نام پدر : یحیی
تاریخ تولد :1339/11/09
تاریخ شهادت : 1365/11/19
محل شهادت : شلمچه

زندگی نامه

                              *زندگی نامه شهید سيّد نورالله محمدي*

 

نام پدر: سيّد يحيي

در بهمن 1339، روستاي «كَچپ» از توابع بخش «دابو»ی آمل، چشم به راه آمدن نوزادي از ذرّيه سادات بود. «سيّديحيي و تاج‌خانم» نامش را «نورالله» نهادند.

نورالله چهارمين ثمره زندگي این زوج بود كه با پيشه كشاورزي روزگار مي‌گذراندند.

نورالله بعد از پايان دوران ابتدائي و راهنمایي در زادگاهش، وارد دبيرستان شبانه «محمد طبري» آمل شد؛ امّا در پايه سوم اين مقطع، به دبيرستان «امام خميني» آمل رفت و در رشته علوم تجربي فارغ‌التحصيل شد. حضور در تظاهرات ضدّ طاغوت، غائله 6 بهمن آمل و درگيري‌هاي ساري، از جمله فعاليت‌هاي سياسي نورالله به شمار مي‌رود.

«سيّد رضا» از خلق‌وخوی برادرش، اين‌گونه مي‌گويد: «فردي خوش‌خلق و مهربان بود. هميشه سعي مي‌كرد با تدبير و درايت خود، محبت و صميميت را بين اعضاي خانواده حفظ كند. برای پدر و مادر احترام خاصی قائل بود. به خاطر تواضع و فروتنی که داشت، اهل محل بسیار او را دوست داشتند.»

پدرش می‌گوید: «دست‌گیر افراد بی‌بضاغت بود. کارهای لوله‌کشی و برق‌کاری کسانی را که پول نداشتند، رایگان انجام می‌داد. به نماز اول وقت بسیار اهمیت می‌داد. در امر کشاورزی کمک‌حالم بود. اگر چیزی به خانه می‌آورد، به مادرش می‌گفت: همسایه را فراموش نکن! هر چه در خانه داری، نصف کن و به آنها هم بده.» 

نورالله كه در كِسوت بسيجي، رهسپار جبهه شده بود، در 1/6/1362 به عضويت سپاه در آمد. از این‌رو، چندين بار ديگر نيز به مناطق جنگي عزيمت كرد.

فرماندهي قلّه در بوكان، از جمله خدمات ارزنده نورالله به‌شمار مي‌رود.

در نهايت، او در 10/11/1365، طي عمليات كربلاي 5 در شلمچه، جامه سرخ شهادت را به تن پوشيد و به لقاي حق پيوست. سپس، با وداع همسرش «بنين محمدي» و دو يادگارانش «عيسي و معصومه»، تا گلستان شهداي كچپ بدرقه شد.

يكي از هم‌رزمانش، دفتر خاطرات آن روزها را اين‌گونه ورق مي‌زند: «قبل از رفتن به آخرين مأموريتش به جبهه، با هم كنار جوي آبي نشسته بوديم كه لابه‌لاي صحبتش گفت: اين‌بار كه به جبهه رفتم، ديگر برنمي‌گردم. من با شوخي به او گفتم: اگر شهيد شدي، شفيع ما در آن دنيا باش!»  


وصیت نامه

                                                    *وصیت نامه شهید نور الله محمدی*

 

                                                                            بسم الله الرحمن الرحیم

به کسی که در راه خدا کشته می شود مرده نگوئید آنها نمرده اند بلکه زنده اند ولی شما واقعیت را درک نمی کنید ( قرآن کریم سوره بقره )

با سلام به خدمت آقا و مولایمان امام زمان (عج) و با سلام ودرود فراوان بر رسول و فرستاده خدا محمد (ص) و امامان (ع) بخصوص سرور آزادگان حسین ابن علی (ع) و با درود بر امام قائم مقام رهبری و امت شهیدپرور و به خانواده عزیز و پدر و مادرم .

