*وصیتنامه شهید نظرعلی محفوظی*
بسم الله الرحمن الرحیم
کُتِبَ عَلَیکُمُ القِتالَ وَ هوَ کرَّه لَکُم و عَسَی اَن تَرکَهوا شَیئاً وَ هوَ خَیرَلَکُم وَ عَسَی اَن تُحبّوا شَیئاً وَ هوَ شَرَّ لَکُم والله یَعلَمُ وَ اَنتُم لا تَعلَمون. (بقره/ 126)
السلام علیک یا ثارالله و ابن ثاره و الوتر الموتور السلام علیک یا اباعبدالله. اللهم اُنّی اسئلک ان تجعل فانی قتلاً فی سبیلک تحت رأیة بنبیک مع اولیائک و اسئلک ان تقتل بی اعدائک و اعداء رسولک.
نوشته شد بر شما جنگ و آن ناپسند شما است و چه بسا ناخوش دارید چیزی را و آن خوب است برای شما و چه بسا دوست بدارید چیزی را و آن بد است برای شما و خداوند میداند و شما نمیدانید. (قرآن کریم)
پروردگارا! از تو درخواست میکنم از اینکه وفات مرا کشته شدن در راه خود قرار دهی زیر پرچم دین و پیغمبرت با اولیاء و دوستانت و باز از تو میطلبم که به دست من دشمنانات را و دشمنان رسولت را به قتل برسانی. آمین یا ربالعالمین.
اینجانب نظرعلی محفوظی جویباری، فرزند محمدعلی متولد 1339 ساکن روستای آستانهسر جویبار، دارای شماره شناسنامه 8/م با درک و شعور کامل خود، از اعماق قلبم شهادت میدهم، أشهد ان لا اله الّا الله و اشهد انَّ محمد رسول الله و اشهد ان علیاً ولیالله و خمینی روح خدا، رهبر و مرجع اینجانب میباشد و وصیت خودم را به شرح زیر آغاز میکنم.
در ابتدای سخنام خدا را سپاس میگویم و شکر نعمتاش مینمایم که در این عصر حاضر و پس از هزار و چهارصد و اندی سال که از غربت اسلام میگذرد، مردی از تبار رسولان حق و ائمه اطهار و از تبار مهدی موعود (عج) و جانشین بر حقش، حضرت امام خمینی، بدبختی نجات داد و برای همیشه اسلام را زنده کرد.
پروردگارا! ما را نعمت فراوان و بیمنتهایت عطا کردی ولی ما را قدردان نعمت خودت قرار بده، ما چگونگی سپاس بخشش تو را بلد نیستیم. ما دعا کردن و شکر تو را کاملاً نمیتوانیم به جا آوریم ولی خودت الرحمن و الرحیم و دانا به درون قلب ما هستی و آگاهی که در ذات ما چه حاجتی است و حاجتام پیروزی اسلام، سلامتی و طول عمر حضرت امام و زیارت قبر مطهر سیدالشهدا، حسین مظلوم، و عفو گناهانم و آنگاه شهادت در راهت میباشد. ای خدای بزرگ! حاجتهای بزرگ برخاسته از قلب کوچک ما را پذیرا باشد و آبروی ما را از درگاهت نریز و لطفی به حال پریشان ما نما و ما را با نیکان محشور بگردان.
تو خدایی و به تو بنده منم ای خدا بنده شرمنده منم
من ز فعل بد خود دلگیرم بار عصیان بنموده، پیرم
گر نباشم به درت روی سفید من غلامام به حسین شاه شهید
جان آقای من آن تشنه جگر از گناه من عاصی بگذر
و امّا ای امت عزیز، ای یاوران بر حق قرآن و کتب اسلام، ای ایثارگران از جان و مال در طریق خدا! من در مقابل شما کوچکتر از آنم که بخواهم به شما وصیت بکنم، به شما پند و اندرز بگویم ولی میدانم که حاضر هستید درد دل یکی از عاشقان خدا را گوش کنید و مزاحمت را بر خود متحمل شوید. از آنجایی که خداوند کریم در قرآنش میگوید: «اِنّا هَدَیناهُ السّبیل اِمّا شاکراً وَاِما کَفوراً» (دهر/ آیه 3) ما به حقیقت راه حق و باطل را به انسان نمودیم. حال که خواهد شکر این نعمت گوید و خواهد کفران کند.
