شهيد خيرالله ملّاحسيني
فرزند: يوسفعلي
نامش «خيرالله» بود، امّا «عين الله» صدايش ميزدند. ششمين ثمره زندگي «يوسفعلي و صنمبر» كه در هفتم خرداد ماه سال 1344 در روستاي «كوركلا» به دنيا آمد. پدر، كشاورز بود، مادر امّا خانه دار و گرم فرزندپروري.
سالهاي ابتدايي تحصيلي خيرالله در دبستان «فردوسي» عباسآباد سپري شد. او دانش آموز سال اوّل راهنمايي بود كه ترك تحصيل كرد.
شركت در تظاهرات ضدّ رژيم و مبارزه با احزاب ضدّ انقلاب ازجمله فعاليتهاي اين نوجوان بابصيرت در سال 1357 به شمار ميرود. سپس با تشكيل كميته و بسيج به عضويت اين نهادهاي انقلابي درآمد و به اَداي تكليف در اين راستا پرداخت.
خيرالله در اولين اعزام خود، در پاييز سال 1359 رهسپار جبهه سومار شد. او كه دوره آموزش مخابرات را در واحد توپخانه لشكر 25 كربلا ديده بود، با آغاز عمليات بيت المقدس در كِسوت بيسيم چي به جمع برادران رزمندهاش در جنوب پيوست.
در همان شب اول نيز دچار مجروحيت و به بيمارستان «نمازي» شيراز منتقل شد. وي بعد از بهبودي به عمليات رمضان عزيمت كرد و در آن جبهه به نبرد با دشمن پرداخت.
آوردگاه خيبر، نصر 4 ، كربلاي 4 و 5 از ديگر ميادين حضور اين پاسدار رشيد مازندراني به شمار ميرود. خيرالله بعد از طي دوره آموزشي فرماندهي در پادگان امام حسين تهران، در كِسوت فرماندهي دسته و گروهان مشغول خدمت شد.
وي همچنين در عمليات غرورآفرين والفجر 8 از نيروهاي غوّاص لشكر 25 كربلا بود كه در شکستن خط دشمن حضور داشت. عاقبت، شهيد مُلّاحسيني در 5/6/1366، طي عمليات كربلاي 10 در ماووت عراق، جامه سرخ شهادت به تن كرد و بعد از 9 روز با بدرقه همسرش، «حوّا پورعلي» و تنها يادگار خود، فاطمه، در گلزار شهدا آرام گرفت.
«محمّدتقي ملّاحسيني» از بستگان و همرزمان شهيد، خاطرات آن سالها را اينطور مرور ميكند:
« در دوراني كه با هم همسنگر بوديم، هرگز نماز شبش ترك نميشد. او از متوسّلين واقعي به ائمه اطهار بود و اعتقاد داشت كه تنها چيزي كه به انسان آرامش ميدهد، خواندن قرآن و ادعيه است.»