نام پدر : یوسف علی
تاریخ تولد :1344/03/07
تاریخ شهادت : 1366/04/05
محل شهادت : ماووت

وصیت نامه

*توصیه نامه شهید خیرالله ملاحسینی*

 

به شما توصیه می کنم که به زبان حامی ولایت نباشید بلکه در عمل و کردار خود این حمایت را نشان دهید وسعی کنید که همیشه پشتیبان و مطیع رهبری باشید که جدایی از ولایت برابر با فنا شدن است. عزیزان، روحانیت از عوامل اصلی هدایت مردم به سوی خداوند می باشند و باید از روحانیت متعهد پیروی شود چرا که جامعه بدون روحانیت متعهد همانند کشتی بدون ناخدا می باشد . ساده زیستی را پیشه کنید و برای آرامش خود به تلاوت قرآن و ادعیه بپردازید. از خواهران خود می خواهم که حجاب خود را رعایت کنند.

 


زندگی نامه

شهيد خيرالله ملّاحسيني

فرزند: يوسف­علي

نامش «خيرالله» بود، امّا «عين­ الله» صدايش مي­زدند. ششمين ثمره زندگي «يوسف­علي و صنمبر» كه در هفتم خرداد ماه سال 1344 در روستاي «كوركلا» به دنيا آمد. پدر‌، كشاورز بود، مادر امّا خانه­ دار و گرم فرزندپروري.

سال­هاي ابتدايي تحصيلي خيرالله در دبستان «فردوسي» عباس­آباد سپري شد. او دانش ­آموز سال اوّل راهنمايي بود كه ترك تحصيل كرد.

شركت در تظاهرات ضدّ رژيم و مبارزه با احزاب ضدّ انقلاب ازجمله فعاليت­هاي اين نوجوان بابصيرت در سال 1357 به شمار مي­رود. سپس با تشكيل كميته و بسيج به عضويت اين نهادهاي انقلابي درآمد و به اَداي تكليف در اين راستا پرداخت.

خيرالله در اولين اعزام خود، در پاييز سال 1359 رهسپار جبهه سومار شد. او كه دوره آموزش مخابرات را در واحد توپخانه لشكر 25 كربلا ديده بود، با آغاز عمليات بيت­ المقدس در كِسوت بي­سيم ­چي به جمع برادران رزمنده­اش در جنوب پيوست.

در همان شب اول نيز دچار مجروحيت و به بيمارستان «نمازي» شيراز منتقل شد. وي بعد از بهبودي به عمليات رمضان عزيمت كرد و در آن جبهه به نبرد با دشمن پرداخت.

آوردگاه خيبر، نصر 4 ، كربلاي 4 و 5 از ديگر ميادين حضور اين پاسدار رشيد مازندراني به شمار مي­رود. خيرالله بعد از طي دوره آموزشي فرماندهي در پادگان امام حسين تهران، در كِسوت فرماندهي دسته و گروهان مشغول خدمت شد.

وي همچنين در عمليات غرورآفرين والفجر 8 از نيروهاي غوّاص لشكر 25 كربلا بود كه در شکستن خط دشمن حضور داشت. عاقبت، شهيد مُلّاحسيني در 5/6/1366، طي عمليات كربلاي 10 در ماووت عراق، جامه سرخ شهادت به تن كرد و بعد از 9 روز با بدرقه همسرش، «حوّا پورعلي» و تنها يادگار خود، فاطمه، در گلزار شهدا آرام گرفت.

«محمّدتقي ملّاحسيني» از بستگان و هم­رزمان شهيد، خاطرات آن سال­ها را اين­طور مرور مي­كند:

« در دوراني كه با هم همسنگر بوديم، هرگز نماز شبش ترك نمي­شد. او از متوسّلين واقعي به ائمه اطهار بود و اعتقاد داشت كه تنها چيزي كه به انسان آرامش مي­دهد، خواندن قرآن و ادعيه است.»