آری، امروز راه حق و باطل همچون صدر اسلام و به طور آشکار در پیش روی ما قرار گرفته است. یک طرف پرچم سرخ و خونین اسلام در دست حسین زمان و از طرف دیگر پرچم نگونبخت کفر در دست یزیدیان زمان (صدام و منافقین)، یک طرف کتاب قرآن را مردی همچون علی (ع) با دل و جان بر شما تلاوت میکند و از طرف دیگر بر بالای سر نیزهها توسط گروه کفار و اسلامنمایان. از این طرف یاوران قرآن، عاشقان الله و سربازان امام زمان در رکاب امام امت با کفار میجنگند و از آن طرف دشمنان قرآن و الله، ملحدان کوردل سپاه یزید در مقابل اسلام و امام قد علم کردند و با تمامی توانشان کمر به نابودی اسلام بستهاند. اگر میخواهید رستگاری دو عالم را کسب کنید و سعادتمند شوید، پای در رکاب امام عزیز قرار دهید و در صف لشکریان اسلام بپیوندید و سلاح بر زمین افتاده شهدا را در دست بگیرید و در مقابل سپاه کفر صدامی تا پای جان مقاومت و مبارزه نمایید، باشد که خداوند به شما اجر عظیم آخرت عنایت فرماید و این همان عبادت خداوند است که شب و روز فکر بندگی خدا را میکنیم «وَما خَلَقتَ الجّن وَ الاِنس الّا لَیَعبُدون» (طور / 56)
از خدا بخواهید که شما را ذرّهای با امام عزیز فاصله نیندازد، همیشه منتظر فرمان و پیامهای ایشان باشید و مجری حرف او بوده تا سعادتمند بشوید. به حرف و تحلیلهای بیگانه بهخصوص به تمامی حرفهای منافقین دل نبندید و هرکس را دیدید که با امام مخالفت و دشمنی میکند، ایشان را دشمن اسلام و قرآن بدانید. اگر میخواهید که اسلام سربلند و سرافراز باشد که میخواهید، با ولایت امام و آیتالله منتظری حمایت کنید. «اطیعواالله و اطیعوال الرسول و اولی الامر مِنکُم»
و امّا ای امت خوب الله! امروز در اقصا نقاط عالم و حتی در غرب و جنوب کشور خودمان عدهای از محرومین و مستضعفین در چنگ ظلم بیدادگران صهیونیستی و رژیمهای استعماری و بعثی شکنجه و ستم میبینند و به آبرو و حیثیت عدهای از خواهران مذهبیتان در غرب و جنوب کشور لطمه وارد نمودند و به بدترین وجه اذیت و آزار مسلمین مشغول هستند و به صورت دستهجمعی و خانوار به قتل عام ملت شیعه میپردازند. مگر نه این است که همه این محرومین و مستضعفین خدا و اسلام را میخواهند و نمیخواهند که در چنگ ظلم استبداد اسیر بشوند؟ و صدای «ای مسلمان به دادمان برسید»، در گوش همه ما طنین افکنده و ما را به کمک میطلبند ولی ما ساکت بنشینیم؟ با اینکه در قرآن کریم سوره نساء آیه 75 داریم که میگوید «چرا در راه خدا جهاد نمیکنید در صورتی که جمعی ناتوان از مرد و زن و کودک شما اسیر ظلم کفرند، آنها دائم میگویند بار خدایا ما را از این شهری که مردمش ستمکارند بیرون آور و از جانب خود برای ما بیچارگان نگهدار و یاوری فرست.» و باز در دنباله همین آیه شریفه میگوید: «اهل ایمان در راه خدا و کافران در راه شیطان جهاد میکنند، پس شما مؤمنان با دوستان شیطان نبرد کنید که مکر و سیاست شیطان بسیار سست و ضعیف است.» آیا هنوز هم برای ما روشن شده است که چه وظیفهای داریم؟ باید از نشستن در خانه بلند بشویم و برعلیه هرچه ظلم و کفر قیام نماییم و بدانید که قیام در راه خدا و مبارزه در میدانها، نبرد با دشمن دین خدا و دوری و سختی برای رضای خدا و گرمای بیش از حد خوزستان و سرمای طاقتفرسای کردستان را متحمل شدن بهتر از راحت زندگی کردن در پیش زن و بچههایتان و آب و هوای خنک مازندارن است.
