شهید «مهرداد مشایخ»
نام پدر: محمدطاهر
«مهرداد» چشم و چراغ کاشانه «محمدطاهر و گلستان» بود؛ نورسیدهای برخاسته از طبیعت دلنواز روستای «پول» از توابع «کجور» در نوشهر که در سال1341 چشم به هستی گشود.
به دلیل شرایط نابهسامان اقتصادی آن سالها، تحصیلاتش تنها به خواندن و نوشتن ختم میشود.
این فرزند نیکسیرت که هماره خود را به زیور فضائل اخلاقی میآراست، در ادب و تواضع نسبت به والدین، زبانزد بود و در همه حال، مطیع اوامرشان. با دیگران نیز، در نهایت گشادهرویی وملاطفت رفتار میکرد و نزدشان محبوبیتی وافر داشت.
مهرداد به سبب تربیت و توجه خانواده، در آداب شریعت و احکام اسلام، پیوسته در ادای فرائض واجب و مستحب، اهتمامی خاص به خرج میداد و از انجام محرمات امتناع میورزید. با قرآن، این سرچشمه لایزال الهی نیز مانوس بود و در عمل به فرامین آن، کوشا.
خواهرش «سکینه» میگوید:
«با دوستانش مهربانو صادق بود. هر کاری که از دستش برمیآمد، برایشان انجام میداد. به ما توصیه میکرد که درستی را انتخاب کنید تا مایه افتخار شما باشد، نه باعث ننگتان.»
مهرداد با تشکیل جهاد، انجمن اسلامی و بسیج، فعالیتهایش را در این نهاد انقلابی با هدف حراست از دستاوردهای قیام سال 1357 در پیش گرفت.
در سال 1358 به عنوان آشپز، در واحد تدارکات سپاه نور مشغول به خدمت شد. مدتی نیز در همین کسوت در مرکز تربیت معلم نوشهر به انجام وظیفه پرداخت.
در سال 1360، جهت ارائه خدمت به رزمندگان،راهی پاوه شد و در واحد تدارکات مشغول خدمت گشت.
حضور در جمع خانوادههای شهدا با هدف پاسداشت، یاد و نام سربازان خلف این سرزمین، و ترویج فرهنگ و ایثار و شهادت، ازجمله اقدامات مهرداد در جبهه فرهنگی به شمار میرود.
برادرش «انوشیروان» میگوید:
«توصیهاش به ما برادران این بود که ادامهدهنده راه شهیدان باشیم و سنگرها را خالی نگذاریم. خواهران را هم به حفظ حجاب و زندگی زینبوار سفارش میکرد.»
و سرانجام، مهرداد در 22/9/1360 در جبهه پاوه به فیض عظیم شهادت نائل آمد.پیکر مطهرش نیز با بدرقه همسرش «فضه شیخالاسلامی»، و تنها یادگارش«ابراهیم»، در بوستان شهدای «امامزاده محمد» در روستای تازهآباد نوشهر آرام گرفت.
و اما خواهرش «فرشته» میگوید:
«در آخرین اعزامش از همه حلالیت گرفت و بهگونهای دیگر با ما خداحافظی کرد. خیلی خوشحال بود. گویی چیزی به پایان انتظارش نمانده بود.»