شهيد ميرقربان مطهّري منش
فرزند: ميرباقر
در 6 مرداد ماه سال 1335، صداي گريه نوزادي در كاشانه «ميرباقر و كبري» طنين انداز شد با نام «ميرقربان». كودكي برخاسته از دامان پدر و مادري متديّن در روستاي «مالخواست» از توابع چهاردانگه ساري.
تحصيلات وي به يادگيري آموزههاي قرآني درمكتب و كسب معارف الهي ختم ميشود، از اينرو علاقه وافري به اين كتاب آسماني داشت و در عمل به آن كوشا بود.
به گفته برادرش، «سيّد تقي»:
«فردي گشادهرو و متواضع بود و در رفتار با ديگران رئوف. علاوه بر آن نسبت به پدر و مادر نهايت ادب و احترام را به جا ميآورد و هرگز حرمت آنها را نمي شكست.»
اين نوجوان مبارز در روزهاي انقلاب با حضور در تظاهرات ضدّ رژيم در روستاي «زاغمرز» نكا، همپاي ديگر مردم خواستار براندازي حكومت جور و برپايي عدالت شد.
تقي در ادامه چنين ميگويد:
«تحول فكرياش متأثر از شهيدان مطهّري و رجايي بود. در همان ساعات اوليه پيروزي انقلاب، وضو گرفت و دو ركعت نماز شكر به جا آورد.»
ميرقربان بعد از انقلاب، جهت كسب شرايط شغلي، راهي سمنان شد. او در سال 1363 از بسيج ناحيه اين شهر به بانه عزيمت كرد و به مدّت 6 ماه در آنجا به سر بُرد.
سپس در 10/4/1365، همزمان با آغاز دوره پاسداري، از سپاه سمنان رهسپار مناطق نبرد شد و به مدّت 3 ماه در تيپ 12 قائم در لشكر امام رضا (ع) به انجام تكليف پرداخت.
عاقبت، اين شهيد دلاور مازندراني در 17 مهر ماه سال 1365 در «خندق» جنوب به جمع ياران شهيدش پيوست. پيكر پاكاش نيز با وداع همسرش «معصومه شاهانی» و تنها يادگار او، «كبري»، در بوستان شهداي زادگاهش آرام گرفت.