پس ای عاشقان خداوندی و ای یاوران مکتب اسلام! ای پدر و برادر مسلمان و حزبالله ! بر خود بقبولانید که قدرت و توانایی جنگیدن در وجودتان هست و راهی جبههها بشوید و هر سد و مانعی که در پیش روی شما قرار دارد با توکل بر خدای قهّار نادیده گرفته و اسلام را مقدم بر همه این چیزها بدانید و سنگر جبههها را خالی نکنید و حداقل برای طلب خون سرخ شهیدان و برای گرفتن جنازههای برادران دینیتان که در دشت داغ خوزستان افتاده به سوی جبههها بشتابید و نعمت بزرگی را از دست ندهید و از مردن به هیچ وجه نترسید که خداوند در کتاب کریمش سوره نساء آیه 78 میفرماید:« هر کجا باشید اگرچه در کاخهای بسیار محکم، مرگ شما را فرا رسد.»
افتخار ما آن روزی است که در میدانهای نبرد با کفر، و در دل نبرد و ستیز و جنگ و جدال با دشمن، گوشت و استخوان ما قطعه قطعه فدای اسلام گردد و با ریختن خون سرخ خود نهال اسلام را آبیاری کنیم و پرچم سرخ آغشته به خون شهیدان اسلام در سراسر جهان برافراشته گردد. و این است افتخار و سعادت کامل برای ما و بشارت و نوید برای شما مسلمانان با روحیه شاداب روانه جبههها شوید و هیچ ترس بر خودتان راه ندهید و جنگ را مقدم بر همه چیزها بدانید.
نکند زن و بچه اسباب فتنه را فراهم سازند و ما را از خط ولایت و مرام حسینی دور کند که قرآن مجید در سوره تغابن آیه 14 چنین میگوید: «الا ای اهل ایمان! بدانید که زنان و فرزندان شما هم برخی که شما را از اطاعت و جهاد و هجرت در دین باز دارند، دشمن شما هستند از آنان حذر کنید و اگر از عفو و آمرزش چشمپوشی کنید، خدا هم در حق شما آمرزنده و مهربان است.» در ماه محرم هر سال بچههایتان را به تکایا میبرید و به سر و صورت خود میکوبید و افسوس میخورید که ای کاش ما هم در رکاب حسین (ع) میبودیم یاریش میکردیم. بیایید که اکنون وقت آن است و به وعده دیرینه خود وفا کنید وگرنه وای به حال ما که بر سر چه کسی کلاه میزنیم.
امّا شما پدر و مادر خوب و مهربان من! همه رنجها و سختیها که به خاطر فرزندانتان بهخصوص به خاطر من متحمل شدید از روحم کنار نمیرود. همه مشکلات را تحمل کردید ولی با احسان مادری و پدریتان اصلاً به رخ ما نمیکشدید و این ما بودیم که برای شما ارزش قائل نبودیم و وظیفه اصلیمان را نسبت به شما ادا نمیکردیم ولی در طول عمرم از شما خواهشهای زیادی کردم و شما هم با دل و جان قبول کردید ولی برای آخرین بار و برای همیشه یک خواهش بزرگی از شما دارم و آن اینکه با لطف و احسان پدری و مادریتان از همه بدیهای من درگذرید و مادرم شیرش را بر من حلال کند و بعد از شهادتم دستها را به سوی خدا ببرید و بگویید پروردگارا قربانی ناقابل و امانتی که به شما داده پذیرا باش و خود را تسلیم امر خدا کنید و نماز شکر را بخوانید و خوب امانت را پس دادید و بدانید که در آن سرای فاطمهالزهرا سلام الله علیها و حسین (ع) از شما راضی خواهند بود. اما سعی کنید در میان امت مسلمان و شهیدپرور و در میان خانوادههای شهدا لحظهای گریه نکنید تا آنها به یاد فرزندان شهید خود بیفتند و با شما همناله شوند و منافقان کوردل خشنود و مسرور شوند و با آرامشتان مشت محکمی بر دهان کافران و منافقین از خدا بیخبر بکوبید.
