نام پدر : رحمت اله
تاریخ تولد :1348/12/01
تاریخ شهادت : 1365/04/01
محل شهادت : رودخانه مهران

وصیت نامه

1.    بار خدایا! ترا شکر می کنم که در این عصر و زمان که زمین پر از فساد و تباهی است مرا به آن راهی هدایت کردی که خودت امر فرمودی و به راهی مرا کشاندی که رسولانت به خلق توصیه فرمودند.

2.    بار خدایا! ترا سپاس می کنم که به من مقام شهادت ارزانی داشته ای، با آن که لیاقت آن مقام را نداشتم.

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

یوسف مهدوی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1/12/1348- دابو دشت آمل

3- نام و شغل پدر :

رحمت الله ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

طاهره ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

5فرزند ـ فرزند دوم بودند .

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده ای مذهبی و زحمت کش متولد شدند و در کنار پدر و مادر  مسائل دینی و مذهبی را آموخت.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ـــــــــــــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان آمل روستای بانصرکلا

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

راهنمایی شهید اندرزگو ـ روستای رئیس آباد  آمل

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان شهید لسانی ـ آمل

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

در کارهای کشاورزی به پدر خود کمک می کردند .

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

شهید مقطع دبیرستان به جبهه اعزام شدند.

 

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ـــــــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادر بسیار احترام می گذاشت. با همه ی افراد خانواده بسیار صمیمی و مهربان بودند .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

محصل

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ـــــــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ـــــــــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

در مسجد و پایگاه بسیج محل فعال بود .

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

سال 64 به مدت 3 ماه ـ سپاه آمل ـ لشکر 25 کربلا ـ اهواز

سال 65 مدت 2 ماه  سپاه آمل ـ لشکر 25 کربلا ـ مریوان 

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

5ماه

4- مسئولیت در جبهه : ـــــــــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

1/4/65 ت مهران ـ اصابت تیر مستقیم و غرق شدن در آب

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

14/4/65 ـ گلزار شهدای روستای بانصرکلا آمل ـ آرامگاه صادق

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

پدر شهید : وقتی از گهرباران آمده بود رفت به خانه، مادرش را که دید سراغ من را گرفت و مادرش گفت پدرت سرزمین نشاء است  و نشاء می کند ایشان با همان لباس بسیجی به سرزمین آمد ولی چون من پشتم به ایشان بود متوجه ایشان نبودم  یک لحظه دیدم او دارد بند پوتینش را باز می کند بلند شدم تا به استقبالش بروم دیدم نمی گذارد و گفت شما حرکت نکن  و شلوار خود را تا زد و آمد داخل زمین . آمد پیشم و با هم روبوسی کردیم.

زمانی که از جبهه به مرخصی آمده بود  چند روزی بود که آمد و می خواست برود مادرش گفت تو تازه آمدی الان نرو ایشان قبل نمی کرد . مادرش به من گفت شما بگو . وقتی به ایشان گفتم کمی باش و الان نرو گفتند:« رفیق هایم درچالوس منتظر من هستند  و فردا می خواهیم برویم .» به من گفت:« یادتان هست برای ما از عاشورا و امام حسین  صحبت می کردید  من دارم  شما را الگوی خودم قرار می دهم و من می دانم که مخالفت از جانب شما نیست و از مادر است. اگر شما اجازه ندهید من نمی روم اما در روز قیامت  امام حسین و حضرت زهرا سوال کردند  من حواله می دهم به شما که شما مقصر بودید  من دارم راه کربلا را ادامه می دهم»  من دیدم او حرف هایش درست است رضایت دادم و رفت.

به یاد دارم که داخل خانه نشسته بودیم صدای ترانه ای از بیرون آمد و ایشان  آمد و گفت اولین گامی که انسان به طرف شیطان کشیده می شود  و از خداوند دور می شود همین آهنگ های مبتذل هستند  این آهنگ ها کم کم ذهن آدم را خراب می کند و از خدا می کند . این مطلب را همیشه یادم هست.


وصیت نامه

اسکن وصيت نامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد