نام پدر : محمود
تاریخ تولد :1341/01/04
تاریخ شهادت : 1366/01/27
محل شهادت : بانه

زندگی نامه

                            *زندگی نامه شهيد جمشيد (محسن) امدادي*

 

نام پدر: محمد

همگام با چهارمين طلوع فروردين 1341، در تقدير «محمود و صديقه» درخشيد؛ اگر­چه نام شناسنامه‌اي­اش «جمشيد» بود، امّا اغلب «محسن» صدايش مي­زدند.

دوره ابتدائي جمشید در زادگاهش «بابلسر» طي شد. سپس، با پايان مقطع راهنمايي در مدرسه «طالقاني» اين شهر، تحصيلاتش را در رشته اقتصاد، در دبيرستان «شريعتي» اين شهر از سر گرفت؛ اگرچه به سبب عزيمت به جبهه، موفق به اخذ ديپلم نشد.

ايّام فراغتش را در تابستان، علاوه بر مطالعه، به كار بنّايي نيز مي­گذراند.

به واسطه حضور در جلسات سياسي و ديني دوران انقلاب، با اهداف و عقايد امام‌خميني آشنا شد و خيلي زود، به جرگه تظاهرات‌كنندگان پيوست.

با پیروزی انقلاب و تشكيل بسيج و جهاد، به اين نهادهاي مردمي ملحق شد و در اين راستا به انجام خدمت پرداخت.

با گفته­هاي خواهرش «مليحه»، گذري به تقيدات ديني جمشید می‌زنیم: «در نماز جمعه شركت مي­كرد و مي­گفت: اين نماز، يك نماز عبادي ـ سياسي است که مشتي محكم بر دهان دشمنان اسلام، به‌خصوص آمريكاي جنايتكار خواهد بود.»

«حسين» نيز خلق‌وخوي برادرش را اين­گونه بر مي­شمرد: «به جهت دل­سوزي و رسيدگي به امور خانواده، از محبوبيت خاصي برخوردار بود. علاوه بر آن، رفتار گرمي داشت و خوش­خلقي­اش زبانزد بود. تعدادي از هم­رزمانش نقل مي­كردند كه در آن مدت كوتاه، چنان شيفته اخلاق و رفتارش شده بوديم كه احساس مي­كرديم سال­ها با او رفاقت داشتيم.»

جمشید هم­زمان با پوشيدن جامه پاسداري در 28/1/1358، در واحد حفاظت سپاه بابلسر مشغول به خدمت شد. مدتي نيز، به عنوان كارشناس حفاظت اطلاعات، به اداي تكليف پرداخت.

در سال 1359، به مدت دو ماه، در ميمك به سر برد و دوشادوش ديگر برادران رزمنده­اش به دفاع از وطن پرداخت.

و عاقبت، جمشید در 27 فروردين 1366، طي عمليات كربلاي 10 در بانه، جام وصال را نوشيد. همسرش «سكينه كريمي» و يادگارانش «محمود و مسعود» اينك سال­هاست كه چشم به راه پيكر پاك عزیزشان هستند.

وامّا «عسگري ابراهيمي» از چگونگی شهادتش پسرعمه‌اش، این‌گونه روایت می‌کند: «قرار بود عمليات نصر 1 انجام شود تا تكميل عمليات كربلاي 10 باشد. با آغاز عمليات، تلفات و خسارات به دشمن وارد شد. به دليل فشار دشمن، دستور عقب­نشيني داده شد. قبل از آن، جمشید از ناحيه پا آسيب ديده بود. او در حال انتقال به عقبه بود كه گلوله ديگري به سر او اصابت كرد. جمشيد تا موقعي كه نيروها از او جدا مي­شدند و به عقبه برمي‌گشتند، زنده بود؛ اما به دليل هجمه آتش دشمن، بچه­ها نتوانستند او را به عقبه انتقال دهند و جسدش در ارتفاعات بانه به‌جا ماند.» 


وصیت نامه

                              * وصیت نامه شهید جمشید(محسن) امدادی*

 

                                                          «بسم الله الرحمن الرحیم»

«اللهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبیک نبی رحمه محمد صل الله علیه و آله یا ابوالقاسم یا رسول الله یا امام الرحمه یا سیدنا و مولانا انی توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله، یا وصی الحسن و الخلف الحجه ایها القائم المنتظر المهدی.»

