نام پدر : حسین
تاریخ تولد :1338/02/19
تاریخ شهادت : 1362/03/17
محل شهادت : جفیر

وصیت نامه

*وصیتنامه شهید ابراهیم محمدحسن نیا طبری*

 

بسم الله الرحمن الرحیم

از خدا بصبر و تحمل و نماز یاری جوئید که نماز با حضور قلب امری بسیار بزرگ و دشوار است مگر بر خداپرستان که مشتاق نمازند چون آنان که دائم در نمازند (45) آنان که می دانند که در پیشگاه خدا حاضر خواهند شد و بازگشتشان به سوی او خواهد بود (26) سوره بقره آیه 45 و 46 غرض از نوشتن این بود که تذکر داده باشیم چرا که تذکر چاره غفلت است آیه از سوره طارق که تذکرات از اینجا شروع می شود انه لقول فصل013) و ماهو بالهزل که قرآن به حقیقت کلام حق و جداکننده حق از باطلت و هرگز سخن هزل و بیهوده نیست که راه را به ما نشان می دهد می گوید وظائف یک مسلمان چیست اگر حساب کنیم که ما چه داشتیم و چه بودیم و این نعمتها ا زکجا آمده و آن کیست و ما چگونه باید از این نعمتها استفاده کنیم و بعد چه می شود و از ما بعد از مردن سوال می کنند خدا ما را خلق کرده است و می گوید انسان مغرور است چرا نمی فهمیم چرا چون غفلت داریم و انسان شد واین غرور انسان است که او را به غفلت می کشاند و دیگر هیچ نمی بیند و آنچه را باید بیاندازد نمی تواند اصلاً پرده ایمان خود انسان و دلش ایجاد شده است انسان و دلش ایجاد شده است انسان باید از خود بردهد و به خدا بنگرد و این باید ملکه گردد چاره ای ندارد اگر تلاش نکند کجا می خواهد آخرش مرگ است آخرش با سر داخل قبر می کنند بدست خود انسان انسان را دخل قبر می کنند باز بدست انسان نیست که نکند چرا که همین تعفن و به گند می آید و همه را مریض می کند و کسی نمی تواند شکر کند و زندگی کردن ناممکن می شود چرا به فکر نمی افتیم و ای بر روزی که نعمتهای خدا تبارک وتعالی را نکنیم پس انسان که مغرور شود چرا به این دنیا دل بندد ما که رفتنی هستیم و هر چه در این دنیا داشتیم حتی لباسها وکفشهایمان را از پایمان بیرون می کشند و انسان با علاقه به قرآن نماز صدقه ... و دوستی خدا و رسول (ص) و اهل بیت (ع) است که در قبر لباس بتن می کند آنجا لباس علاقه به خداست کفش ایستادن به نماز در پیشگاه باری تعالی است چرا تفکر می کند. بارخدایا لباس محبت و دوستی خودت و پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) در دنیا و آخرت بر ما بپوشان هر چه هست هم چنانست اینجا باید تلاش کرد توجه به خدای تبارک و تعالی نمود ای انسان مغرور نباش اگر مغروی شدی از خدا دوری می شوی از پیامبر و آلش(ص) دور می شوی آنجا آخرت دیگر دنیا و وسائل دنیا بکار نمی رود تنها چیزی که در آنجا بکار می رود وسایل آخرتی است نه دنیائی خود را تجهیز کنیم به وسایل آخرتی و غم و مصیبتی که بر اهل بیت علیهاالسلام رسیده و خون پاکی که در کربلا ریخته و با وضعی که مظلومانه شهید کردند اباعبدالله الحسین(ع) را خداوند غم و مصیبت اهل بیت اطهار(ع) را بر تمامی غم و اندوه و مصیبتهای دنیائی ما بالاتر و با اهمیت تر بگردان و ما را توفیق تجهیزشدن وسائل آخرتی عنایت بفرما حال اگر توجه به آیه بالا سوره بقره بکنیم و به معنای آن تعقل و تدبر نمائیم ترسی از زندگی در این دنیا و وسیله حرکت به دنیای دیگر را به ما نشان می دهد که اگر انسان بیچاره و ناتوان مقداری فکر کند که تا به حال ازکی یاری خواستی و کی را طلب کردی فکر کن در آیات خداوند تبارک و تعالی که آنچه از آن ماست مال خودمان نیست مال پروردگار رب العالمین است خودت را بشناس که چه بودی و چه داشتی و آتی خود را بزرگ ندان خود را بزرگ نبین بلکه خدا را بزرگ ببین آنچه داری از اوست وآنچه داریم مال اوست خالق آسمانها و زمین و خالق انسانهاست او می داند از کدام طرف باید برویم تا راه مستقیم حرکت کنیم ما که راه را بلد نیستیم ما که هدف را نشناختیم ای انسان چرا خود را به دشمن خدا سپردیم این همه نیروی هدایت بیرونی درون عقل و هدایت و این همه نیروی هدایت بیرونی پیامبران واهل بیت اطهار(ع) به ما داده چرا به کمک این نیرو خود را نمی رسانیم و نجات نمی دهیم ای انسان مواظب خود باش.

یا اسمع السامعین یا ابصرالناظرین و یا اسرع الخاسبین و یا ارحم الراحمین صلی علی محمد و آل محمد الساده العیامین و اسلک اللهم حاجتی التی ان اعطینیها لم یضرنی ما منهتی و ان ممنعتنیها لم ینفعنی مااعطینی اسلک فاک رقبتی من النار لااله الا انت وحدک لاشریک لک الملک و لک الحمد و انت علی کلشی قدیر یا رب یا رب .... یا رب

ای شنواترین شنوندگان ای بیناترین بینایان! و ای سریعتر حساب رسان! و ای مهربانترین مهربانان! درود فرست بر محمد و آل محمد آن آقایان فرخنده و از تو ای خدا درخواست کنم حاجتم را که اگر آن را به من عطا کنی دیگر هرچه را از من دریغ کنی زیانم نزند و اگر آن را از من دریغ داری دیگر سودم ندهد هر چه به من عطا کنی و آن این است که از تو خواهم مرا از آتش دوزخ آزاد گردانی معبودی جز تو نیست یگانه ای که شریک نداری از توست فرمانروائی و از توست ستایش و توئی که بر هر چیزی توانائی ای پروردگار نکند در عبادت خسته شویم نکند در خواندن قرآن ملول و خسته شویم وقتی این احساس به ما دست بدهد آنوقت اول فرورفتن در ضلالت و گمراهی خواهد بود.


زندگی نامه

شهید ابراهیم محمد حسن نیا طبری

فرزند: حسین

شهید«ابراهیم محمدحسن نیاطبری» در نوزدهم اردی بهشت سال1338 فرزند«حسین» و «خدیجه» در شهرستان «بابل» پا به این عرصه هستی گذاشت. گرچه خانواده نام او را «ابراهیم» گذاشت، اما اغلب «مهدی» صدایش می زدند.

او کودکی بیش نبود که نزد شخصی به نام «ملّا جان جان» قرآن را آموخت و با آموزه های دین آشنا شد.

تحصیلاتش را با موفقیت در زادگاهش «بابل» سپری کرد.

برادرش «رضا»، در مورد خوی و خصلت برادر شهیدش می گوید: «او فردی گشاده رو، صادق، و در صبوری زبانزد بود و علاوه بر آن به دلیل احترام خاصی که برای بزرگترها قائل بود، سعی می کرد در هر مکان و موقعیتی حرمت شان را حفظ کند.»

وی تحت تاثیر اندیشه های انقلابی شهیدان «بهشتی» و «مطهری»، همگام با دیگر مردم کوچه و خیابان به جمع تظاهرات کنندگان پیوست و خواستار براندازی حکومت ظلم و جور شد. وی به سبب توزیع اعلامیه ها و حضور فعال و مستمر در جلسات مذهبی و سیاسی، مدتی تحت تعقیب مامورین رژیم قرارداشت.

«نرگس»، در مورد فعالیت های انقلابی برادرش این گونه می گوید: «مدتی تکثیر اعلامیه امام خمینی با مشکل مواجه شده بود و او مجبور بود که گفته های ایشان را با دست بنویسد. به ما هم می گفت که بنویسید. ابتدا اعلامی ها را به اتفاق جمعی از دوستانش می خواند و روی آن فکر می کرد بعد آن را با دوچرخه می برد و در خانه های مردم می انداخت.»

ابراهیم بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و تشکیل بسیج، به عضویت این نهاد در آمد و به تبلیغ و ترویج اهداف و دستاوردهای انقلاب همت گماشت.

وی در تاریخ 4/7/58، به عضویت رسمی سپاه در آمد و همزمان به سِمتِ مسوول بسیج بابل منصوب شد. او در همین سال در غائله ی گنبد حصور داشت و مدتی بعد کردستان عزیمت کرد.

او در 2/2/60 به مدت دو ماه عهده دار مسوولیت سازماندهی واحد بسیج بابل بود. سپس در 18 فروردین سال 62 به سِمتِ جانشین گشت و شناسایی در واحد اطلاعات و عملیات منصوب شد.

ابراهیم در کِسوتِ مسوول گروه ضربت سپاه بابل و مسوول اعزام نیرو در منطقه 3 «چالوس» نیز خدمات ارزنده ای از خود به یادگار گذاشت.

طبق اظهارات همرزمانش؛ «آموزش و سازماندهی نیروها بالاترین هدفش بود. بعدها عده ای از همین نیروها شهید شدند. شجاعت، ایمان و روحیه ی نظامی گری اش واقعاً مثال زدنی و تاثیر گذار بود.»

خواهرش در خصوص رفتن اش به جبهه می گوید: «وقتی بچه اش به دنیا آمد، گفتم وقتی این قدر دخترت را دوست داری، چطور می خواهی به جبهه بروی؟ گفت: اول به حرف خدا اهمیت می دهم. بعد هم؛  امر امام خمینی که دستور داد و ولایت فقیه استوخدا بچه ام را نگه می دارد.»

این شهید سرفراز بابلی سرانجام در 17/3/62 در منطقه عملیاتی «جُفیر» به مقام شامخ شهادت نائل آمد. و قبر مطهرش میعادگاه مشتاقان شهید و شهادت است.