نام پدر : عیسی
تاریخ تولد :1345/01/20
تاریخ شهادت : 1367/01/01
محل شهادت : خرمال

وصیت نامه

1.    پدرم از من در گذر، تنها سفارش من به شما برادران و خواهران عزیز این است که بعد از من مرا به آن چه که بودم، یاد کنید و بر مزارم ندای شیون خود را آن قدر بالا نبرید که دشمنان ساه دل خوشحال شوند، در خلوت و در تاریکی  شب، شما حق دارید، بنالید تا خدا را آرام گردانید.

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

حسن محمدی اندارگلی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

20/1/1345 روستای اندارگلی شیرگاه شهرستان سوادکوه شمالی

3- نام و شغل پدر :

عیسی، کشاورزی و دامداری

4- نام و شغل مادر:

طیبه مرادی، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

شش فرزند، فرزند ششم

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

مقید به نماز اول وقت به جماعت بود. اهل نماز شب بود و تکالیف الهی را به نحو احسن انجام می داد ، به اهل بیت عشق می ورزید و در تمام مراسم مذهبی و شهادت اهل بیت شرکت کرد.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ): ـــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

مدرسه ابتدایی در روستای اندارگلی شهر شیرگاه شهرستان سوادکوه شمالی

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

مدرسه راهنمایی در شهر شیرگاه شهرستان سوادکوه شمالی

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ـــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

بله، در کار خانه و کشاورزی کمک می کرد.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

دوم راهنمایی به علت مشکلات اقتصادی کسب علم را رها کرد تا کمک کار پدرش در تامین مخارج زندگی باشد.

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام داد.

2- یگان اعزام کننده :

سپاه

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی :

از 1/6/65 تا 1/1/67 در منطقه هفت تپه و خرمال که به علت شهادت از ادامه خدمت باز ماند.

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

متاهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :

کبری شاهکویی، 1365

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

رفتارش با والدین بسیار خوب، باادب و متواضعانه بود. در کارها عصای دست شان بود. رابطه اش با همسرش در مدت کوتاهی که با هم بودند خوب و عالی بود.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

ـــــــــــ ،کشاورزی و دامداری می کرد

 

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــ ، آزاد

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری ایشان متاثر از افراد دینی و اجتماعی، حضرت امام (ره)، خدمت سربازی است.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

در جریان انقلاب در مراسمات، اجتماعات و راهپیمایی ها حضور داشت.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

در نهاد سپاه خدمت می کرد.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد : ـــــــــــ

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ـــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه : ـــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :

در منطقه خرمال از ناحیه دست راست مجروح شد و به مدت یک ماه در بیمارستان ساری بستری بود.

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

مورخ 1/1/67 در منطقه خرمال براثر انفجار و ترکش توپ به شهادت رسید.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

8/1/67 در گلزار شهدای روستای اندارگلی شهرستان سوادکوه شمالی به خاک سپرده شد.

 

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

برادر شهید- غلامعلی-  می گوید : از دوران نوجوانی خلق و خوی خدا پسندانه داشت. در میان افراد محل به خوش رویی و شادابی شهرت داشت در شجاعت، صداقت، مرتب و منظم بودن شاخص بود. همه اوقات او در اختیار اهل خانواده بود و در تمام کارهای منزل و کشاورزی به خانواده کمک می کرد. او جنگ را مبارزه با فساد می دانست و تحمیل کنندگان جنگ را مفسده برای سلامتی اسلام می جنگید و جنگ با عراق را جنگ با دشمنان اسلام می دانست.

برادر شهید- حسین- می گوید: در یکی از شب های استراحت و دوران مجروحیت من در منزل برادر بزرگم بودم. نیمه شب داخل حیاط آمدم، متوجه شدم برق اتاق برادر شهیدم روشن و خاموش شد به طرف پنجره اتاق رفتم، صدای گریه اش را شنیدم. کمی جلوتر رفتم از پنجره به داخل اتاق نگاه کردم دیدم ایشان با دست سالم خود قرآن را گرفته و مشغول قرائت قرآن است و گریه می کند. کمی از پشت پنجره من هم گریه کردم دوباره به داخل اتاق نگاه کردم دیدم برادرم مشغول خواندن نماز شب است. خیلی شگفت زده شدم، چون ایشان قبل رفتن به سربازی به نماز یومیه اش آن چنان اهمیت نمی داد. حتی برای رفتن به خدمت، من خیلی به او اصرار می کردم می گفت عجله نکن نوبت من شد خودم می روم تا این که حدود 6 ماه بعد دفترچه گرفت به خدمت رفت و از همان شب به من الهام شده بود که او راه شهادت را در پیش گرفته است.

برادر شهید- غلامعلی-  می گوید: سال 62 حسن در سرچشمه کرمان نزد من زندگی می کرد دیدم ایشان توی خودش است بیرون نمی رود شادابی زمان قبل را ندارد. از او پرسیدم چرا این طوری هستی؟ چیزی نگفت. از همسرم پرسیدم گفت: به خاطر مشکلات دوستش نگران است. گفتم: در این زمان کوتاه او چه دوستی دارد که این گونه او را متوجه مشکلاتش کرد؟ گفت: در بیابان های شهرک، من با پسربچه ای آشنا شدم که پدر و مادری ندارد نزد یکی از فامیل هایش گله داری می کند. گفتم این در تمام عالم وجود دارد، ناراحتی ندارد. حسن گفت: این داستان مرا به یاد یتیمی پیامبر (ص) می اندازد که او چگونه بدون سرپرستی پدر و مادر توانست آن قدر به خداوند نزدیک شود که بتواند به درجه پیامبری برسد. و از من خواست کتاب داستان و راستان را برایش بخرم این بود خاطره ای از دوران نوجوانی اش.

 

 


وصیت نامه

اسکن وصیت نامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد


زندگی نامه

اسکن زندگی نامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد