شناخت حضرت امام (ره)، شیفته و ذوب در افکار واندیشه های آن رهبر فقیه و پیرو واقعی ولایت فقیه شد وهمین مسأ له موجب آن گشت که در راهپیمایی ها و تظاهرات قبل از انفلاب شرکت کند. در دوران خدمت سربازی در نیروی هوایی تهران بر اثر تبلیغات وپخش اعلامیه های حضرت امام با افسر پادگان گلاویز شد وتحت پیگرد نیروهای ساواک قرار گرفت و دستگیرو زندانی شد. امّا این زندان ها و زدوخوردها او را از ادامه ی فعالیت باز نداشت وپس از پایان خدمت، فعالیت هایش را در سطح شهر بیشتر کرد تا انقلاب به پیروزی رسید.
وی حقوق دیگران را رعایت وتا جایی که می توانست، هر آنچه داشت در راه خدا اهدا می کرد. همیشه مردم را از خود راضی نگه می داشت. واگر چیزی برای اهدا نداشت، به گونه ای دیگر به مردم در حل مشکلات شان کمک می رساند.
وی پس ازاخذ مدرک دیپلم در جلسات قرآن وسایر فعالیت های مذهبی، اجتماعی شرکت می کرد. او به رشته ی پزشکی علاقه داشت و تصمیم گرفت پس از اخذ مدرک دیپلم به خارج برود ودر رشته پزشکی تحصیل کند، اما با شروع نهضت اسلامی ایران منصرف شد.
موسی محسنی پس از پیروزی انقلاب و تشکیل سپاه، عضو رسمی این نهاد مقدس شد و لباس سبز سپاه را آذین تن کرد و فعالیت های انقلابی اش را بیش از گذشته نمود. در همین زمان بود که به فکر تحصیل افتاد و برای کسب علوم و معارف دینی در حوزه ی علمیه قم ثبت نام کرد. او مدتی در حوزه به تحصیل ادامه داد اما با شروع جنگ تحمیلی برای اولین بار در سن 26 سالگی به جبهه اعزام شد.
وی در همان سال 59 قبل از رفتن به جبهه، سنّت رسول خدا اجرا و با دختری از خانواده ای مذهبی ومتدین به نام ((محرم بانو ابراهیمی)) که ازخانواده ی شهدا بود، ازدواج کرد و بعد از آن به جبهه رفت. او مدتی در دادگاه انقلاب اسلامی مشغول به کار شد. در طول این مدت در اشاعه ی فرهنگ دینی از طریق برگزاری کلاس های عقیدتی، سیاسی فعال بود. توجه  عمیق به قشر محروم از ویژگی خاص موسی به شمار می آید وبه همین دلیل مورد علاقه ی مردم جویبار وکیا کلا قرار داشت. آموزش نظامی نیروها، مربی گری عقیدتی، سیاسی، آماده کردن نیروها برای اعزام به جبهه و گاهی اوقات فرماندهی این نیروها در جبهه از نمونه فعالیت های موسی در جبهه وپشت جبهه است.
انگیزه ی او به جبهه، اسلام، فرمان امام خمینی و عشق به شهادت بود و می گفت:(( نباید جبهه را خالی گذاشت. باید برویم کمک کنیم ونگذاریم بیگانگان به کشورمان بیایند. باید وطن پرست باشیم وباید جبهه را حفظ کنیم. ))
برادرش،عبدالله می گوید:(( موسی فردی ساکت، خوش رفتار،  منظّم، مودب و مهربان بود؛ اما حضور او در جبهه، او را به فردی بسیار فعال و پرجنب و جوش تبدیل کرد. بسیار مقیّد به نماز اول وقت، روزه و احکام شرعی بود و بیشتر وقتش را در مسجد ویا رفت و آمد با مستضعفین می گذراند. کتاب های دینی و مذهبی در مورد ائمه و نهج البلاغه،و نیز کتاب های آیة ا... مطهری و بهشتی را مطالعه می کرد. ))
موسی محسنی از روحانیون متعهد ومقید حمایت می کرد برای آنها احترام خاصی قائل و معتقد بود که اسلام بدون روحانیت و روحانیت منهای مقید به ولایت و عمل همانند غذای لذیذ بدون نمک است. لذا از روحانیونی که عمل و رفتارشان با گفتارشان یکی نبود، خوشش نمی آمد.
