رمضان تیموری همرزم شهید:
شهید عباس مهدوی از شهدایی بودند که زندگی معنوی و بسیار خوبی داشتند لیکن از کودکی ایمان در چهره ایشان نمایان بود و از همان کودکی به اندازه وسع خود عبادت و بندگی خدا را انجام می داد تا جائیکه در دوران متوسطه از عناصر فعال در انجمن اسلامی بود و در مطالعه کتب مذهبی به ویژه کتب شهید مطهری زبانزد بود. یکی از خاطرات زیبایش که هنوز در ذهن ها مانده این است که زمانیکه ایشان در جبهه های جنگ حضور داشتند مبلغ پولی را که دریافت می کردند داخل پاکت می گذاشتند و به آدرس پایگاه محل برای استفاده و خرج پایگاه هدیه می کرد. و زمانی هم که به ایشان پیشنهاد شد که عضو شورای پایگاه شوند با لبخندی زیبا گفت: من فقط بایدکتاب بخوانم. کتاب، دیگر چیزی نمی خواهم.
برادر شهید (حاج مهدی مهدوی): ایشان به درس و تحصیل علاقه ی وافری داشتند. کتابخانه ی عظیمی داشتند که هر کس مشاهده می کرد فکر می کرد که ایشان روحانی ای با درجه ی اجتهاد هستند. اوقات بیکاری خود را بیهوده هدر نمی داد و صرف تحقیق در مورد ادیان، قرآن، نهج البلاغه و فقه می کردند و وصیت کردند که این کتابها به آستان قدس رضوی و دانشگاه تهران اهدا شود که پس از شهادتشان به این وصیتشان عمل شد.
برادر شهید (محمداسماعیل مهدوی یخکشی):
خاطره ام مربوط به زمانی است که من در دوران دبیرستان بودم.ما اتاقهایمان کنار هم بود طوری که اتاقمان با دری به هم ربط داشتند. من بارها برایم پیش آمده بود که ساعاتی پس از نیمه های شب بیدار می شدم و می دیدم که چراغ اتاق برادرم عباس روشن است. من از روی کنجکاوی از بالای در اتاق به او نگاه می کردم و او را گاهی در حال نماز، گاهی در حال خواندن قرآن و گاهی در حال مطالعه می دیدم. عباس برادری پاک نیت و با خلوص بود که من هیچ وقت او را از یاد نمی برم. همیشه برای او دلتنگم.