پدر شهید: وقتی شهید می خواست به جبهه برود،
گفتم: پسرم شما به جبهه نرو، من به جای شما می روم. شما به فکر کار و زندگی خود باش. شهید در جواب گفت: پدر جان بیا با هم برویم. هرکس به جای خودش می رود.
به ایشان گفتم: پس من می مانم از زندگی شما و زندگی خودم محافظت می کنم که ایشان رفتند ولی زنده برنگشتند.
نورعلی قلی پور ـ دوست شهید: شهید فردی بسیار مهربان، رئوف و مشکل گشای دیگران بود. ایشان به عنوان یک برادر و مشاور در بین مردم مورد احترم بود. به طوری که از خودش می گذشت تا دیگران مشکلاتشان رفع شود.
ایشان در زمان انقلاب یکی از بزرگترین افراد فعال در مبارزات بود و همین امر سبب شد که در بعضی دروس کلاس حاضر نباشد یا فعالیت های شبانه ایشان مانع از شرکت در کلاس های درس می شد. اما همواره در صدد جبران این مشکل بود و هیچگاه از نظر درسی و تحصیلی عقب نبود.