او از مخالفین نظام و منافقین منزجر بود و در برخورد با آنان می گفت:(( اول باید با گفتارو منطق با آنها صحبت کرد و آن ها را هدایت و ارشاد نمود. اگر نپذیرفتند و لجاجت کردند، باید با عمل با آنها برخورد کرد. ))
وی که از بنیان گذاران سپاه قائم شهر بود، داوطلبانه در مناطق عملیاتی مختلف حضور می یافت ودرعملیات های فتح المبین، والفجر6، والفجر8، کربلای5 و ...حضور یافت ومسئولیت هایی چون فرمانده گروهان، جانشین گردان ضد زره حضرت علی اصغر از لشکر 20 کربلا، معاون و جانشین گردان حمزه سیدالشهداء، جانشین گردان امام محمد باقر(ع) در فاو و شلمچه را عهده دار بود. او چندین بار از نواحی مختلف بدن مجروح شد و پس از بهبودی نسبی سریع به منطقه باز می گشت.
حاج اصغر صادق نژاد دوست و همرزم شهید می گوید:
((از گروهان ما کمترازیک دسته سالم مانده و بقیه مجروح یا شهید شده بودند. نیروهای دشمن با حمایت تانک ها به خاکریز ما نزدیک تر می شدند. در حالی که دشمن، با تمام توان به سوی ما آتش می ریخت و بچه ها شهادتین خود را می خواندند و با یکدیگر وداع می کردند، سردار شهید موسی محسنی از عقبه به سوی ما آمدد و رو به من کرد و گفت: ((حاجی چه خبر؟ )) من که قلبم مالامال از داغ شهادت بچه ها بود، گفتم: ((موسی' جان! جوجه ها همه پر کشیدند. همین چند نفر بیشتر نیستیم.)) هنوز صحبتم تمام نشده بود که شهید محسنی با صدای رسا فریاد زد: ((الله اکبر، الله اکبر)) وبه طرف خاکریز حرکت کرد. همه ی بچه ها بدون واهمه وتعلّل همراه او با نغمه ی ((الله اکبر)) به سوی خاکریز رفتند وبا درایت نظامی و روح معنوی شهید و با تعداد نیرویی کمتراز یک دسته تا رسیدن نیروهای کمکی، بیش از 2ساعت در مقابل یک گردان ویژه دشمن که توسط تانک حمایت می شد، مقاومت کردند و مانع از شکسته شدن خط شدند. ))
طاهره، خواهر شهید می گوید: (( همیشه موسی' به ما سفارش می کرد که همانند حضرت زینب باشید. به دنبال مادّیات زندگی دنیوی نباشید. اگر می خواهید در راه خدا کمک کنید، هنگام شب این کاار را انجام دهید تا کسی از کار شما مطلع نشود. ))
وی وصیت نامه ای از خود به یادگار گذاشت که نکات بسیار زیبا و جالبی دارد. در بخشی از آن آمده است:
((در مورد انقلاب اسلامی باید به چند نکته توجه شود: 1) اسلامی بودن انقلاب حفظ شود. 2) ایمان و تقوا 3) شناخت و آگاهی 4) رهبری 5) وحدت 6) دانشگاه تخصصی . ))
ودر بخش دیگری آمده است: (( ما باید روحانیت مسوول و مبارزو آگاه در خط امام را شناسایی و پشت سر آن ها حرکت کنیم و بازوان قوی برای آن ها باشیم. ))
سرانجام سردار شهید موسی محسنی در عملیات کربلای 5 شرکت کرد ودر 21/12/65 در این عملیات غرور آفرین در خاک کربلای ایران یعنی شلمچه بر اثر اصابت تیرمستقیم تانک شهد شیرین شهادت را نوشید و به لقای حق شتافت. دراین حادثه اسفناک و غم بار، بدن شهید متلاشی شد و لباس وپلاک او پس از 8 سال مفقودیت، به خانواده اش تحویل و توسط مردم ولایت مدار قائم شهر تشییع ودر گلزار (( سید ملال )) قائم شهر به خاک سپرده شد.
ازاین شهید گرانقدر دو فرزند به نام های ((مصطفی)) و (( سلمان)) به یادگار مانده است.