*وصيتنامه شهيد كامبيز مجيدي*
بسم لله الرحمن الرحيم
وَلا تَحسَبَنَّ الذينَ قُتِلوا في سَبيلِ الله أمواتا بَل اَحياء عِندَ رَبِّهِم يُرزَقون.
اينجانب كامبيز مجيدي داراي شماره شناسنامه 5044 حوزه 7 قائمشهر، متولد سال 1341، فرزند رجبعلي مجيدي. وصيتنامه خود را به اين شرح اعلام ميدارم.
« در قاموس شهادت واژه وحشت نيست.» (امام خميني)
اگر در جواني به فكر اصلاح و ساختن خودتان نباشيد، ديگر در پيري كار از كار گذشته. تا جوانايد فكري بكنيد و نگذاريد پير و فرسوده شويد. (امام خميني)
سپاس و ستايش از آن خداي بزرگ يكتا و مهربان و آفريدگار تواناي جهان است. بهترين سلام ما بر بندگان پاك و برگزيدهاش انسانهاي الگو و نمونهساز پيامبران عزيز و عظيمالشأن و بر پيغمبر بزرگ اسلام كه آخرين پيام خداوند را به بشريت ابلاغ فرموده و بر امامان پاك از دودمان پيغمبر و سلام بر همه شما برادران عزيز و درود خالص همه ما بر شهيدان راه خدا، راه حاكميت حق و عدل بر شهيدان پرارج انقلاب اسلاميمان، اينها كه صفحات پرافتخار تاريخمان را مينويسند و مينگارند بر شهيدان عزيز شهرمان، آنها كه اين صحنهها را ميآفرينند، صحنههاي نبرد حق بر ضد باطل و به نام خدايي كه با ياد او انسان متّقي و قلبهاي او آرام ميگيرد شروع ميكنم و به نام خداي شهيدان، شهيداني كه با شهادتشان از زندان آزاد ميشوند و به خدايشان ميرسند و سپاس خداي را كه هيچكس مأيوس از رحمت او نيست و او را سپاس ميگذارم كه مرا مورد لطف و مرحمت خود قرار داد. خدايا! تو نيك ميداني كه فقط براي تو و براي متعالي شدن خودم قدم در اين راه گذاشتم و اين بزرگترين افتخار است براي من كه در چنين زماني زيست ميكنم و افتخار والاتر كه در چنين موفقيت حساس تحت رهبري چنين امامي به جهاد با كفار مشغولم و چه زيبا و دوستداشتني است كه در راه خدا قدم برداشتن و به حد تكامل و يقين رسيدن و دنياي فاني را به درود گفتن زيرا كه دنيا محل گذر است و لذا دنيا زودگذر است و اصولاً دنيا رو به فنا است. پس چه بهتر كه فرزندان آخرت باشيم. پس بگذاريد سوراخ، سوراخمان بكنند. بگذاريد سر از بدنمان جدا كنند.
قسم به پاوه و مقاومت بينظيرش و اراده آهنين و شهيدان خونين كفناش. قسم به كردستان و كوههاي بلندش، درّههاي عميقاش، به درد و حرمانش، به مردم فداكار و باوفايش، قسم به ضجّه كودكان معصوم، قسم به درد سوزان رزمندگان مجروح و قسم به خون شهيدان، قسم به اشك يتيمان، قسم به آه بيوهزنان، قسم به خون، قسم به شرف، قسم به شهادت كه دست از رهبر انقلاب اسلامي برنخواهم داشت.
اي جوانان و اي كسانيكه نام انسان در شما نهفته است! صداي مصيبتانگيز انسانها را گوش فرا دهيد و بيدار شويد چون زمان زودگذر است و آنچه باقي ميماند، بيداري انسانهايي است كه در تاريخ بشريت و آن هم در مكتب انسانساز اسلام. هدف از نوشتن مطلب اين نيست كه بنده حقير شما را موعظه و پند دهم بلكه هدف آن است كه ما در جامعه مشاهده ميكنيم برادران اين راه را ادامه دهيد تا بتوانيم به ياري الله به مقصد اصلي كه تكامل و يقين است، برسيم.
برادران عزيز! مسلمان كسي است كه همواره در حال جهاد باشيد. جهاد اكبر كه جهاد با نفس است و جهاد اصغر كه جهاد با كفار ميباشد و انسان زنده كسي است كه در خطرها و بيمها زندگي ميكنند و از آن لذت ميبرد. كسي كه در صلح و آرامش و سكوت كه مثل مردگان و از مسائل و دردهاي توده مردم، بيگانه و دورند و خدا انسان را بسان يك استعداد مطلق خلق كرده است و انسان ميتواند از فرشته هم بالاتر برود. اين بستگي به عطش و انتخاباش دارد. او خود اين راه را طي ميكند و انسان به صورت خميري بيشكل ساخته شده است كه هرچه بخواهد خودش را شكل ميدهد تا آنجايي كه قرآن كريم در سوره اسراء ميفرمايد: «اگر كار نيك كنيد، براي خود كردهايد و اگر بد كار كنيد، باز هم براي خود كردهايد.»
و حال سخن با پدر و مادرم: و سلام بر شما پدر و مادر مهربان كه با تمامي زحمات خود مرا اينچنين نثار اسلام و جمهوري اسلامي كرديد. همانطوري كه بدون هيچ چشمداشتي مرا در راه خدا دادهايد، بعد از مرگم نيز پدر و مادر نمونه باشيد، چون تمام ملت چشمشان به خانوادههاي شهدا است و اگر خداي نكرده كوچكترين ضعفي از شما سر بزند، به حساب اسلام و جمهوري اسلامي خواهند گذاشت. پس مادرم! نمونه باش. همسرم! تو نيز همچنين باش و اگر خدا به ما فرزندي داد، اگر پسر بود، نام او را مهدي و اگر دختر بود، نام او را زينب بگذاريد و اميدوارم همچنين زينبگونه پرورش پيدا كند و مهديگونه. و از پدر و مادرم ميخواهم كه همسرم را در راه انتخاب زندگي آيندهاش آزاد بگذاريد.
و از تمام دوستان و آشنايان طلب آمرزش ميكنم و از پدر و مادرم و خواهر و برادرم و همسرم ميخواهم كه در مرگم مبادا گريه كنيد كه گريه شما باعث شادي ضد انقلاب ميشود. پس در مرگم استقامت و شكيبايي و صبر پيشه كنيد و با اين كارتان باعث كوري منافقين و ديگر مزدوران بشويد. و از پدر و مادرم ميخواهم كه از كساني كه چهره منافقگونه دارند را نگذاريد در تشييع جنازه من شركت بكنند. سفارش به پدر و خانوادهام اين است هميشه گوش به فرمان امامان باشيد و در راهپيماييها شركت كنيد. در خاتمه يادآوري ميكنم كه مرا در كنار شهداي محلمان دفن كنيد.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته.
استان كردستان – سنندج – كامبيز مجيدي
مورخ 5/1/1362