ائمه اطهار را واسطه قرار می دهم، بخاطر شأن آنها در شفاعت بنده گنهکار خدا که در معصیت پا فراتر نهاده و اگر این شفاعت نباشد، می دانم که مقام انسانیت خود را زیر پا گذاشته ام، گنهکار و روسیاهم، امید به رحمت خداوند دانا، سخت است روبرو شدن با شهداء و مولایم، لذا به جبهه نور حق علیه ظلمت می شتابم تا قطره خونم که از احب الی الله است در این راه ریخته شود تا در محضر شهدا و مولایم سرافراز باشم.

در تاریخ تحولاتی بوجود می آید که از حرکت های طبقاتی سرچشمه گرفته است که طبقه ای برای کسب امتیازات خاص خود مبارزه می کنند و یا ممکن است، افکار سیاسی و حزبی خاص گروهی را به جنب و جوش بیاندازد تا افکار سیاسی خاص خود را به اجتماع عرضه کنند. اما در تاریخ حرکت های دیگری نیز وجود دارد که انسان ها به هیچ وجه منافع مادی و شخصی و طبقاتی خود را نمی خواهند و اصلاً مصلحتی خصوصی ندارند بلکه مبدأ و منشأ این حرکت ها چیزی خارج از (من) و رأی منافع مادی و شخصی از نوع روح عقیده است، در این نوع حرکت ها روح مردم به حرکت در می آید، قلب مردم می جوشد و می سوزد و به هیجان در می آید حرکتی که با قلب ها و روح ها رابطه دارد. حرکتی که لطیف ترین احساسات عارفانه انسان ها را به موج می آورد، حرکتی که انسان را از محیط عادی و روزمره زندگی جدا می کند و از منجلاب خودخواهی ها و خواسته های مادی نجات می دهد و انقلاب اسلامی ایران چنین حرکتی بود و یک چنین حالتی معنوی و روحانی در ملت بوجود آورد. ملت ایران قسم خورده است که تا آخرین قطره خون خود از انقلاب مقدس اسلامی پاسداری کند. ملتی که به استقبال شهادت رفته است. ملتی که ایمان به خدا در قلبش جای گرفته است، ملتی که بزرگترین طاغوت های زمان را با پیروزی به زیر کشیده است، همه خائنین به انقلاب را نابود خواهد کرد و امروز اینجا معرکه حق و باطل است، صحنه کربلاست، ابوسفیان ها و یزیدها و بی دین ها و بعثی های افلقی با پول اجنبی و اسلحه اجنبی و سیاست اجنبی جمع شده اند تا انقلاب اسلامی را بکوبند و ما سربازان و پاسداران از جان گذشته انقلاب آمده ایم تا راه و رسم جانبازی را به دنیا بیاموزیم یا این علف های هرز خبیث را درو کنیم یا به افتخار شهادت نائل شویم که هر یک جهاد فی سبیل الله است. امروز شرف و مردانگی در بوته امتحان قرار گرفته است. امروز مرد را از نامرد باز می شناسند. امروز رزمندگان شجاع و فداکار از بزدلان کوته فکر باز نشناخته می شوند ما مرگ شرافتمندانه را هزار بار به زندگی ننگین ترجیع می دهیم ما به خدا معتقدیم. ما به شهادت معتقدیم و معتقدیم که شهید در قیامت با کفن خونین در درگاه باریتعالی حاضر خواهد شد و بر پایه های عرش برین تکیه خواهد کرد. ما پیروان علی هستیم و به پرچم پر افتخار او چشم دوخته ایم و با شوق و ذوق به دریای مرگ فرو می رویم تا به ساحل نجات برسیم. پرچمدار ما حسین است ما بخاطر انقلاب راستین اسلامی به پیش می رویم و به دنیا نشان می دهیم تا روزی که یک خائن وطن فروش و تجاوزگری قصد براندازی انقلاب اسلامی را داشته باشد، از جهاد اسلامی خود دست بر نمی داریم.

پیش بسوی پیروزی به پیش رو دشمنان انقلاب اسلامی ایران را نابود کن و اجازه مده که کسی در این دنیا به وطن تو چشم طمع بدوزد و از مرگ نترس که شهادت در راه خدا بزرگترین افتخارات انسانیت است.

به خودتان بنگرید که آیا به هدف معبود که به تکامل رسیدن انسانیت است، رسیده اید؟ اگر نه فرصت را غنیمت شمرید و از غافله کربلا عقب نمانید.

