نام پدر : یوسف
تاریخ تولد :1344/02/04
تاریخ شهادت : 1363/07/17
محل شهادت : دیواندره

وصیت نامه

* وصیت نامه شهید رمضان محمودی*

 

بسم الله الرحمن الرحیم

« ان الله اشتری من المومنین انفسکم و اموالهم بان لهم الجنة »

     خداوند از مومنین مال ها و جان هایشان را می خرد و در مقابل بهشت می دهد و درود بی پایان به منجی عالم بشریت مهدی (عج) و با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و با درود به تمامی شهدای انقلاب و جنگ به خصوص شهدای دفتر مرکزی و نخست وزیری سخنم را آغاز می کنم:

     وقتی مرگ حق است ( کل نفس ذائقه الموت) و تمامی نفوس خواهند مرد. پس بهترین نوع مردن شهادت در راه خدا می باشد. شهادت را انسان انتخاب می کند و مردن بر اساس انتخاب می باشد، نمردنی که بر ایشان تحمیل شود و این بنده سال هاست که خود چگونه مردن را انتخاب کرده ام که امیدوارم که خداوند شهادت را نصیبم کند. و چنین است کسانی از مرگ می ترسند که از اعمال گذشته خود وحشت دارند ولی کسی که اعمال نیکو انجام داده باشد امروز دارد هر چه سریعتر اعمال درست خود را می بیند و دنیا به منزله ی محل زراعت می باشد و مرگ پلی بین این دنیا و آن دنیا می باشد و در این دنیا هر چه زراعت کرده باشد درو می کند و این مطلب را هم لازم می دانم که در وصیت نامه خود بنویسم و با توجه به اینکه خیلی ها با مرام های مختلف ادعای حق بودن را دارند ولی حق یک چیز بیشتر نیست و به نظر من اختلاف سر معیارهایی می باشد و معیار من قرآن و پیغمبر و ائمه و ولایت فقیه و در حال حاضر امام خمینی می باشد و جز این نمی باشد و شدیداً معتقدم که منافیقن با توجه به معیارهای باطلی که دارند ناحق ترین و باطل ترین کرمک ها هستند. اگر هدایت شدنی هستند خداوند آنها را هدایت می کند و گرنه نابودشان می کند و معتقدم که دست بدترین دشمن در حال حاضر آلوده به خون بیش از هزاران شهید می باشد و همچنین از پدر و مادر عزیزم می خواهم که هرگز برای من گریه نکنند. چون بالاتر از ماها کسانی بودند که به شهادت رسیدند.

     پدر و مادر عزیزم به یاد فرزند حقیر خود افتادید و دلتان شکست از روی خاک بگویید که ای خدایی که موسی را به وسیله ی صندوق در رود نیل و بعد در کاخ فرعون حفظ نمودی و ای خدایی که ابراهیم را در دورن آتش حفظ نمودی و ای خدایی که محمد (ص) را از قبیله قریش در امان داشتی این پیر جماران و این قلب تپنده ی امت اسلام را از خطرات دشمنان مصون و حفظ بدار. پیام من به برادارن و خواهران حزب الله این است که ذره ای آزادی خارج از حد به منافقین ندهند.

     در ضمن وصیتی دارم به شما برادران و شما خواهران و پدر و مادر و فامیلانم که در دعای کمیل و نماز جمعه و راهپیمایی ها شرکت کنید. چون که ما در برابر این انقلاب مسئول هستیم. شما باید ادامه دهنده ی راه شهدا باشید و همچنین گوش به فرمان امام بوده و جبهه ها را خالی نگذارید.

     وصیتی به مادرم، برادارن انجمن اسلامی شورای اسلامی دارم که شما رسالت خون شهدا را که مسئولیت سنگینی است به عهده دارید و امیدوارم که این رسالت را به خوبی انجام دهید تا مردم از شما و از انقلاب بدبین نشوند.

     وصیتی به مادرم، مادر اگر چه بگویم فراموشم کن ولی می دانم که این امر برایت امکان پذیر نمی باشد. مادر جان من امانتی بودم که خداوند به شما داده و این امانت را هم یک روزی از شما می گیرد. مادر جان عمر دنیا کوتاه است بالاخره آدمی یک روز می آید و روزی هم از دنیا می رود پس چه بهتر که مرگ من به شهادت در راه الله باشد. مادر عزیز از زحماتی که در مدت بیست سال برایم کشیدی با کمال خشنودی از شما تشکر می کنم.

     وصیتی به پدر عزیزم، پدر جانم می دانم که چقدر زحمت برایم کشیدی و من لایق این نبودم که جبران کنم چون که جبهه واجب تر بود و می بایست آن راه را می پیمودم و امیدوارم که خداوند به شما عزت عنایت فرماید تا در راه اسلام کوشا باشید.

     پیام به برادارن و خواهران دارم، که تا این موقع به شما خوش رفتاری نکردم؛ به هر حال به بزرگی خود مرا ببخشید دیگر وقت برادارن و خواهران را نمی گیرم.

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاتة.

برادر شما، رمضان محمودی

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار.

خدایا خدایا بده قوت به حزب الله تا بگیرد کربلا

                                 خدایا خدایا تو را به جان مهدی     رزمندگان اسلام را پیروزشان بگردان

آمین یا رب العامین 

تاریخ 12/ 03/1364

***************************************************