نام پدر : علی
تاریخ تولد :1345/04/05
تاریخ شهادت : 1361/08/16
محل شهادت : موسیان

وصیت نامه

1-    انسان مسئول باید تصمیم نهایی خود را بگیرد یا درجه شهادت یا ذلت خواری یکی از این دو راه را باید قبول نماید .
2-    ای مردم متعهد و مسلمان بدانید ما فقط به خاطر خاک نمی جنگیم ما به خاطر اسلا عزیز می جنگیم .
3-    .. ما حا ضریم جان خود را فدا کنیم تا اسلا عزیزمان زنده بماند .
4-    ای مردم بدانید شمشیر پیروزی نمی آورد بلکه خون پیروزی می آورد .
5-    جامعه اسلامی می خواهد اصلاح شود فقط به خون احتیاج دارد هر چکه خونی که به زمین می افتد پیروزی اسلام نزدیک و نزدیک تر می شود .
6-    ... به شما مژده می دهم که شهید در نزد خدا مقام نهفته ای دارد .
7-    از خواهرانم می خواهم زینب وار در صحنه حاضر شوید و هرگونه توطئه را زود در نطفه خفه سازید.
8-    ... از شما یک چیز می خواهم و آن هم حجاب اسلامی می باشد که باید رعایت نمائید .

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

موسی منصوری

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

5/4/1345 ـ مازون بن سفلی ـ تنکابن

3- نام و شغل پدر :

علی ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

گلناز ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

9فرزند ـ دومین

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

مذهبی ـ از لحاظ اقتصادی در سطح متوسط داشتند.  

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ــــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

ولی آباد ـ تنکابن

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

تنکابن

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

اقتصاد ـ تنکابن

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

سال دوم دبیرستان بودند که درس رارها کرده و به جبهه رفتند و شهید شدند .

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادر علاقمند بودند و با آن ها به نیکی رفتار می کردند و مهربان بود .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

تنکابن ـ شعارنویسی بر علیه رزیم شاهنشاهی

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

در تشکیل پایگاه حضور داشتند و عضو فعال پایگاه بودند . گشت شبانه

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

9/3/61 ـ 16/8/61-  ایلام

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

حدود 6ماه

4- مسئولیت در جبهه :

بسیج ـ تک تیرانداز

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

موسیان ـ 61/8/16 ـ عملیات محرم ـ اصابت ترکش به سر و بدن

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

22/9/61 ـ گلزار شهدای مازو بن ـ تنکابن

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

شهید صادق، با ادب ، صبور، باگذشت، با حجب و حیا ، کم توقع، خوش اخلاق ، ساده زیست، پیرو ولایت فقیه بود.

بهمن منصوری - همرزم شهید : یک روز برای شناسایی وارد خاک عراق شدیم ایشان جزء اعضای تیم ما نبودند بعد از 20 دقیقه راهپیمایی متوجه شدیم کسی ما را تعقیب می کند همگی سنگر گرفتیم ، دیدیم ایشان پشت سر ما حرکت می کند ، فرمانده از ایشان سوال نمود چه کسی به شما اجازه داده حرکت کنید و پشت سر ما بیایی ؟  در جواب گفتند : این ها همه هم محلی های من هستند که اگر من همراه این ها نباشم ممکن است اتفاقی برای شان رخ دهد که باعث نگرانی من بشود ، ولی وقتی من با ایشان باشم هر اتفاقی بیفتد برای همه ما اتفاق می افتد .

مادر شهید می گوید: روزی داخل باغ  در حال کاشت بودم که ناگهان پای من گرفت و همان جا نشستم و نمی توانستم بلند شوم و در این هنگام موسی به طرف من آمد و زیر بغل من را گرفت ، باز هم نتوانستم بلند شوم ولی پسرم  من را روی دوشش گذاشت و تا خانه برد.


وصیت نامه

اسکن وصيت نامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد