*وصيتنامه شهيد حسن مرزبان*
بسمه تعالي
با دعاي خالصانه حضور مبارك امام عزيز وصيت ميكنم شما را به تقوا و نظم در امور زندگي و با درود فراوان بر تمامي شهدا از هابيل تا شهداي جنگ تحميلي و با سلام به مجروحين و مفقودين و اسيران و خانوادههاي معظم شهدا.
اين جانب پاسدار وظيفه حسن مرزبان فرزند عبدالله متولد سال 1347 یادنامه وصيت خويش را اينگونه آغاز مينمايم اگر چنان چه در جبهه حق علیه ظلم و بیداد بعثیون جان ناقابلم را فدا نمودم شکر خدا را می نمایم كه از اين دنياي فاني و زودگذر راهي را انتخاب نمودم كه راه انبياء و خداپرستان خصوصاً سرور آزادمردان جهان اسلام حسينبنعلي (ع) و ياران باوفايش بوده است. اين حقير متوجه شدم كه انقلاب اسلامي و وطن عزيز ما كه حاصل خون هزاران شهدا است با وجودي كه پانزده سال بيش نداشتم به خويشتن اجازه ندادم متجاوز بعثي به تجاوز خود ادامه دهد. بدين منظور در جبهه حضور يافتم و تا حال كه مدت بيست ماه از خدمت سربازيام ميگذرد، از خداي متعال ميخواهم كه در رختخواب نروم جان دهم بلكه مثل يك سرباز اسلام در نبرد با صداميان جان خويش را فدا سازم إنشاالله.
حال وصيت دارم به پدر و مادر. پدر عزيز! مرا ببخش كه بيشتر از اين توان كمك و خدمتگذاري نداشتم چون خيلي كم خدمت شما بودم و شما اي مادر مهربانم ميدانم چهقدر مرا دوست داري چون مادر عاشق فرزند خويش ميباشد ولي خدا را شكر نمایيد كه در راه باطل نرفتم. ميدانم چهقدر مشكلات برايم كشيدهايد چهطور از شما قدرداني كنم دوست دارم صبور باشيد.
هان اي يك دانه خواهر من! خیلی دوستت دارم. به مادر دلداری دهید. ای برادران عزیز و دلسوز من! می دانم چقدر برایم غمگین می شوید. براي دوري و فراغ من گريه و زاري ميكنيد. همانطوري كه قدر و ارزش همديگر را داشته بوديم اميدوارم حالا بيشتر وحدت پيدا كنيد و پدر و مادر را دلداري دهيد.
و در پايان از اقوام و دوستان و آشنايان ميخواهم اگر بدي از من ديدهايد به بزرگواري خويش مرا ببخشيد و ارزش همديگر را داشته باشيد كه همه ما رفتني هستيم، خدا ماندني است.
به اميد پيروزي حق بر عليه باطل و ظهور حضرت مهدي (عج) تعالي.