امّا شما برادران من! توجه داشته باشید که مسوولیت بس بزرگی بر دوش دارید. یک لحظه از امام عزیز و ولایت فقیه غافل نشوید تا در شما انحرافی پیدا شود. هر یکِتان در کارتان محکم و استوار باشید و در هیچ دسته و حزبی منحرف نباشید. برادرم، علی! در کار طلبگی تا آنجایی که میتوانید فعّال باشید و بیشتر به درس توجه و مبلّغ اسلام اصیل و در خط امام عزیز و آیتالله منتظری فعالیت نمایید و به برادرم اکبر توجه نمایید، نگذارید از نظر فکری ذرّهای انحراف پیدا کند. نیازش را برطرف کنید تا عقدهای در قلبش ایجاد نشود. تأکید بیشتر نمایید تا به درسش ادامه دهد. شما خواهران من! میدانم که خیلی به من علاقه داشتید ولی من در مقابل شما خیلی شرمنده هستم و خجالتزدهام در پیش شما. نمیدانم مرا میبخشید یا نه. عاجزانه از شما تقاضا میکنم که از بدیهای من درگذرید. امّا سفارش من به شما اول حفظ کامل حجاب اسلامی و داد و فریاد نزدن در مقابل جنازهام میباشد. حجاب شما و همه زنان محله به اندازه خون شهدا ارزشمند میباشد. خودتان را در مقابل حضرت زینب و فاطمهزهرا (س)، الگوی همه زنان جهان مشاهده کنید. شما باید به عنوان خانواده شهید نمونه باشید و پیامم را به همه خواهران محله آستانهسر برسانید. برادران پایگاه مقاومت و بقیه برادران حزبالله! توجه داشته باشید که در کارهایتان رضایت خدا در کار باشد و دلهایتان متوجه خدا باشد. خودتان را سنجش اعمال بکنید و بعد از چند سال انقلاب و این همه مدت جنگ تحمیلی چه تصمیمی را برای خود اتخاذ کردید. آیا به عنوان کسی که معتقد به اسلام محمدی (ص) و انقلاب اسلامی هستید در حد توانتان وظیفهتان را ایفا کردهاید. وای به حال آن روزی که این دنیا مردم ما را صالح و انقلابی و اسلامی میدیدند ولی در آخرت در صف آتش جهنم باشیم. شما باید بیشتر از دیگران تلاش اسلامی داشته باشید و یا بیشتر از همه به جبهه بروید. اگر امروز با توجه به فرمایشات مهم امام در مورد جنگ به جبهه نرفتید برای هیچوفت نمیتوانید بروید حتی اگر حضرت مهدی (عج) ظهور نماید، نمیتوانید به همراهی او برعلیه کفر بجنگید و زن و بچه و میال دنیا شما را به خودش جلب میکند. اینان اسباب فتنه و موجب امتحان شما میشود و تنها با گفتن اینکه ما ایمان آوردیم، کفایت نمیکند، باید عمل نمایید. باید در آخرت جوابگوی خون شهیدان باشید و بنگرید به خانوادههای معظم شهدا که چه انتظاری از شما دارند.
