نام پدر : محمد
تاریخ تولد :1345/01/15
تاریخ شهادت : 1362/03/21
محل شهادت : پاوه

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

فرشاد ملکان

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

15/1/1345، روستای سینوا از توابع شهرستان چالوس

3- نام و شغل پدر :

محمد، کارگر و بنا

4- نام و شغل مادر:

پوران، خیاطی می کرد، خانه‌دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

سه برادر – سه خواهر. فرزند اول

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

مادر: با ما مسجد می آمد و نسبت به اعمال دینی علاقه مند بود و در مراسمات مذهبی با ما شرکت می کرد. هیئت های مذهبی شرکت می کرد. همیشه در انجام واجبات همه را نصحیت می کرد. به خواهران سفارش می کرد حجاب را رعایت کنید و به نمازش به ویژه نماز جماعت و جمعه اهمیت می داد. عاشق حضرت علی (ع) بود. هر وقت فرصت می کرد قرآن می خواند. زهرا- خواهر: همیشه در مورد نماز اول وقت سفارش می کرد. شب ها ما را با خود مسجد می برد. کاووش خاله: همیشه نمازش را سر وقت می خواند.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):ــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــ

 

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

ابتدایی را در مدرسه ی فردوسی شهرستان چالوس

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

راهنمایی مدرسه رازی در شهرستان چالوس

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

تا سوم نظری خواند. رشته تجربی، دبیرستان شریعتی.

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

بله، در کارکشاورزی به پدرش کمک می کرد.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ـــــــــــ

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ـــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

مادر: من و پدرش را خیلی دوست داشت و به دیگران هم علاقه مند بود. در کارهای خانه کمک ام می کرد و بیش تر علاقه مند بود به کمک کردن به من و پدرش. به درس اهمیت می داد و تکالیف اش را به موقع انجام می داد. همیشه رفتارش عالی بود. با برادرها و خواهر مهربان بود و آنها را نصیحت می کرد و کارهایشان را انجام می داد و با آن صمیمی بود و همه را دوست داشت در کار کشاورزی به پدرش کمک می کرد و در خیاطی هم به من کمک می کرد و نان می گرفت، نفت می گرفت و همسایه ها به او می گفتند. چقدر به مادرت کمک می کنی؟ می گفت: «مادرم است! وظیفه دارم. »به صله رحم خیلی اهمیت می داد. به همسایه ها احترام می گذاشت. برای تشییع شهدا می رفت و به خانواده ی آن ها سر می زد. به خانواده علاقه ی زیادی داشت به من و پدرش خیلی احترام می کرد. زهرا- خواهر: با گذشت وصبور بود. منیر- خاله: بچه ی قانع و ساده پوشی بود من به عنوان خاله به او می گفتم: تو جوانی باید به خودت برسی می گفت:« خاله! شخصیت انسان که به لباس نیست. »

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ـــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ـــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ـــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

مار: در تظاهرات علیه شاه شرکت می کرد کار تبلیغ انقلاب را انجام می داد. در یک روز به نوشهر رفتم دیدم جلوی جمعیت در حال راهپیمایی است و به شاه فحش می داد. گفتم:« تو مگر قول ندادی درس بخوانی؟ »گفت:ن مادر! ما پیروزیم.»علیه شاه در مدرسه حرف می زد و عکس امام را به همراه داشت. ایشان در بسیج هم فعالیت می کرد.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــ

 

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

ابتدا آموزش را در اردوگاه 22 بهمن شهید برکتی رامسر گذراند و یکی از خاله ها گفت که ایشان در سن 17 سالگی از بسیج سپاه چالوس یگان خدمتی لشکر 25 کربلا راهی کردستان شد. 21/3/62 در تیم شناسایی پاوه شرکت کرده بود و بر اثر اصابت ترکش خمپاره مجروح می شود. و به بیمارستان کردستان منتقل می شود و بعد به  بیمارستان تهران که شهید می شود. 30/3/62 تشییع شد و در گلزار شهدای روستای سینوا شهرستان چالوس دفن شد.

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ـــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه : ـــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت : ـــــــــــ

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری : ـــــــــــ

 

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

مادر: در تماس هایی که با من داشت می گفتم: مادر جان آن جا خطرناک است. سرت را می برند. می گفت: مادر جان! نترس، این جا از عقب و جلو سر می برند اما من می آیم و زنگ می زنم و حتی شب ها هم بیرون می آیم و مشکلی پیش نمی آید. به مادرهای بچه ها بگو همه سالم هستند و سلام می رسانند. گفتم: سرت را می برند. گفت: «در راه خدا سر برود، پا برود، جان برود و هر چه که برود زیبا است.» بعد از زخمی شدن او را  به بیمارستان کرمانشاه بردند و آن جا به من زنگ زد گفت:« مادر! نگران نباش من ترکش خوردم و دو تا عمل جراحی انجام دادم و دو تای دیگر نیز دارم، من حالم خوب است نگران نباشید.» گوشتی قربانی کردیم و پدرش به عیادتش به کرمانشاه رفت و حالش خوب بود اما بعد چند روز متغیر شد و حالت بی هوشی به او دست داد و به گمان این که شهید شده به سردخانه بردند اما بعد مدتی می بینند زنده است و به  تهران منتقل می کنند. عیادتش رفتم به من می گفت:« برای امام دعا کنید، من چیزی بشوم عیب ندارد اما مثل آن ها دیگر وجود ندارد.» پایش له شده بود، لبش ترک خورده بود و به او آب نمی دادند. بدن اش داغ بود آب روی بدن اش می ریختم و سریع خشک می شد. پاهایش پاره پاره بود ولی اجازه نمی داد کمکش کنم. پنبه خیس می کردم روی لبانش می‌زدم باور نمی کردم از دنیا برود.  


وصیت نامه

*توصیه نامه شهید فرشاد ملکان*

 

به شما عزیزان توصیه می کنم تابع ولایت فقیه باشید تا دچار لغزش نشوید.با قرآ ن انس بگیرید که چراغ هدایت انسان هاست.حق الناس را رعایت کنید؛ چرا که خداوند از حق الناس نمی گذرد.پیرو راه شهدا باشید و خون آن ها را پایمال نکنید.به والدین مخصوصا مادر خود احترام بگذارید تا خداوند از شما راضی باشد. در برابر مشکلات زندگی صبور و شکیبا باشید و بدانید که خداوند صابران را بسیار دوست می دارد.