نام پدر : ابوالقاسم
تاریخ تولد :1350/01/15
تاریخ شهادت : 1367/01/28
محل شهادت : فاو

وصیت نامه

1.    من به عنوان یک برادر کوچک از شما مردم انقلابی و شهید پرور می خواهم که دنباله رو راه شهدا باشید و از فرآن، این کتاب آسمانی و سنت الهی دفاع کرده و همواره در همه حال پشتیبان ولایت فقیه باشید تا اینکه زمینه برای ظهور حضرت قائم، مهدی موعود آماده گردد.

2. از برادران و خواهران محبوب و خوب می خواهم که در تداوم و پیشرفت انقلاب همکاری خود را بیشتر کنند.
3. من برای همیشه می روم تا شاید به لطف پروردگار ساخته شوم. بله! معبودم مرا صدا می زند. مرا طلب می کند. من می روم به سوی دیار عاشقان الله که جان خود را بی دریغ برای رضای خدا می دهند تا شرّ ظالمان و حاکمان جور و فاسد، از سر مسلمانان کوتاه گردد.

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

طاهر معصومی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

15/1/1350، روستای شورستاق آمل

3- نام و شغل پدر :

ابوالقاسم، حفاری

4- نام و شغل مادر:

محترم یحیی پور، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

شش فرزند، فرزند سوم

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

ایشان در یک خانواده متدین و مذهبی در سال 50 در آمل روستای شورستاق متولد شدند. ایشان دوران تحصیل خود را تا دوم دبیرستان به خوبی پشت سر گذاشتند و همزمان در پایگاه محل نیز فعالیت می کردند ایشان سال دوم دبیرستان به جبهه اعزام شدند و به شهادت رسیدند.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ـــــــــــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

مدرسه کریم ولی زاده آمل

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

مدرسه طالب آملی آمل

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان امام(ره) آمل. رشته تجربی

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

در چاه کنی به پدر خود کمک می کرد.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

سال دوم دبیرستان به جبهه اعزام شد.

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ــــــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

ایشان با همه افراد خانواده خود مهربان و خوش رفتار بودند و به پدر و مادر خود بسیار علاقمند بودند و در کارها به آنها کمک می کردند. خواهرشان هاجر می گوید: ایشان همیشه در کار خانه به مادرم کمک می کردند و مادرم هر زمان می خواست مرغ تمیز بکند او آستین بالا می زد و می گفت:« من تمیز می کنم به این شرط که جگر مرغ را من بخورم» خیلی با مادر شوخی می کرد و بعد از شهادتش مادرم نتوانست دوری اش را تحمل کند.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

محصل بودند

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :ـــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ــــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ــــــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

در پایگاه بسیج اسپه کلا فعالیت می کرد.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

19/8/66 الی7/10/66

24/1/67 الی 29/1/67

در مناظق منجیل  و نقده ارومیه حضور داشت.

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

حدود یک ماه

4- مسئولیت در جبهه :

آر. پی جی زن

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

29/1/67، فاو، اصابت ترکش

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

7سال مفقود بودند، 22/8/74، امام زاده ابراهیم(ع) آمل. (به گفته برادرشان رضا تاریخ تشییع جنازه 11/8/74 بود)

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

پدر شهید: اولین باری که به جبهه رفته بود نامه داد برای ما و گفت من سه ماه دیگر هستم بعد می آیم ما در جواب نامه گفتیم شما از درست عقب می مانی، سال سوم دبیرستان بود که ایشان گفتند نگران نباشید برای ما کلاس خصوصی می گذارند. ایشان بعد از سه ماه و بیست روز آمدند مرخصی و گفتند عملیات ما فاش شد و ما را برگرداندند و نیروهای تازه نفس را جایگزین کردند، ایشان دوباره اسم نوشتند و می بایست یک ماه بعد از عید برود جبهه آن روز صبح وقتی داشت می رفت گفت:« من شاید این بار برنگردم و به شهادت برسم اگر از سپاه آمدند و سوال کردند که طاهر چقدر جبهه داشت بگویید 3 ماه و 14 روز اگر بیشتر بگویید من راضی نیستم» و با ما خداحافظی کرد و رفت که همینطور هم شد و آن مرحله به شهادت رسید.

خواهر شهید- هاجر معصومی: ایشان شب قبل از اعزام آمد خانه و کنار مادرم نشست گفت مادر، ما امشب جلسه داریم در پایگاه و بچه ها قند و چایی ندارند کمی قند بدهید من ببرم و یک خواهش دیگر دارم، مادرم آن زمان یک سماور برقی خیلی قشنگ داشت گفت آن را بده ببرم پایگاه، مادرم گفت نه شما حواستان نیست این سماور را خراب می کنید و می سوزانید من این سماور را دوست دارم ایشان از پشت مادرم را بغل کرد و گفت مادر به من نمی دهی؟ مادرم راضی شد و به آنها وسیله و سماور را داد و گفت فقط مواظب باشید آتش نگیرد، آن شب دائی من آمده بود خانه ما و گفت من بخاطر شما آمدم و آن وقت تو داری می روی پایگاه ایشان گفت جلسه دارم و زود برمی گردم و وسیله ها را گرفت و رفت پایگاه که فردا صبح به جبهه اعزام شد.

شهربانو معصومی - خواهر شهید: آخرین باری که داشتند می رفتند صبح آمدند خانه ما، ما داشتیم صبحانه     می خوردیم که در زدند، من رفتم در را باز کردم که دیدم برادرم است گفتم این موقع صبح اینجا چیکار       می کنی خندید و گفت دارم می روم جبهه آمدم خداحافظی کنم. شوهرم به او گفت تو یک بار رفتی به      وظیفه ات عمل کردی، برادرهایت کوچک هستند و پدرت دست تنهاست دیگر نمی خواهد بروی ولی او قبول نکرد و گفت من باید بروم و خداحافظی کرد و رفت زمانی که داشت می رفت ایشان با پسر خاله ام با هم بودند من گفتم او یک طور دیگری است او برنمی گردد که آخرین خداحافظی ما بود.

 

 


وصیت نامه

اسکن وصيت نامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد