شهید ابراهیم محمد حسن نیا طبری
فرزند: حسین
شهید«ابراهیم محمدحسن نیاطبری» در نوزدهم اردی بهشت سال1338 فرزند«حسین» و «خدیجه» در شهرستان «بابل» پا به این عرصه هستی گذاشت. گرچه خانواده نام او را «ابراهیم» گذاشت، اما اغلب «مهدی» صدایش می زدند.
او کودکی بیش نبود که نزد شخصی به نام «ملّا جان جان» قرآن را آموخت و با آموزه های دین آشنا شد.
تحصیلاتش را با موفقیت در زادگاهش «بابل» سپری کرد.
برادرش «رضا»، در مورد خوی و خصلت برادر شهیدش می گوید: «او فردی گشاده رو، صادق، و در صبوری زبانزد بود و علاوه بر آن به دلیل احترام خاصی که برای بزرگترها قائل بود، سعی می کرد در هر مکان و موقعیتی حرمت شان را حفظ کند.»
وی تحت تاثیر اندیشه های انقلابی شهیدان «بهشتی» و «مطهری»، همگام با دیگر مردم کوچه و خیابان به جمع تظاهرات کنندگان پیوست و خواستار براندازی حکومت ظلم و جور شد. وی به سبب توزیع اعلامیه ها و حضور فعال و مستمر در جلسات مذهبی و سیاسی، مدتی تحت تعقیب مامورین رژیم قرارداشت.
«نرگس»، در مورد فعالیت های انقلابی برادرش این گونه می گوید: «مدتی تکثیر اعلامیه امام خمینی با مشکل مواجه شده بود و او مجبور بود که گفته های ایشان را با دست بنویسد. به ما هم می گفت که بنویسید. ابتدا اعلامی ها را به اتفاق جمعی از دوستانش می خواند و روی آن فکر می کرد بعد آن را با دوچرخه می برد و در خانه های مردم می انداخت.»
ابراهیم بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و تشکیل بسیج، به عضویت این نهاد در آمد و به تبلیغ و ترویج اهداف و دستاوردهای انقلاب همت گماشت.
وی در تاریخ 4/7/58، به عضویت رسمی سپاه در آمد و همزمان به سِمتِ مسوول بسیج بابل منصوب شد. او در همین سال در غائله ی گنبد حصور داشت و مدتی بعد کردستان عزیمت کرد.
او در 2/2/60 به مدت دو ماه عهده دار مسوولیت سازماندهی واحد بسیج بابل بود. سپس در 18 فروردین سال 62 به سِمتِ جانشین گشت و شناسایی در واحد اطلاعات و عملیات منصوب شد.
ابراهیم در کِسوتِ مسوول گروه ضربت سپاه بابل و مسوول اعزام نیرو در منطقه 3 «چالوس» نیز خدمات ارزنده ای از خود به یادگار گذاشت.
طبق اظهارات همرزمانش؛ «آموزش و سازماندهی نیروها بالاترین هدفش بود. بعدها عده ای از همین نیروها شهید شدند. شجاعت، ایمان و روحیه ی نظامی گری اش واقعاً مثال زدنی و تاثیر گذار بود.»
خواهرش در خصوص رفتن اش به جبهه می گوید: «وقتی بچه اش به دنیا آمد، گفتم وقتی این قدر دخترت را دوست داری، چطور می خواهی به جبهه بروی؟ گفت: اول به حرف خدا اهمیت می دهم. بعد هم؛ امر امام خمینی که دستور داد و ولایت فقیه استوخدا بچه ام را نگه می دارد.»
این شهید سرفراز بابلی سرانجام در 17/3/62 در منطقه عملیاتی «جُفیر» به مقام شامخ شهادت نائل آمد. و قبر مطهرش میعادگاه مشتاقان شهید و شهادت است.