امّا همسر باوقار و رئوفم! شما را سفارش میکنم اولاً همیشه توجه به کارها و اعمالت داشته باش و قبل از هر کاری خدا را درنظر بگیر و از زندگی با فراغت توکل بر خدا نما. گرچه در طول زندگیات مزّه شیرینی و خوشبختی را نچشیدهای و همیشه غمی در گوشه قلبت نهفته بود از یک طرف داغ از دست رفتن برادر بزرگات با دو بچه و از طرف دیگر شهادت برادر دیگرت، شما را به سختترین مصیبتها امتحان نمود و با آگاهی تمام در مقابل این همه سختیها صبر نمودید. دوماً اینکه در طول چند سال زندگیمان چه بسا اسباب ناراحتیهای بس فراوان برایت ایجاد کردم و نتوانستم شوهر خوبی برایت باشم و اکثر اوقات در سختی و مشکلات به سر میبردی و کمتر خوشی و لذّت دنیایی نصیب شما میشد. امّا عاجزانه از شما تقاضای طلب بخشش و پوزش مینمایم و از خدای متعال آرزومندم که به شما صبر بیشتر و عنایت و شما را راضی به این بگرداند که مرا ببخشید و در مقابل سختیهای این دنیا به حلاوت روز جزا نائل شوید و إنشاءالله اگر خداوند سعادت آخرت (شهادت) نصیب من نموده، شما ازجمله شافعین اینجانب هستید و باشد تا در آن جهان در کنار همدیگر و با صالحان به رحمت خداوند بپیوندیم. مطلب سوم ین اسن که باید توجه داشته باشیم که خدوند بزرگترین نعمت و امانت را در اختیار من و شما گذاشته و آن فعلاً دو فرزند گرانقدر میباشد و این جای شکر است و باید سپاسگزار باشیم و امّا فرزند پسرم، مجتبی را تربیتی نیکو و خداپسندانه بده و سفارش مرا به او بگو که باید تعلیم قرآن و تعلیم آن چیزهایی که بر پدر واجب بوده به پسر یاد بدهد فرا گیرد، ازجمله آموزش اسلحه و آموزش شنا و علوم صالحه بیشتر مدنظرش باشد. در جمعه آنچنان باشد که نه زیر بار ظلم برود و کسی به او ظلم ننماید و نه اینکه به کسی ظلم و جفا نماید و ادمه دهنده راه پدرش باشد و با شهادت پدرش عزت و افتخار نصیب او و شما میشود.
و فرزند دخترم فاطمهزهرا را با شایسته نامش که نام بانوی زنان جهان و الگوی همه زنان میباشد، تربیت نمایید و تعلیمات لازمه زنان جامعه اسلامی را با سفارش نما که یاد بگیرد. حفظ حجاب را از کودکی به وی عادت بدهید. شما همسرم! طوری با دو فرزندم رفتار نمایید که اصلاً فقدان بابایشان را نکنند و اهداف شهادت مرا به آنها بگویید و کمتر به فکر تجملات دنیایی باشند. خود شما را اگر مشکلاتی پیش آمده وضو سازید و قرآن را با تعمق و با معنی بخوانید و به یاد اسارت و گرفتاری خاندان اباعبدالله الحسین (ع) باشید و شکرگزار باشید که چنین سعادتی بس بزرگ نائل شما شده است.
و امّا وصّی من دو فرزندم مجتبی و فاطمهزهرا و شما پدرم میباشید. وصایای من چنین است. اول اینکه بعد از کسب سعادت شهادت اگر جنازهام به دست شما رسید، در کنار شهدای محلهمان دفن نمایید. دوم اینکه مراسمات مرا به سادگی و خیلی مختصر برگزار کنید و فامیلان و بستگان دور و نزدیک تا آنجایی که برایشان مقدور است برایم مراسم برگزار نکنند و بهتر از این است که به جای مراسم، مخارج آن را به جبهه جنگ بدهند. سوم کلیه مراسمات مرا با سپاه درمیان بگذارید و هرچه آنها صلاح میدانند، همان باشد. چهارم با فرزندانم و همسرم به خوبی و نیکی و مانند خودم با آنها رفتار نمایید و همسرم را در تصمیمات آینده زندگیاش آزاد بگذارید و پنجم در صورت مفقود شدن جنازهام هیچگونه نگران و مضطرب مباشید و به جای من به یاد خاندان مظلومه اباعبدالله الحسین (ع) باشید.
چند سفارش دیگر به همسرم گفتم و به آن توجه نمایید و عمل بنمایید. در پایان از جانب من از حضور همه افرادی که نسبت به آنها بدی و جفا و خطا کردم، طلب پوزش بنمایید و به عنایت خودشان مرا ببخشند.
خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار منتظری نستوه محافظت بفرما
رزندگان اسلام پیروزشان بگردان آمین یا ربالعالمین
والسلام علیکم و رحمة لله و برکاته
نظرعلی محفوظی جویباری 7/4/65