نام پدر : سید محمود
تاریخ تولد :1334/10/12
تاریخ شهادت : 1365/01/03
محل شهادت : فاو

وصیت نامه

*توصیه نامه شهید سیدعبدالله ملکوتی*

 

به شما عزیزان توصیه می کنم که تا پای جان تابع و پشتیبان ولایت فقیه باشید. در دفاع از میهن خود از هیچ چیز دریغ نکنید که دفاع از میهن دفاع از ناموس است. ساده زیست باشید و از تجملات دوری کنید تا دنیا شما را درخود غرق نکند و فریبتان ندهد. دنباله رو روحانیت متعهد باشید تا از صراط مستقیم خارج نشوید و به گمراهی نرسید.از خواهرانم تقاضا دارم که حجاب خود را به نحو احسن رعایت کنند تا شرمنده خون شهدا نباشند.


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

سید عبدالله ملکوتی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

12/10/1334 آمل (روز تولد حضرت فاطمه(س) به دنیا آمدند)

3- نام و شغل پدر :

سید محمود، آزاد

4- نام و شغل مادر:

حوا عظیمی، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

سه فرزند، فرزند اول

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

ایشان در یک خانواده مذهبی و متدین در سال 34 در آمل مصادف با سالروز تولد حضرت فاطمه(س) متولد شدند. ایشان دوران تحصیلی خود را تا مقطع دبیرستان به خوبی پشت سر گذاشتند و در سال 62 ازدواج کردند و حاصل این ازدواج یک فرزند دختر بود، فرزند ایشان یک سال و نیم بودند که ایشان به صورت داوطلبانه به جبهه اعزام شدند و به شهادت رسیدند.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ــــــــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

مدرسه طالقانی آمل

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

مدرسه معتمدی آمل

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان امام(ره) آمل

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

کار کشاورزی

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ــــــــــــــ

 

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ــــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

متاهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :

شمسیه صادقی حسنی، 1362

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

یک فرزند. سیده فاطمه

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

ایشان با همه افراد خانواده بسیار مهربان و خوش رفتار بودند و به همه احترام می گذاشتند و به خواهر خود فتانه بسیار علاقمند بودند. خواهرشان می گوید: همیشه با هم بودیم و هر چه داشتیم با هم می خوردیم خیلی به من وابسته بودند و بدون من جایی نمی رفتند.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

کارمند

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :

فرمانداری (به گفته خانواده در فروشگاه اسلامی کار می کردند)

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:

مسئول کمیته

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ــــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ــــــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

در پایگاه فعالیت می کردند

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

16/10/64 الی 1/12/64 سپاه آمل لشکر 25 کربلا. آموزشی ساری

6/12/64 الی 3/1/65 سپاه امل لشکر 25 کربلا. جنوب

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

حدود 3 ماه

4- مسئولیت در جبهه : ــــــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

3/1/65، فاو، اصابت ترکش

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

9/1/65، امام زاده ابراهیم(ع) آمل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

فتانه ملکوتی- خواهر شهید: ایشان خیلی با من مهربان بود اول من ازدواج کرده بودم بعد ایشان ازدواج کردند، می گفتند من باید روبه روی خانه خواهر خانه بگیرم و پیش خواهرم باشم، ماه عسل که می خواست برود گفت :«من باید خواهرم را ببرم » من آن زمان دو تا بچه داشتم گفتم مگر ماه عسل کسی را با خودشان می برند شما خودتان تنها بروید قبول نکرد و با هم به مشهد رفتیم، ایشان ماشین داشتند و هر کجا می خواستند بروند من را با خودشان می بردند خیلی به هم وابسته بودیم.

همسر شهید: زمانی که برای جبهه اعلام نیرو کرده بودند ایشان اعلام آمادگی کردندرفتند به تکیه اسک که آن روز آنها را اعزام نکردند و بلافاصله هفته بعد دوباره به جبهه اعزام شدند بعد از مدتی برای ما نامه نوشتند و به من سفارش بچه و زندگی را کردند.

زمانی که ما ازدواج کردیم من 23 سالم بود و ایشان 26 ساله بودند و کاملا یک مراسم سنتی داشتیم و بعد از عقد بلافاصله عروسی گرفتیم.عروسی مان بدون هیچ آهنگ و ترانه ای بود.