نام پدر : رضا علی
تاریخ تولد :1340/06/01
تاریخ شهادت : 1362/12/05
محل شهادت : دهلران

وصیت نامه

*وصیت نامه شهید کاظم مسلمی کلاکی*

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

ان الله یقاتلون فی سبیل الله صفا کانهم بنیان مرصوص

سپاس و ستایش خداوند عز و جل که ما را جان داد، تا در راهش فدا کنیم. با درود بر پیامبران به خصوص پیامبر بزرگ اسلام که مسلمانان از گمراهی و ظلالت نجات داد. وبا درود و سلام بر علی (ع) و یازده تن از فرزندانش که ادامه دهنده راه پیامبر و راهنما خوبی برای مسلمین بود. وبا درود وسلام بر آخرین آنها حضرت مهدی موعود (عج) تعای فرجه شریف و نائب بر حقش خمینی کبیر که با رهبری صحیح و قاطعانه خود مردم ایران را از شر ابر جنایتکاران را ستم شاهان را نجات داده و میرود که مسلمانان و مستضعفین سایر ملل را از دست ستمکران راهی دهد.

و با درود سلام به شهیدان راه حق از صدر اسلام تاکنون از کربلا حسین تا کربلا ایران که با خون خود درخت تنومند اسلام را آبیاری کردند. و با درود وسلام بر رزمندگان اسلام و امت شهیدپرور و بی ریا که با جان و مال خود به آبیاری انقلاب شتافتند و پشت ابر جنایتکاران را شکستند. امروز اسلام در جهان پهناور غریب است و در ایران که با قدرتی از طرف ظالمان و ستمگران و ابر جنایتکاران مورد هجوم قرار گرفته و سعی در نابودی این جمهوری را دارند، ولی غافل از آنند که خدا پشتیبان انقلاب اسلامی است و ائمه اطهار یاور آن و مردم ما همه خوب درک می کنند و از هرسو با ما وجان خود به یاری انقلاب برخاستند و من نیز با احساس مسئولیتی که در قبال انقلاب اسلامی نمودم از اول انقلاب سعی در کمک در یاری را داشته و دارم، چون مال و منالی نداشته ام که تقدیم پدر و سرپرستی چهار برادر و خواهر و مادر و همچنین زن و فرزند تصمیم گرفتم به ندای امامان خمینی کبیر لبیک گفته و برای چندمین بار عازم جبهه علیه حق علیه باطل شوم تا بتوانم جز کودکی از انصار حسین از اسلام و انقلاب اسلامی دفاع نمائیم.

و به شما اطمینان می دهم تا آخرین قطره خون علیه کفر صدامی ایستادگی کرده و از بذل جان و {} دریغ نمی نمایم.

و ان شاالله با پیروزی و با دست پر به سوی خانواده ام باز می گردم، و آنها را خوشحال می نمایم. و اگر لیاقت داشتم و خدا مرا خواست با تمام وجود شهادت را می پذیرم و به سوی الله پر می کشم، تا در آخرت در مقابل زهرای مرضیه و حسین (ع) رو سفید باشم.

و اما تو ای مادر!

استوار باش و به یاد علی اکبر حسین و دیگر شهدای صحرای کربلا و مظلومیت حسین در مرگم گریه نکن و همانا در دامادی من

 خوشحال بودی اکنون نیز خندان باش و چون تو امروز به غیر از گذشته هستی و می توانی به حضرت زهرا بگوئی من هم هدیه کوچکی داشتم و با سلام تقدیم نمودم .

و تو ای همسرم!

می دانم که مرگم تو را ناراحت می کند ولی کوه باش و در مقابل سختی ها همچنان باش که خدا می خواهد و در مرگم گریه نکن.و قرض مرا در قسط دوم و سوم ادا کن تا به مردم مقروض نباشم. اگر نمی خواهی به خانه پدرت بروی در خانه باش و برادرت یوسف را پهلوی خودت نگه دار و تا عمر داری در خانه باش و هرگز روی قبرم اشک نریز و مرا ناراحت نکن، و از تو تنها تقاضایی که دارم این است که از فرزند عزیزم رضا خوب نگهداری کن و او را تربیت اسلامی نما تا در آینده جای خالی پدر را پر کند، و طوری به او محبت کن که احساس از دست دادن پدر را نکند من او را خیلی دوست دارم و میل دارم که او در زندگی خوشبخت و مذهبی به بار بیاید.

فرزندم! مرا ببخش که نتوانستم برای تو پدری خوبی باشم و زود تو را ترک کردم.

 ای برادرانم و خواهرم !

از شما انتظار دارم در هر صورت به یاری انقلاب بشتابید که می دانم می شتابید چون گذشته تان نشان داد با اینکه کوچک بودید به اندازه قدرتتان به انقلاب کمک نمودید و همان راه را ادامه دهید که در دو جهان سرافراز خواهید بود.

اما شما ای برادران بسیجی! من و دیگر رزمندگان که به شهادت می رسیم، تنها توقع ما این است که اسلحه ما را برگیرید و نگذارید که اسلحه مان بر زمین بماند و به جبهه بروید، و بعثیون کافر را به خاک ذلت نشانید و بسیج را محکم نگه دارید. و چون گذشته وحدت خود را حفظ کرده و انقلاب را یاری نمائید.