ای کسانی که نعمت انقلاب اسلامی و رهبری را درک نکرده اید! نمی دانیم چه فکر می کنید و منتظر چه هستید؟ راحت طلبی، خوشگذرانی، بی تفاوتی و .... تا کی؟! برخیزید و جهاد مقدس را پیشه کنید که سعادت و خوشبختی در این راه است. قدر امام را بدانید و از مسئولین می خواهم اختلاف سلیقه را کنار بگذارند. بر قلب های شیطانی خود غلبه نمایند. تا می توانید خدمت به این مردم بکنید. امتی که از جان و مال برای حفظ انقلاب و خون شهدا مقاومت می کنند و یک قدم عقب نمی نشینند.

بار خدایا! پناه می بریم به درگاهت و حمد می کنیم به رحمت های بی دریغت که این چنین رهبری به ما عطا نمودی که ما را از گمراهی و ضلالت به راه مستقیم هدایت نمود. خدایا به واسطه ریخته شدن قطرات خونم اگر لیاقت آن را داشته ام در این عملیات مرا در زمره عفوشدگان قرار ده.

بارالها! توفیق ده تا شهادت نصیبم شود. هر چند می دانم که لیاقت شهید شدن را ندارم. مادرم! انشاءالله این هدیه را خداوند از شما قبول کند و افتخار کنید که شم نیز به جمع خانواده معظم شهدا پیوسته اید. صابر و شکیبا باشید. از شما حلالیت می طلبم که نتوانستم حق فرزندی را ادا نمایم.

از برادران خود می خواهم بر هوای نفس خود غلبه کرده و عاشقانه به جبهه بشتابند و تا معنوی این راه را ادامه دهند.

از خواهرانم که همچون زینب همانند کوهی استوار مقاومت کرده و حجاب اسلامی را پیشه راه خود کنند.

و اما سخنی هم با همسرم که در زندگی همیار و غمخوار من بوده ای و راه و رسم زندگی را به من آموخته ای. می خواهم بعد از مرگم سربلند باشی و مبادا در تشییع جنازه من گریه کنی، می خواهم الگو باشی و نشان دهی که زنان مربی جامعه هستند و به فرزندانم وقتی که بزرگ شده اند، بگو پدرشان در چه راهی شهید شده است و به آنها درس زندگی کردن و پایداری و درس شجاعت و شهامت بیاموز و تا موقعی که زنده هستند از این انقلاب اسلامی و خون شهدا پاسداری نمایند.

و اما فرزندانم! می خواهم همچون پدرتان تا خون در رگ دارید یک قدم از قافله عقب نمانید و همچون سرورتان حسین(ع) چنان از حیثیت و انقلاب و دین حفاظت نمایید که جرأت تجاوز و از بین بردن انقلاب به چشم دشمنان نیاید.

امیدوارم که همه شما در آن دنیا روسفید در محضر بانوی بزرگ اسلام فاطمه زهرا و حضرت محمد و علی علیه السلام حاضر شوید و از تمام کسانی که حقی بر گردن من دارند، حلالیت می طلبم و اگر بدی در حق آنها کرده ام به بزرگواری خودشان اینجانب را عفو نمایند و اگر کسی به اینجانب طلبکار می باشد به خانواده ام مراجعه کرده و طلبکاری خود را دریافت نماید.

قسم به جبهه های جنوب و غرب کشور، قسم به ایران و تاریخ پر افتخارش، قسم به اسلام و رسالت مقدس خدایی و جاودانی اش، قسم به امام امت و فرمان منقلب کننده و معجزه آفرینش و قسم به اراده آهنین و ایمان عرفانش، قسم به فریاد الله و شب شکنان پاسداران و ارتشیان در شب عملیات، قسم به فریاد رعد آسای ایران و هجوم صاعقه بار رزمندگان، قسم به ضجه کودکان معصوم و سوز درد رزمندگان مجروح و بخون شهداء و به اشک یتیمان و به آه بیوه زنان که تا آخرین قطره خون علیه دشمنان داخلی و خارجی می جنگیم و از انقلاب مقدس ایران و استقلال این آب و خاک پاسداری می کنیم و تا حکومت حق و عدل در سر تا سر عالم و تا نابودی کامل طاغوت ها و شیطان ها دست از مبارزه بر نمی داریم.

به امید پیروزی رزمندگان اسلام.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

***********************************************