نام پدر : علی اکبر
تاریخ تولد :1340/06/02
تاریخ شهادت : 1361/08/12
محل شهادت : مریوان

وصیت نامه

1-    امید وارم که راه من که همان راه خمینی است ادامه دهید .
2-    پدر و مادرم ! ما مسلمانیم و پیرو اسلامیم . اسلام امروز به من و امثال من نیاز دارد و اگر ما امروز اسلام و مسلمین را یاری نکنیم برای همیشه باید فاتحه اسلام را بخوانیم و گناهی جبران ناپذیر مرتکب خواهیم شد .
3-    مادرم ... امیدوارم که همچون زینب , پیامبر خون شهدا باشی .
4-    به یاری خدا راهی جبهه های جنگ حق علیه باطل خواهم شد تا ناپاکی ها و وسوسه های شیطانی و خود خواهی ها را که سد راه تکامل و ترقی هر انسانی می باشد از خود برانم و به امید خدا , به لقائ الله بشتابم .
5-    اگر بر نگشتم و سعادت شهید شدن پیدا کردم , برای من اشک نریزید و گریه نکنید ... این کار جدا مرا می آزارد و حتی مقام و ارزشم را پائین می آورد . .... اگر می خواهید گریه کنید , برای آوارگان لبنان و افغانستان و فلسطین که به علت عدم رهبری صالح به دام شیاطین افتاده اند گریه کنید .

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

علی اشرف اکبریان

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

2/6/1340 ـ لاردگر محله ـ تنکابن

3- نام و شغل پدر :

علی اکبر ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

زرنگیس مسلمی ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

5فرزند ـ اولین

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

مذهبی ـ از لحاظ اقتصادی در سطح متوسط داشتند   

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

شهید سلیمی ـ شهید آباد ـ تنکابن

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

بایزید بسطامی ـ شهید آبادـ تنکابن

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان سنایی خرم آباد ـ تنکابن ـ اقتصاد اجتماعی

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ـــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

تا مقطع دیپلم درس خواند و بعد از آن به شهادت رسید.

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ـــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

علاقمند به پدر و مادر و کمک در کار کشاورزی به آن ها

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

اوقات فراغت کشاورزی و کارگری

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ـــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ـــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه : ـــــــــــ

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

8/6/61 ـ 12/8/61 ـ مریوان

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ـــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

بسیج

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

مریوان ـ 12/8/61 ـ اصابت گلوله ـ توسط منافقان

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

18 روز بعد، دقیقاً معلوم نیست ـ گلزار شهید آباد ـ تنکابن

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

خصوصیات اخلاقی شهید: قضاوت به حق ، کمک به نیازمندان ، حساس به مسائل عقیدتی ، شجاع ، اهل کار و فعالیت و پرجنب و جوش

سال 61 بود که علی اشرف به کردستان و مریوان رفت در روزی علی اشرف داوطلب  شد که بیماری را از منطقه کمین و محاصره شده به پشت خط و بیمارستان بیاورد ، فرمانده منطقه قبول نمی کرد و بعد از 3 مرحله که فرمانده  داوطلب خواست ، علی اشرف تنها داوطلب  بود که سرانجام شهید بزرگوار و دو نفر از عزیزان بسیجی دیگر حاضر به این کار شدند در میان راه درگیری بین منافقین و علی اشرف  و دوستان پیش آمد که دو نفر در جا شهید شدند بیمار که حالش بهتر بود ، در بالای درختی پناه گرفت . گروه منافقین به بالای سر شهید اکبریان رسیدند و به ایشان گفتند ، اگر علیه نظام ، بی حرمتی  و اظهار پشیمان کنی تو را می بخشم و آزادت می کنیم . اما آن شهید بزرگوار در جواب منافقین چنان بر آشفت و آن ها را مورد لعن و نفرین قرار داد که آن ناجوان مردان شهید را به شهادت رساندند . راوی این ماجرا بیمار مورد نظر بود که زنده مانده و سلامتند .

مادر شهید : در یکی از روزها که پسرم در دبیرستان مشغول تحصیل بود برای ایشان شلوار و پیراهن نو خریداری نمودیم چند روز که لباس جدید خود را پوشید در یکی از روزها ناگهان دیدم پسرم بدون  پیراهن و شلوار وارد حیاط خانه شد ، من یک آن بهت زده شدم و گفتم پسر پیراهن  و شلوارت کجاست ؟ چرا لخت به منزل آمدی ؟ شهید خندید . گفت : «مادرم من پیراهن و شلوار دیگری دارم یکی از دوستانم لباس بسیار فرسوده و مندرسی داشت و من لباسم را به ایشان هدیه دادم .» شهید با دوست خود تا پشت بام  در منزل می آید و لباس خود را آن جا در آورده و خود با لباس زیر وارد حیاط می شود و لباس را به دوستش می دهد .

 


وصیت نامه

اسکن وصيت نامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد