نام پدر : عبدالله
تاریخ تولد :1339/03/02
تاریخ شهادت : 1367/05/01
محل شهادت : شلمچه

زندگی نامه

                             *زندگی نامه شهيد شيرافكن مريجي*

 

نام پدر: عبدالله

سال 1339 در روستاي «مريج‌محله»، زوج فداكار و سخت‌كوشي به نام «عبدالله و نجیبه»، بي‌تاب تولد نوزادي بودند که او را «شیرافکن» نام نهادند. عبدالله، كشاورز بود و نجيبه، خانه‌دار.

تحصيلاتش به ديپلم رشته اقتصاد در دبيرستان «امام خميني» فعلی آمل ختم مي‌شود.

شیرافکن كه پرورش‌يافته يك تربيت ديني بود، همواره قرآن تلاوت مي‌كرد و نماز را اول وقت به پا مي‌داشت. علاوه بر آن، مداح اهل بيت بود و پاي ثابت محافل عزاداري ايشان.

پدرش می‌گوید: «گذشت، از خصیصه‌های خوب او بود. در نوجوانی به همراه دوستانش برای کار به آمل  رفت. پایان کار، صاحبکار مزد آن‌ها را نداد و با تهدید، آن‌ها را بیرون کرد. سال‌ها بعد، وقتی صاحبکار، عبدالله را در کسوت پاسداری دید، ترسید و گفت: من مبلغی به شما بدهکار هستم. عبدالله گفت: من پولی را که از روی ترس می‌خواهد پرداخت شود، نمی‌خواهم. همان زمان شما را بخشیدم و نیاز به پرداخت پول نیست.»

در روزهاي انقلاب، شیرافکن به جمع مردم كوچه و خيابان پيوست و چندين بار به خاطر نصب اعلاميه‌هاي امام‌خميني، به‌وسیله مأموران شاه بازداشت شد. او كه تحول فكري‌اش نشأت گرفته از شهيدان رجايي و بهشتي بود، از این‌رو، براي تشييع پيكر شهيد بهشتي، همراه چند تن از دوستانش به تهران رفت.

شيرافكن در 1/1/1363 به عضويت سپاه در آمد و به خدمت مشغول شد. او اوّلين بار، به جبهه جنوب عازم شد و در لشكر نجف اشرف به خدمت پرداخت.

مادرش دفتر خاطرات ذهن خود را این‌گونه ورق می‌زند: «از غیبت بدش می‌آمد. یک بار که از جبهه برگشت، خاله‌هایش به دیدن او آمدند. بعد از سلام و احوال‌پرسی، مشغول صحبت شدند؛ اما عبدالله بلند شد که برود، خاله‌هایش گفتند: کجا؟ گفت: شما برای دیدن من آمدید یا غیبت کردن؟ این‌جا جای من نیست! خاله‌هایش گفتند: نرو! بمان! ما دیگر حرف نمی‌زنیم.» 

شیرافکن از 22/3/1363 الي 8/9/1363، در گردان پياده، آرپي‌جي‌زن بود.

او همچنين از 20/11/1363 الي 27/11/1364، مسئوليت كارگزيني بسيج بابلسر را به عهده داشت.

مسئوليت دفتر بسيج مريوان در عمليات والفجر 9، از ديگر خدمات ارزنده او محسوب مي‌شود.

پدرش می‌گوید: «در انجمن اسلامی، مسئول پخش کالا بود. گفتم: ما هم نیاز داریم؛ برای‌مان بیاور. گفت: من نمی‌توانم پارتی‌بازی کنم. اول باید مردم بگیرند؛ اگر چیزی باقی ماند، بعد به منزل می‌آورم.»

و سرانجام، شیرافکن در اوّل مرداد 1367، طي عمليات پدافندي در شلمچه، در حالي كه فرمانده محور تيپ 1 لشكر 25 كربلا بود، به فيض عظيم شهادت نائل آمد؛ و سپس، جسم مطهرش با وداع همسرش «خديجه رضايي» و يادگارانش «زينب و زهرا»، تا گلستان شهداي «مريج‌محله» بدرقه شد. 


وصیت نامه

                                           *وصیت نامه شهید شیرافکن مریجی*

 

                                                                  بسم الله الرحمن الرحیم

و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتابل احیا عند ربهم یرزقون

واعدوا لهم ماستطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدوکم

با درود به امام عصر حجت ابن الحسن العسکری مهدی موعود (عج) و نائب بر حقش حضرت امام مدظله الحالی و رهبر عالیقدر انقلاب اسلامی و امید امت حضرت آیت الله العظمی منتظری و سلام بر شهدا و اسرا و معلولین و مفقودین و خانواده معظم آنان و سلام بر همه خدمتگزاران به اسلام و مسلمین و لعن و نفرین به همه دشمنان اسلام و مسلمین وصیت نامه ام را آغاز می کنم .

ایننجانب کوچکتر از آنم که وصیتی داشته باشم اما بر حسب وظیفه آخرین سخنم رابیان میکنم برادران و خواهران امت شریف همه پیامبران و ائمه اطهار برای هدایت و نجات بشریت آمده اندو وظیفه ائمه اطهار علیهم و السلام جزء تکمیل کردن دین خدا و هدایت انسانها چیز دیگری نبوده و نیست و همیشه انسانهای زشت خو و پلید در مقابل انسانهای مطهر و هدایتگر می ایستند و به مقابله و مبارزه می پرداختند بخصوص از صدر اسلام دشمنان در پی براندازی دین مبین اسلام کمر همت بسته اند و از اینجاست که همه ائمه و امامان ما یا به ضرب شمشیر و یا زهر مبتلا گردیده و شهید شدند و از اینجاست که همه رهبران سیاسی و مذهبی ما سوء قصد قرار گرفته و بشهادت رسیده اند و یا در تبعیدگاهها بسر برده اند و برای شما عزیزان بوضوح روشن گردیده است که در همین انقلاب اسلامی ایران چقدر از رجال سیاسی و مذهبی را توسط افراد داخلی و دشمنان اسلام از دست داده ایم و حتی کار را بجای رسانده اند که توطئه برانداز جمهوری اسلامی و خدای نکرده زبانم لال قتل امام عزیزمان را کرده بودند آری ای ملت مسلمان اینها همه نشانگر این است که اسلام همیشه دشمن داشته و دارد .

عزیزانم این مقدمه جهت این است که وظیفه ما در قبال اسلام چیست وظیفه ما همان است که اسلام به ما محول کرده

از جمله نماز و روزه را بپا دارید خمس و زکات امر به معروف و نهی از منکر و جهاد را نیز و ...... اما جهد در راه خدا که از ولایت مهم و خطیر ما مسلمانان است برادران و خواهران جهاد اکبر کنید که آن تهذیب نفس است به مبارزه با هواهای نفسانی است خضوع و خشوع در مقابل خداست و جهاد اکبر انقلاب درون است پس با تمام توان باید به جهاد اکبر جامه عمل بپوشانیم و اما جهاد اصغر که ان تلاش و کوشش در راه خداوند تبارک وتعالی است که چه بسا در این راه مشکلات و سختیها مال و اموال دادن ها ، فرزند دادنها و جان نثار کردنهاست آری همه چیز ما از جانب خداست و همه چیز ما امانتی است از جانب خداوند عزووجل که باید این امانتها را صحیح و سالم به او بسپاریم انالله و اناالیه راجعون ملت شریف و مسلمان اسلام مورد هدفشان قرار گرفته است امروز تمام کفر در مقابل اسلام قرار گرفته اند و به مقابله پرداخته است تمام ابر جنایتکاران شرق و غرب نه تنها در مقابل ایران اسلامی قرار گرفته اند بلکه در مقابل اسلام عزیز قد علم کرده اند پس عزیزان وظیفه ما روشن است که چه باید کرد وظیفه ما همان است که اسلام ، قرآن مشخص کرده است برادران و خواهران و جوانان غیور اسلام را تنها نگذارید امام عزیز و رهبر انقلاب را تنها نگذارید و با تمام توان از اسلام و انقلاب اسلامی پشتیبانی کنید که خداوند تبارک وتعالی پشتیبان شماست و امام زمان (عج) یاور شماست . سخنی دیگر اینکه از همه ملت از پیر و جوان طلب مغفرت کرده و حلالیت می طلبم و انشاءالله همگی مرا می بخشید . مطلبی دیگر به جوانان دیگر به جوانان حزب الله که جبهه ها را پر کرده و با تمام توان در مقابل گروهکهای ضد انقلاب آبادی و سرسپردگان شرق و غرب ایستادگی کرده و از اسلام عزیز پشتیبانی کنند و اما پدر و مادرم که برایم زحمت زیادی کشیدید و مرا تا به این سن رساندهاید هر نافرمانی که نسبت به شما عزیزان نموده ام مرا ببخشید که نیاز سختی به رضایت شما دارم ای برادران و خواهرانم اگر در طول زندگی نسبت به شما بدرفتاری نموده ام مرا ببخشید و از شما عزیزان نیز حلالیت می طلبم و امیدوارم همگی مرا حلال کرده و شما برادرانم علم و تقوا و سلاح و واجبات اسلام را ترک نکنید و اما از شما خواهرانم آنچه که اسلام گفته از جمله حجاب را رعایت کنید و شما مادران و خواهران همه روستائیم همچنانکه قبلاً حجاب را رعایت می کردید از این پس هم حجاب را بنحو احسن رعایت کنید که حجاب شما کوبنده تر از خون شهیدان است .  

و سخنی دیگر به پدر و مادرم که همسر و دخترانم زهرا و زینب را خوب نگهداری کنید و آنها را مواظبت کنید که    خداوند منان از شما راضی می شود .

و تو ای همسر گرامی گرچه مدت بسیار کمی با هم زندگی محقرانه ای داشته ایم اما خداوند جبران مشکلات را خواهد کرد وصبر و تحمل داشته باشید که صبرتان نیز کمر دشمن را خواهد شکست و خداوند تبارک و تعالی به شما اجری بزرگ عنایت فرماید و انشاءالله در بهشت با هم ملاقات خواهیم کرد .

خداوندا جمجه سرم را به تو سپردم در درگاه تو خجالت زده ام و گناهکارم روسیاهم تو را به مقربان درگاهت قسم         می دهم که از سر تقسیراتم بگذر و در روز محشر مرا پیش رسول الله (ص)  و دخت آن و پیش مولای متقیان (ع) و امام حسین (ع) و اهل بیتت شرمنده مکن .

خداوندا خانواده ام را در دنیا و آخرت شرمنده مکن .

خداوندا مرا بیامرز و یا ستار العیوب / والسلام

                                                                                               خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

                                                                                                             شیرافکن مریجی   2/4/1363