و شما برادران و خواهران حزب الله!

اگر قدرت دارید به جبهه روید و در غیر این صورت با مال خود به جبهه ها کمک کنید و همیشه در صحنه باشید و امام عزیزمان را تنها نگذارید تا انشاالله بتوانید قدس عزیز را نجات و مستضعفین را راهی بخشید و در خاتمه از شما عذر می خواهم و از تمامی شما می خواهم که مرا ببخشید.

والسلام

 

 

 

 

   

        

 

 


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی:

1-نام و نام خانوادگی، نام مستعار:

کاظم مسلمی کلاکی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1340/6/1. روستای کلاک شهرستان بهشهر

3- نام و شغل پدر:

رضاعلی ـ کارگر

4- نام و شغل مادر:

راضیه ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

 دارای 3 بردار ـ یک خواهر، شهید فرزند اول بود.

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی:

اقتصادی: دارای وضع مالی آن چنان خوبی نبودند و با کارگری پدر زحمتکش امرار معاش خانواده تأمین می شد.  

اعتقادی: نسبت به مسائل مذهبی علاقه مند بود و واجباتش را به نحو احسن انجام می داد و عاشق نماز جمعه بود که هر جمعه در نماز جمعه شرکت می کرد. در مراسم های مذهبی از جمله مراسم دعای کمیل و ندبه شرکت می کرد.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب،کلاس قرآن،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده): ـــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــــــ

 

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان:

مدرسه ابتدایی شهید رضایی فعلی روستای کلاک شهرستان بهشهر

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی:

 در خلیل محله

3- نام مدرسه، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان:

 سال اول نظری، رشته ی علوم انسانی، دبیرستان آیت ا... مطهری، شهرستان بهشهر.

4- تحصیلات دانشگاهی، رشته و نام دانشگاه: ــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟چه کاری و چه مدت: ـــــــــــــــ

 

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل:

بعد از اتمام سال اول نظری دیگر ادامه تحصیل نداد.

 

پ)سربازی:

1- خدمت سربازی: ـــــــــــ

2- یگان اعزام کننده:  ـــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی: ـــــــــــــــ

 

ت) ازدواج:

1-وضعیت تاهل:  

متأهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج:

 فضه قربانی ـ 60/12/16

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

 یک فرزند ـ رضاعلی

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

در انجام کارهای منزل از جمله رسیدگی به فرزند به همسرش کمک می کرد. نسبت به پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده اش رفتار خوب داشت و تفاوتی میان آن ها قائل نمی شد. در کارها با همسرش مشورت می کرد. زمانی که پدرش فوت کرده بود ایشان در تمام روزهای سخت زندگی کمک حال مادرش بود.

 

ث)شغل شهید:

1- شغل رسمی و شغل فرعی:

 کشاورزی

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت:

آزاد

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:

از سال 55 الی  60

 

ج) فعالیت های انقلابی:

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند: ــــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد، خانواده یا گروه اشاره دارد: ــــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی:

در تظاهرات و راهپیمایی های ضدرژیم شاه که در محل شان برگزار می شد شرکت می کرد.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه:

عضو بسیج محل بود و در جلسات بسیج و سپاه شرکت می کرد. خود از افراد فعال بسیج محل بود و دیگران را هم تشویق می کرد. در نگهبانی شبانه نیز ایشان حضور داشت و در جمع آوری کمک های مردمی به جبهه هم نقش داشته است.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت، با بیان اتفاق آورده شود: ـــــــــــــــ

 

ح) سوابق جبهه:

1- حضور در جبهه:  

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها، یگان اعزام کننده، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد:

از سپاه بهشهر با عضویت بسیجی به منطقه ی کردستان اعزام شد.

3- مجموع مدت حضور در جبهه: ــــــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه:

بی سیم چی

5- دفعات، مکان و نحوه ی مجروح شدن: ــــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد: ـــــــــــــــ

7- مکان، زمان، عملیات و نحوه‌‌ی شهادت:

در تاریخ 62/12/5 در عملیات والفجر 6 در دهلران بر اثر اصابت ترکش  به فیض شهادت رسید.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری:

تشییع نمادین شد و فقط لباس ایشان در گلزار شهدای امامزاده حسن رضا روستای رباط شهرستان بهشهر دفن گردید و ایشان هم چنان مفقودالجسد می باشد.

 

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره، ویژگی های شهید (توجه: حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد.)

رمضانعلی مسلمی پسر عمو شهید:

در آخرین شب حمله با وضو  و دعا وارد عملیات شد و از تمام دوستان و هم رزمان خود خداحافظی کرد و روبوسی و گریه نمود.

رجب مظهر؛ هم رزم و دوست شهید:

در آخرین اعزام وداع شهید با مادرش یک صحنه ی جانسوز بود! مادر و پسر دست در گردن هم همراه با گریه و توأم با نصیحت شهید به مادرش جهت رعایت حجاب تنها خواهرش با هم خداحافظی کردند.

رمضانعلی مسلمی پسر عموی شهید:

در عملیات طرح لبیک یا خمینی که با هم اعزام به جبهه حق علیه باطل بودیم کودک 3 ماهه خویش را به بغل گرفته بود و سربند لبیک یا امام را به پیشانی فرزندش بسته بود و افتخار می کرد.