نام پدر : شعبان
تاریخ تولد :1344/03/07
تاریخ شهادت : 1361/08/07
محل شهادت : موسیان

وصیت نامه

*توصیه نامه شهید کریم لطیفی*

 

به شما عزیزان توصیه می کنم که مطیع امر رهبر باشید و از روحانیون متعهد پیروی کنید. در دفاع از میهن از هیچ چیز دریغ نکنید که دفاع از میهن حکم دفاع از ناموس را دارد. در انجام فرائض دینی بکوشید. با قرآن مانوس باشید چرا که انس با قرآن باعث هدایت می شود. از خواهرانم می خواهم که در حفظ حجاب خود نهایت کوشش را داشته باشند که حجاب آنان کوبنده تر از خون شهیدان است.


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

کریم لطیفی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

7/3/1344، دشت سر آمل

3- نام و شغل پدر :

شعبان، کشاورز

4- نام و شغل مادر:

معصومه فرزانه، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

پنج فرزند، فرزند چهارم

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

ایشان در خرداد سال 44 در یک خانواده متدین و مذهبی و کشاورز در دشت سر آمل متولد شدند ایشان در دوران کودکی و نوجوانی در کنار خانواده با قرآن و نماز آشنا شدند و پس از گذراندن دوره ابتدایی و راهنمایی دیگر ادامه تحصیل ندارد و با شروع جنگ به جبهه اعزام و به شهادت رسیدند.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ـــــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــــــ

 

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان شهدای رشکلا آمل

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

مدرسه شهید فتاحی بوران آمل

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ـــــــــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

کشاورزی

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

بعد از دوره راهنمایی دیگر ادامه نداند

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ـــــــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــــــ

 

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

ایشان بسیار مهربان و خوش رفتار بودند و به خانواده خود علاقه داشتند و به آنها احترام می گذاشتند همرزم ایشان آقای مصطفی نیکو می گوید ایشان بسیار خوش رفتار و شوخ طبع بودند.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ــــــــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ـــــــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ـــــــــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه : ـــــــــــــــــ

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

در چندین مرحله از جمله 4/8/61 به منطقه عملیاتی مریوان و موسیان اعزام شد.سپاه آمل- لشکر 25کربلا

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

حدود 7 ماه

4- مسئولیت در جبهه : ـــــــــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

7/8/ 61، موسیان، اصابت ترکش خمپاره

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

گلزار شهدای روستای رشکلا آمل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

سید مصطفی نیکو - دوست و همرزم شهید: ایشان بسیار راستگو و با صداقت، خوش رو، شجاع و اهل نماز و واجبات بودند.

یک روز من و ایشان مرخصی گرفتیم و به شهر اهواز رفتیم کمی دور زدیم و بعد ایشان پیشنهاد دادند که برویم خون بدهیم، با هم رفتیم خون دادیم و بعد از آن به منطقه برگشتیم.

زمانی که در پایگاه شهید بهشتی بودیم چایی به ما کم می رسید ایشان سیم برق را لخت می کرد و یک سر    آن را داخل پریز و سر دیگر آن را به چوب و کاسه آب می گذاشتند و آب جوش می آوردند و چای درست         می کردیم.

دوست و همرزم شهید - یحیی درخشان: در عملیات محرم به عنوان مسئول تدارکات انتخاب شدم و آن شب برای رزمندگانی که اطراف شهر موسیان بودند باید شام می بردیم بچه محل ما آقای لطیفی و محسن هم آن جا بودند شام آن شب تخم مرغ آب پز بود، زمانی که شام را بردم شهید به شوخی تخم مرغ را گرفت و به پیشانی من پرتاب کرد.

در عملیات محرم ماشین ما در کوه خراب شد آن جا یک رودخانه هم داشت و آبش خیلی سرد بود ولی شهید می رفتند داخل رودخانه و ماهی می گرفتند؛ بدون اینکه ترسی داشته باشند.