ابتدا چند کلمه ای با شما سخن می گویم نمی دانم با چه زبانی از زحمات شما تشکر کنم انشاءالله که حلالم خواهید کرد و از زحمات شما بی شائبه شما نهایت تشکر و قدردانی را می نمایم . و می دانم با رفتن من پیش سیدالشهداء (ع)و فاطمه زهرا (س) رو سفید خواهید کشید و ما امنتی از طرف خداوند نزد شما بودیم که این امانت را بی درنگ و بدون غفلت به صاحب اصلی آن پرداختید و شما ای همسر خوبم گر چه نتوانستم یک مرد خوب برای زندگی مشترک خود باشیم مرا ببخشید و با صبر و توکل بر خداوند منان استوار باش که دشمنان خدا از استقامت شما به خشم آیند و وظائف و فرایض دینی خود را به خوب انجام بده و فرزند عزیز و گرامی مرا (معصومه خانم) چنان تربیت کن که شایسته فرزند شهید باشد و هیچ وقت از خداوند غافل نباشید و شما ای خواهران و برادرانم همیشه روحانیت خدا امام و ولایت فقیه را پیرو باشید و بدانید که این راه خط اصیل پیامبران و امامان معصوم (ع) است و نماز را هر چه بهتر برپا دارید که سعادت شما در آن است و اما شما ای دوستان و آشنایان و نزدیکانم به فرموده علی (ع) همیشه یار مظلوم و دشمن ستمگر باشید و همیشه از مظلوم دفاع کنید و بر ظالم بتازید که این راه خداست سختیها و تلخیهای دنیا انسان را آبدیده میکند تا بتوانید با گامی استوار به سوی معبود بشتابیم و این سفارش را از من بپذیرید که هیچوقت از امام و روحانیت خط امام جدا نشوید که اگر جدا شدید به منجلاب بدبختی گرفتار خواهید شد روحانیت خط امام را همیشه حامی باشید و دنبال مسائل سیاسی روز بروید و اطلاع کافی از جامعه اسلامی خصوصاً ایران داشته باشید . قدر این انقلاب را بدانید و بر خودتان ببالید که خداوند این نعمت عظیم را بر شما ارزانی داشته است واقعیت را در همه جا و در همه حال بگوئید و از کسی هراسی به دل راه ندهید و فقط از خداوند بترسید که ترس از خداوند نشانه نزدیکی به اوست و دنبال آن روحانیونی که همیشه در پی کسب مقام خود را بر سر مظلومین و قشر محروم جامعه بکوبند نروید و اما یک نصیحت کوتاه به این دسته از روحانیون دارم این است بس که لباس شهادت را پوشیدن لباس ذلت را از تن بدر آورید و لباس تقوا بپوشید که این شایسته شماست دنبال افراد قاچاق فروش و لا اوبالی و ضد اسلام نروید و حیثیت لباس مقدس خود را به پای اینگونه افراد خرد نکنید ساده زندگی کنید و ساده باشید چرا که شما باید نمونه ای از زندگی پیامبران و امامان برای مردم باشید ساختمان مجلل در این دنیا بنا نکنید و کمی هم فکر کنید و زندگی رهبر بزرگوارمان باید الگوی شما باشد اگر میخواهید به روستاها سفر کنید اول سر مزار شهدا بروید[ ]. در آخر اینکه کاری نکنید که این سیل عظیم بنیان کن انقلاب اسلامی شما را در لابلای امواج خروشان خود حرد کند به خود آئید و گول این شیطان صفتان را نخورید و در آخر اینکه من با شناخت کامل این لباس مقدس سبز سپاه را به تن کردم و آن را به عنوان کفن خود دانستم و این راه با شناخت کامل میروم تا رفتگان را پیرو باشم و ماندکان را سرمشق و الگو میروم و در این رفتن از خداوند مدد میجویم تا خودخواهیها را از وجودم بزداید و مرا چون ذره ای در شمار سربازان گمنام این سرزمین جای دهد و اگر خداوند مرا لیاقت آن بداند که یک جهادگر سبز پوش در کربلای خونین جنوب کشور با عزمی راسخ در برابر عوامل استکبار جهانی باشد مرا در کنار دیگر شهدای گرانقدر روستایمان دفن نمائید و مراسمات را ساده برگزار کنید و از سخنوران خوب و متعهد دعوت بعمل آورید .

والسلام

به امید پیروزی نهائی لشکریان کفرستیز اسلام علیه کفر حاکم بر جهان

و به امید برافراشتن پرچم توحید بر بالای کاخهای سیاه و کرملین

و به امید طولانی شدن عمر امام عزیز به درازای آفتاب

روز یکشنبه – گردان ادوات واحد دیده بانو

    شهید عشق در میدان پیکار                چو پروانه بسوزد در ره یار

    نویسد بر حریر لاله با خون                 خداوند خمینی را نگهدار

ضمنا وصی من پدرم می باشد و اگر همسرم می تواند کمی برایم نماز قضا بخواند و هر ماه حدود 200تومان را برای جبهه پرداخت نمایند .

                                                                                                                                             نورالله محمدی